ضرورت بازمهندسی فدراسیون های ورزشی در ایران / تبعيت كوركورانه درمديريت فدراسيونهاي ورزشي
مجتبی خورشیدی نوشت: جالب اینجاست که هیچکس اعم از ارباب رجوع، کارمند، کارشناس مربوطه و مدیر سئوال نمیکنندکه لزوما چرا و به چه دلیل این ساختار و این گردش کار وجود دارد. و دلیل این سئوال نپرسیدن هم مشخص نیست.
-آیا خلاقیت درسازمانهای مافراموش شده است؟
-آیا جرأت تغییردرساختاراداری رانداریم؟
-آیا مدیران ما به اين اندازه اسیر روزمره گی هستند که فرصت تفکر و نوآوری برای رسیدن به اهداف سازمان (مثلا کسب مدال)از آنهاگرفته شده است؟
-آیا کارشناسان در سازمان های ورزشی نیز حوصله و يا حال فکر کردن ندارند؟
و آیا چون قبل از ما اداره امور به همین روش بوده است، ما هم بایدادامه دهنده همان سبک وسیاق مدیریتی باشد.
در واقع خطرناک ترین جمله ای که می شود در سازمان ها وادارات شنید این است: “همیشه کارها را اینگونه انجام داده ایم! درواقع هیچ خلاقیت ونوآوری هم در اداره امور فدراسیونهاي ورزشي نداریم.
بنظر مي آيد، فدراسیونهای ورزشی ما نیاز به باز مهندسی دارد. قصد تخریب یا کوبیدن شخصی یا فردی راندارم ولی به جرات می توانيم بگوئیم که خیلی ازرؤسای فدراسیونهای ورزشی ماهیچ شناختی از این واژه درمدیریت ندارند. ولی قبل از آنکه بخواهم به این واژه بپردازيم بد نیست ۴ داستان کوتاه را مرور کنیم.
——–
۱. داستان میمون ها و قفس*
گروهی از دانشمندان ۵ میمون را داخل قفسی قرار دادند. در وسط قفس یک نردبان و بالای آن نردبان موز گذاشتند. هر زمانی که میمونی برای برداشتن موز بالای نردبان میرفت، دانشمندان بر روی سایر میمونها آب سرد میپاشیدند و به آنها شوک وارد میکردند. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ، ﻫﺮ ﻣﯿﻤﻮنی ﮐﻪ سعی میکرد ﺍﺯ ﻧﺮﺩﺑﺎﻥ ﺑﺎﻻ برود، ﻣﯿﻤﻮﻥﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ تا میتوانستند او را کتک میزدند. لذا، دیگر هیچ میمونی علیرغم وسوسهای که داشت جرات بالا رفتن از نردبان را به خود نمیداد.
ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺗﺼﻤﯿﻢ میگیرند ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﻤﻮنﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺗﺎﺯﻩ وارد ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻣﻮﺯ میخواهد از نردبان بالا برود. اما مثل سابق سایر میمونها تا میتوانستند آن میمون جدید را زیر باد کتک میگرفتند. ﭘﺲ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﮐﺘﮏ ﺧﻮﺭﺩﻥ، ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩ یاد ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺴﺘﯽ ﺍﺯ ﻧﺮﺩﺑﺎن ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ. هر چند دلیل این ممانعت را کماکان نمیداند.
ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺩﻭﻡ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﺿﻊ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ. جالب اینجاست ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺍﻭﻝ ﻫﻢ ﺩﺭ ﮐﺘﮏﺯﺩﻥ ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺩﻭﻡ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﺪ. سومین میمون هم جایگزین شد و دوباره همان اتفاق (کتک خوردن) تکرار شد. ﻣﯿﻤﻮﻥ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮐﺘﮏ ﺯﺩﻥ ﻫﺮ ﻣﯿﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺮﺩﺑﺎﻥ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺭﺩ. در نهایت ﻣﯿﻤﻮﻥ ﭘﻨﺠﻢ ﻫﻢ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﮐﺘﮏ ﺯﺩﻥ ﻭ ﮐﺘﮏ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺍﺩﺍﻣه می یابد. ﺣﺎﻻ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﯿﻤﻮﻥﻫﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺣتی هیچ کدام شان ﺩﻭﺵ ﺁﺏ ﺳﺮﺩ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻫﺮ ﻣﯿﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺮﺩﺑﺎﻥ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺭﺍ ﮐﺘﮏ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ.
اگر ممکن بود آزمایش را ادامه دهیم و فرضاً بتوانیم از میمونها سئوال بپرسیم چرا هر میمونی که سمت نردبان میرود کتکش میزنید، احتمالا جواب آنها یکی از موارد زیر بود:
نمیدانیم! این رسم است. همه این کار را میکنند.
ﻣﻦ نمیدانم! ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺮﺳﻮﻡ ﺍﺳت.
باید به آیین و رسوم احترام بگذاری و تبعیت کنی.
———-
۲. گربه معب
در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه راهب ها مزاحم تمرکز آنها می شد. بنابراین استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد.
این روال سالها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن معبد شد. سالها بعد استاد بزرگ درگذشت. گربه هم مُرد. راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت ببندند تا اصول مراقبه ای را درست به جای آورده باشند!
