آهن ملل
پاسخ به یک مطلب منتشرشده در «شرق»

نقش ایل میهن‌پرست و کهن قشقایی در اتحاد ملی

عطف به مقاله‌ای تحت عنوان: «هویت‌سازی قشقایی‌ها و تأثیر بر مفهوم هویت ایرانی» به قلم نویسنده‌ای با نام مستعار یا حقیقی شیدا بهاری، در سایت روزنامه شرق مورخ 17 دی‌ماه 1403، نظر به اینکه مقاله مذکور سراسر اهانت و اکاذیبِ ناشی از عدم اطلاع نگارنده از مفاهیم جامعه‌شناختی (همچون هویت قومی، هویت ملی، فرهنگ، زبان و سایر عناصر هویت‌ساز) می‌باشد، لذا خواهشمند است برای جلوگیری از تکرار چنین اظهارات نفاق‌افکنانه، متأثر از نگرش جناحی و برهم‌زننده وحدت ملی، آن‌هم در شرایط حاد کشور که نیاز به ایجاد آرامش می‌باشد، مطابق ماده 23 قانون مطبوعات و تبصره‌های ذیل آن، با همان فونت و با همان کیفیت در اولین فرصت جوابیه جمعی از کنشگران و فعالان ایل جلیل قشقایی درج شود و نویسنده به شیوه مقتضی درصدد جبران مافات برآید.
۱۵:۲۴ - ۱۸ بهمن ۱۴۰۳
وانانیوز|

عطف به مقاله‌ای تحت عنوان: «هویت‌سازی قشقایی‌ها و تأثیر بر مفهوم هویت ایرانی» به قلم نویسنده‌ای با نام مستعار یا حقیقی شیدا بهاری، در سایت روزنامه شرق مورخ 17 دی‌ماه 1403، نظر به اینکه مقاله مذکور سراسر اهانت و اکاذیبِ ناشی از عدم اطلاع نگارنده از مفاهیم جامعه‌شناختی (همچون هویت قومی، هویت ملی، فرهنگ، زبان و سایر عناصر هویت‌ساز) می‌باشد، لذا خواهشمند است برای جلوگیری از تکرار چنین اظهارات نفاق‌افکنانه، متأثر از نگرش جناحی و برهم‌زننده وحدت ملی، آن‌هم در شرایط حاد کشور که نیاز به ایجاد آرامش می‌باشد، مطابق ماده 23 قانون مطبوعات و تبصره‌های ذیل آن، با همان فونت و با همان کیفیت در اولین فرصت جوابیه جمعی از کنشگران و فعالان ایل جلیل قشقایی درج شود و نویسنده به شیوه مقتضی درصدد جبران مافات برآید.

دیرگاهی است که جوامع بشری در عصر دیجیتال و ارتباطات به سر می‌برند، اما این تکنولوژی در کشورهای جهان سوم فقط در انحصار گروه‌های زیاده‌خواه و اقتدارگرا قرار دارد. بدیهی است که انحصاری‌بودن رسانه، سبب می‌شود که قوم یا جناح حاکم، بر دیگر گروه‌های اتنیکی و فعالان اجتماعی-‌سیاسی چنان عرصه را تنگ و تاریک کنند که حتی نتوانند از هویت قومی و ایلی، تاریخ، جغرافیا و فرهنگ‌های خود دفاع کنند. در کشور ما هم که شرایط مشابهی در آزادی بیان وجود دارد، چنین مواقعی است که نویسنده‌ای گمنام مانند «شیدا بهاری»، تحلیلگر سیاسی و اجتماعی می‌شود تا جایگاه و هویت قومی بزرگ مانند قشقایی را با تاریخ و گذشته‌ای بس درخشان، در روزنامه‌های وابسته به یک جناح خاص مانند روزنامه همشهری و شرق با تراوشات ذهنی خویش که از تفکرات غیردموکراتیک نشئت می‌گیرد، قضاوت کند.

پژوهشگران حوزه مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی و جمعیت‌شناسی برای نیل به نتایج تحقیقات مطلوب، با روایی و پایایی مورد قبول جامعه علمی و با ضریب اطمینان بالا، تا مسلح به ابزار لازم و دانش کافی نباشند، در این حوزه وارد نمی‌شوند که با ارائه یافته‌های نامتعارف و غیرواقعی، سبب تشویش اذهان عمومی و انحراف افکار جامعه شوند. به نظر می‌رسد نگارنده مقاله با دستپاچگی تمام و به صورت سفارشی و کادوپیچ، اقدام به اظهاراتی کرده است که بر ذائقه عده‌ای که از وحدت اقوام ایرانی که سازنده واقعی پیکر جامعه ایرانی هستند، وحشت دارند. بر‌اساس‌این، ضروری می‌نماید که در آغاز این نوشتار، شماری از مفاهیم تبیین شود:

