آهن ملل
فارکس
فارکس
کد خبر: ۵۹۰۶۴۶

سایه سیاه رابطه نوجوانی بر یک ازدواج عاشقانه | مرا تهدید به اسیدپاشی کرده که...

سایه سیاه رابطه نوجوانی بر یک ازدواج عاشقانه | مرا تهدید به اسیدپاشی کرده که...
زن جوانی که برای شکایت از یک مرد به کلانتری مراجعه کرده بود، گفت که ارتباط عاشقانه‌اش در دوران نوجوانی، زندگی اکنون او و ازدواجش را در آستانه فروپاشی قرار داده است.
۱۴:۴۵ - ۱۷ آبان ۱۴۰۳
وانانیوز|

 زن ۲۲ ساله‌ای که برای شکایت وارد مرکز انتظامی شده بود، با بیان اینکه ارتباط احساسی و هیجانی قبل از ازدواج اکنون زندگیم را در آستانه فروپاشی قرار داده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: زمانی که در اوج عواطف و احساسات دوران نوجوانی بودم، با برادر یکی از همکلاسی‌هایم آشنا شدم. ساسان هم خیلی زود با برادرم ارتباط برقرار کرد و اینگونه رفت و آمدهایش به خانه ما آغاز شد.

او پسر مردی ثروتمند بود که در اطراف مشهد کارگاه تولیدی داشت. خیلی زود ارتباط تلفنی و پیامکی ما هم مانند بسیاری از دختران و پسران جوان به دیدارهای پنهانی کشید و او مدام از سعادت و خوشبختی من سخن می‌گفت، ولی هیچ‌گاه حرفی از خواستگاری نمی‌زد.

نزدیک به ۳ سال از این ارتباط گذشت و من فقط به وعده و وعیدهای ساسان دلخوش بودم، اما وقتی کمی بزرگ‌تر شدم و عاقلانه فکر کردم، تازه فهمیدم که من فقط بازیچه هستم و او به هیچ وجه قصد ازدواج با مرا ندارد.

این بود که با ساسان ارتباطم را قطع کردم و در همین حال به خواستگاری جوانی به نام سیامک پاسخ مثبت دادم که در یک اغذیه‌فروشی کار می‌کرد. او با آن که درآمد بسیار اندکی دارد، اما جوانی بسیار مهربان و خوش‌اخلاق است که به من عشق می‌ورزد و عاشقانه دوستم دارد.

حالا که بیشتر از ۲ سال از دوران نامزدی ما می‌گذرد، تازه فهمیده‌ام که زندگی عاشقانه با آنچه در نوجوانی می‌اندیشیدم، زمین تا آسمان تفاوت دارد. آن زمان فقط بازیچه‌ای بودم که خود را در لباس عروسی میان ابرها می‌دیدم و احساس می‌کردم فقط همین پسر می‌تواند مرا خوشبخت کند. به همین دلیل هم هیچ‌گاه به نصیحت‌های دیگران توجهی نداشتم. اما وقتی به طور سنتی و عاقلانه ازدواج کردم، معنی عشق و محبت واقعی را فهمیدم.

در زندگی شیرین خودم غرق بودم و صفا و پاکی همسرم را می‌ستودم که روزی پیامکی از طرف ساسان برایم ارسال شد. او مرا تهدید به اسیدپاشی کرده بود و ادعا داشت که اگر به ارتباط قبل از ازدواجم بازنگردم، آبرویم را می‌برد و مرا رسوا می‌کند. با آنکه شماره تلفنم را تغییر دادم، اما باز هم او شماره جدید مرا پیدا کرد و به مزاحمت‌هایش ادامه داد. به همین دلیل به کلانتری آمده‌ام تا به خاطر اشتباه گذشته‌ام زندگی آینده‌ام نابود نشود.

در حالی که اقدامات مشاوره‌ای برای زن جوان در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شده بود، با دستور قاطع سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفا) تحقیقات ماموران انتظامی با هماهنگی‌های قضایی برای دستگیری جوان مزاحم وارد مرحله جدیدی شد.

ارسال نظر
تریبون۱
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پربحث
پرطرفدارترین