آهن ملل
اصفهان آهن ۱
فارکس
فارکس
کد خبر: ۵۹۳۸۱۱

جباری مثل بعضی ها به خاطر حفظ موقعیت خود در استقلال سکوت نمی‌کند/ دهداری گفت اگر نیایی، من هم با تیم ملی نمی‌روم

جباری مثل بعضی ها به خاطر حفظ موقعیت خود در استقلال سکوت نمی‌کند  دهداری گفت اگر نیایی، من هم با تیم ملی نمی‌روم
مجید نامجومطلق پیشکسوت استقلال گفت: آقای دهداری عاشق کشورش بود و همیشه می‌گفت اسم ایران از هر چیزی بالاتر است به همین خاطر برای حفظ شان و منزلت کشور باید برخی ملاحظات را در رفتارهایمان رعایت کنیم.
۱۷:۴۸ - ۰۴ آذر ۱۴۰۳
وانانیوز|

مجید نامجو مطلق از سوم آذر خاطره بسیار تلخی دارد. روزی که هم سالگرد درگذشت شادروان پرویز دهداری تلقی می‌شود و هم اینکه... بهتر است خودتان مصاحبه با آقا مجید را دنبال کنید:

از استقلال شروع کنیم. تیمی که بعد از یک دوره تعطیلات حالا قرار است دوشنبه شب در دبی به مصاف پاختاکور برود.

حضور آقای موسیمانه در استقلال زمانی اتفاق افتاد که این تیم در کوران رقابت‌ها قرار داشت و سرمربی جدید فرصتی برای اینکه بتواند اندیشه‌های مد نظر خود را به طور کامل در تیم پیاده کند، نداشت ولی این تعطیلات کمک بسیار خوبی کرد تا افکار سرمربی جدید به تیم تزریق شود. البته جا انداختن مسائل تاکتیکی قطعاً نیاز به زمان دارد و امیدوارم این اتفاق برای استقلال رخ بدهد. به نظرم استقلال شاکله خوبی داشته و از نظر مهره تیم مناسبی است. البته احتیاج به یکی دو بازیکن جدید هم دارد اما در مجموع معتقدم مشکل این تیم روحی است و قطعاً با چند برد وضعیت به مراتب برای آبی‌پوشان بهتر می‌شود.

یکی از پرسش‌هایی که در مورد استقلال مطرح می‌شود، شکل استفاده از جلال الدین ماشاریپوف است. این بازیکن فصل قبل برای استقلال نمایش مطلوبی ارائه کرد اما این فصل از روزهای اوج خود فاصله گرفته، چرا این طوری شده است؟

وقتی یک تیم روی روند نرمال و طبیعی حرکت نکند، تاثیرش را روی همه بازیکنان می‌گذارد و کیفیت تک تک نفرات پایین می‌آید. در چنین شرایطی طبیعی است که ماشاریپوف هم دچار این مشکل شود.

مجتبی جباری که جزو شاگردان شما هم بوده این روزها در آستانه پست گرفتن در استقلال است. این اتفاق را چطور می‌بینید؟

مجتبی بازیکن بزرگی بود و صراحت لهجه دارد. او برخلاف برخی افراد به خاطر حفظ موقعیت خود سکوت نمی‌کند و مشکلات را به صورت صریح بر زبان می‌آورد. به نظرم حضورش در استقلال اتفاق خوبی خواهد بود.

می‌خواهیم از سوم آذر بپرسیم. روزی که مرحوم پرویز دهداری یکی از مربیان تاثیرگذار شما چشم از جهان فرو بست.

سوم آذر یکی از تلخ‌ترین روزهای زندگی من است چون علاوه بر اینکه پرویز دهداری را در این روز از دست دادیم، دقیقاً سوم آذر ماه سال گذشته پدر عزیزم نیز چشم از جهان فرو بست. این روز برایم یادآور پرواز ابدی دو چهره فوق العاده عزیز زندگی ام تلقی می‌شود و به همین خاطر تا ابد برایم تلخ باقی خواهد ماند.