———-
۳. ماهی تابه و سوسیس
عروس جوانی به عنوان شام برای تازه داماد، سوسیس درست میکرد. اما پیش از آنکه سوسیسها را برای سرخ کردن داخل ماهی تابه بگذارد، سر و ته آنها را باچاقو می زد. وقتی شوهرش دلیل این کار را از او پرسید، تازه عروس پاسخ داد که مادرش همیشه سوسیس را به همین صورت سرخ میکرده است. چندی بعد که عروس و داماد در خانه مادر زن میهمان بودند و با همین غذا از آنها پذیرایی شد، تازه داماد این موضوع را با مادرزن در میان گذاشت و علت را جویا شد. مادر زن شانه ای بالا انداخت و گفت: که مادر خودش هم همیشه همین روش را برای سرخ کردن سوسیس به کار میبرده است!
بالاخره تازه داماد، این سوال را با مادربزرگِ همسرش در میان گذاشت. مادر بزرگ لبخندی به لب آورد و به تازه داماد زل زد و گفت: چون ماهی تابه من کوچک بود و سوسیسِ درسته در آن جا نمیگرفت!
——-
۴. سرباز و نیمکت
روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید. از او پرسید: «تو برای چه اینجا قدم میزنی و از چه نگهبانی می دهی؟ سرباز دستپاچه جواب داد: قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم! لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید: «این سرباز چرا این جاست؟» افسر گفت: «قربان افسر قبلی نقشه قرار گرفتن سربازها سر پست ها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!»مادر لویی او را صدا زد و گفت: «من علت را می دانم! زمانی که تو ۳ سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند. پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز ۴۱ سال می گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم می زند!»
—————————-
واژه «بازمهندسی برگردان پارسی Business process re-engineering است که با فرم کوتاه BPR نمایش داده میشود. این رویه که با عنوان مهندسی مجدد سازمانی نیز شناخته میشود یک راهکار مدیریت درسازمان است. همانطور که از نام این راهکار برمی آید موضوعش پیرامون یک تصمیم رادیکال مبنی بر از نو بنا کردن همه امور میباشد. مهندسی مجدد عبارت است از بازاندیشی بنیادین و ریشهای فرایندها برای دستیابی به پیشرفتی شگفتانگیز در معیارهای حساسی چون کیفیت و سرعت خدمات درسازمانها. اگر تنها یک سرانجام غیرقابلقبول وجود داشته باشد آن است که همه شرکتها و سازمانها و از جمله دولتها امروزه ناچارند که خود را از نو تعریف کنند. نیروهای زیربنایی نقشآفرین کنونی روشنتر از آن هستند که دست از آینده بردارند. سازمانهای تازه، شرکتهایی خواهند بود که بهطور مشخص برای بهرهبرداری در جهان امروز و فردا طراحی میشوند. این سازمانها، نهادهایی نیستند که از یک دوران اولیه و باشکوه که ربطی به امروز ندارند انتقال یابند.اساس مهندسی مجدد بر بررسی های مرحلهای و حذف مقررات کهنه و تصورات بنیادینی استوار است. این رویه زمینهساز عملکرد مدیریت های کنونی است. اکثر شرکتها انباشته از مقررات نانوشتهای هستند که از دهههای پیشین برجا ماندهاند. این مقررات بر پایه فرض هایی درباره فناوری، کارمندان و اهداف سازمان بهوجود آمدهاند که دیگر کاربردی ندارند.اینها را گفیتم تا به این جا برسم که دقیقا بیشترفدراسیونهای ورزشی ماتابع همین مدل باشگاه راه آهن هستند.و ساختارشان مبتنی برالگوهایی است که ازسال۱۳۳۵ به بعد یعنی زمان شکل گرفتن برخی رشته های ورزشی درایران می باشد. بگذارید از زاویه ای دیگربه این مقوله نگاه کنیم. تعداد کارمندان فدراسیون فوتبال حدودا بالای ۲۷۰ نفر می باشد! جدا ازحقوق ماهیانه که رقم هنگفتی را در بردارد به مواردی ازقبیل حقوق ماهیانه، حق بیمه؛ عائله مندی؛ سنوات؛ ماموریت، عیدی وپاداش و….. را نیزمی توان اضافه نمود که درماه به رقمی نجومی می رسیم. البته بایدبررسی شودکه افرادی که درتمام دپارتمان ها و کمیته ها و….. مشغول هستند دقیقا چه می کنند و نبودشان چه تاثیری بر سازمان دارد. و بودن شان چه گلی برسر نحوه اداره فدراسیون می زند.که اتفاقا بنظر بنده همین کثرت کارکنان باعث آنارشیست و هرج و مرج اداری می شود. و بنظر شما کارمندان فدراسیون فوتبال ژاپن یا انگلیس چندنفرهستند.البته این وضعیت میراث رؤسای فدراسیونهای قبلی بوده که متاسفانه در هر دوره نفراتی به کارکنان اضافه شده وبیشتر دنبال استخدام نفرات خود بوده و باعث گسترش چارت سازمانی فدراسیون فوتبال گردیده. و بنظر می رسد که سبک سازی درتشکیلات اداری می بایست یکی ازبرنامه های رییس فدراسیون آینده فوتبال ایران باشد. البته این بحث تعدادکارمندان یکی ازمواردی است که نیاز به بازمهندسی دارد.و فقط برای این ذکر گردید که ذهن خواننده این مقاله رامتوجه نماییم که قصه چیست. و چه بسا به خیلی موارد دیگر نیز می توان اشاره داشت که اگر مجالی بود و بشرط حیات درآینده بدان خواهیم پرداخت.