روح پدر شما و مرحوم دهداری شاد. حالا می خواهیم با صراحت از شما بپرسیم آیا پرویز خان دیکتاتور بود؟

آقای دهداری عاشق کشورش بود و همیشه می‌گفت اسم ایران از هر چیزی بالاتر است به همین خاطر برای حفظ شان و منزلت کشور باید برخی ملاحظات را در رفتارهایمان رعایت کنیم. اینکه همه با هم سر میز غذا برویم، همه با هم از سر میز بلند شویم، لباس متحدالشکل داشته باشیم و.... من قبل از حضور پرویزخان هم بازیکن تیم ملی بودم و توسط آقای عسگرزاده دعوت شدم اما آقای دهداری نقش بسیار تاثیرگذاری در زندگی شخصی و ورزشی ام داشت. قوانین ایشان حتی هنگامی که ما قبل از بازی‌های آسیایی ۱۹۸۶ سئول برای برپایی یک اردوی تدارکاتی به چین  رفته بودیم هم اجرا می‌شد و در آنجا مشکلی پیش نیامد اما هنگام برگزاری بازی‌های آسیایی اتفاقاتی افتاد که همه در جریان هستند. آقای دهداری قلب بسیار رئوفی داشت و گاهی اوقات می‌خواست حتی به صورت تنهایی هم که شده مشکلات را حل کند تا بچه‌ها دچار دردسر نشوند. هرگز فراموش نمی‌کنم یک بار در جریان یکی از مسافرت‌های خارجی وقتی به تیم ملی دعوتم کرد، مریض بودم و علاوه بر آن دوره سربازی را هم می‌گذراندم به همین خاطر خدمت آقای دهداری رفتم تا عذرخواهی کنم چون جدا از بیماری، بحث خروجی هم مطرح بود ولی ایشان حرفی به من زد که هرگز فراموش نمی‌کنم.

چه حرفی؟

آقای دهداری پیگیر شرایطم برای گرفتن مجوز خروج از کشور بود و به من گفت: "مجید جان! آن اندازه اختیار ندارم که بگویم اگر تو نیایی تیم هم نرود ولی تا همین حد بگویم که اگر تو به این سفر نروی، من هم با تیم ملی نمی‌روم". بحث انضباطی آقای دهداری ربطی به شرایط زمان نداشت و ظاهرا قبل از انقلاب هم همین طوری بود. من شنیده ام پیش از انقلاب در مقطعی که سرمربی تیم ملی بودند به خاطر اینکه مرحوم ناصر حجازی حاضر به کوتاه کردن موهای خود نشد، او را از اردوی تیم ملی کنار گذاشت.

قطعاً در سئول برای امضا کردن آن نامه معروف پیش شما هم آمدند. چطور شد که چنین کاری را نکردید؟

بله. یکی از هم تیمی‌ها سراغم آمد و گفت چنین نامه‌ای وجود دارد ولی آن را امضا نکردم. در آن مقطع یکی از جوان‌ترین بازیکنان تیم بودم و فیکس هم بازی می‌کردم. از شرایط موجود در اردو هم ناراضی نبودم بنابراین دلیلی نداشت دست به چنین کاری بزنم. البته غیر از من، بازیکنان دیگری هم بودند که استعفا ندادند. در مجموع ۱۴ نفر آن نامه را امضا کردند که البته بعداً سه نفر امضای خود را پس گرفتند.

مرحوم دهداری در زمستان سال ۶۷ با برخورد بسیار تلخی در ورزشگاه مواجه شد و پس از اعتراض تماشاگران، دیگر حاضر نشد سرمربی تیم ملی ایران باشد. شما در آن مقطع بازیکن فیکس تیم ملی بودید و قطعاً می‌توانید به این شایعه که می‌گفتند عده‌ای تماشاگران را تحریک کرده‌اند تا علیه دهداری شعار بدهند پاسخ بدهید.

ببین، نتایج مرحوم دهداری اصلاً بد نبود و با تیم ملی خوب کار کرده بود. ما با کمترین امکانات و با وجود اینکه تعداد زیادی از ستارگان خودمان را هم به خاطر همان ماجرای استعفا از دست داده بودیم، توانستیم سوم جام ملت‌های ۱۹۸۸ شویم. این اتفاق در حالی رقم خورد که ۴ سال قبل از آن تیم فوق العاده پرستاره ایران در جام ملت‌های ۱۹۸۴ چهارم شده بود. تازه یادمان نرود که پرویزخان بازیکنان فوق العاده ارزشمندی‌ نظیر: احمدرضا عابدزاده، مجتبی محرمی، صمد مرفاوی و... را هم کشف کرده بودبنابراین کارنامه‌اش کاملا مثبت بود اما به نظرم برای کوبیدن پرویزخان و جدایی او از تیم ملی برنامه‌ریزی کرده بودند. همان ماجرایی که در ورزشگاه رخ داد و...

شما سوم آذر سال ۷۱ چطور متوجه شدید که مرحوم دهداری فوت کرده؟

از طریق رسانه‌ها خبردار شدم و خودم را به ورزشگاه شهید شیرودی رساندم. از آنجا هم که به بهشت زهرا (س) رفتیم و... روحشان شاد.

ارسال نظر
تریبون۱
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پربحث