1- وحدت ملی: ایران کنونی سرزمینی است متشکل از فرهنگ‌ها، اقشار و اقوام مختلف که بیش از نیمی از جمعیت استان‌های آن دارای تنوع و ریشه قومی است. به‌همین‌دلیل اتفاق نظر بر این است که امروزه در ایران، مسئله قومیت‌ها یکی از مهم‌ترین مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی معاصر به شمار می‌آید. عدم اجرای بخشی از مفاد قانون اساسی مربوط به قومیت‌ها، به‌ویژه اصول 15، 19، 48، 56 و 154، بی‌توجهی به جایگاه زبان، پوشش و فرهنگ اقوام، عدم اعطای تسهیلات و امتیازات برابر با مراکز استان‌ها به اقوام و اقلیت‌ها و بها‌ندادن به مطالبات قومی و به راه انداختن زمزمه نابخردانه و نخ‌نما‌شده تجزیه‌طلبی!! در فضای مجازی و تحریک اذهان عمومی، اهمیت این موضوع را دوچندان کرده است.

از طرفی، در عصر حاضر یکی از الزامات توسعه در جمهوری اسلامی ایران برای تحقق سند چشم‌انداز 20‌ساله، تکیه بر همبستگی و اتحاد ملی و مشارکت عمومی برای هم‌گرایی قومیت‌ها، مذاهب، اقلیت‌ها و گروه‌های قومی است. برای تحقق چنین اتحادی لازم است که بین نیروهای اجتماعی زمینه همکاری و پیوند عمیق و راهبردی فراهم شود. در‌این‌میان، اقوام و گروه‌های قومی به‌ عنوان نیروهای اجتماعیِ نظام سیاسی، می‌توانند نقش و جایگاه مهمی را در فرایند وحدت ملی ایفا کنند.

2- قومیت: همانند دیگر تعاریف متباین درباره جامعه، اجتماع، گروه‌ها، نهادها و دیگر ارکان اجتماعی، برای قومیت نیز نمی‌توان به تعریفی واحد اکتفا کرد، چنان‌که ماکس وبر «گروه‌های قومی را گروه‌های انسانی دارای باورهای ذهنی به اجداد مشترک دانسته است» (اردکانی، 1387: 43). در تعریف دیگری از قومیت آمده است که «قوم عبارت است از یک جمعیت انسانی مشخص با یک افسانه اجداد مشترک، خاطرات مشترک، عناصر فرهنگی، پیوند با یک سرزمین تاریخی یا وطن و میزانی از حس منافع و مسئولیت» (همان).

در تعریف قومیت، جامعه‌شناسان به عناصری از فرهنگ مشترک مانند: زبان، نژاد، مذهب و سرزمین مشترک بیشتر استناد و تأکید می‌کنند. به‌همین‌دلیل گفته می‌شود: «قوم یک گروه انسانی نژادی است که از زبان و فرهنگ و روش زندگی و تمنیات گروهی ویژه‌ای در چارچوب یک شاخه بزرگ نژادی برخوردار است، به قسمی که حتی از دیگر گروه‌های نژاد خود نیز قابل تشخیص و تفکیک می‌شود» (الطائی، ۱۳۷۸: ۱۵۸).

3- هویت (identity): با توجه به ابعاد جهانی هویت قومی و اثرات و تبعاتی که از هویت قومی استنباط می‌شود، تعاریف متعدد و مختلفی از واژه هویت از سوی اندیشمندان علوم اجتماعی ارائه شده است. شیخاوندی «هویت را مجموعه‌ای از علائم، آثار مادی، زیستی، فرهنگی و روانی می‌داند که موجب شناسایی فرد از فرد، گروه از گروه یا اهلیتی از اهلیت دیگر و فرهنگی از فرهنگ دیگر می‌شود» (شیخاوندی، ۱۳۸۰: ۱۴۰). برخی از عناصر هویت‌ساز به طور کلی عبارت‌اند از: سرزمین، زبان و ادبیات، دین، آیین، مناسک و... .

نویسنده مقاله موهن شرق، در همان ابتدا، هویت قشقایی را نه بر‌اساس هویت قومی، بلکه بیشتر براساس هویت ایلی تعریف می‌کند که خلاف تئوری و تعاریف علمی جامعه‌شناختی و نادیده‌گرفتن زبان مشترک به‌ عنوان نخستین سمبل و نشانه هویت قشقایی‌بودن است. ایشان اضافه می‌کند که «قشقاییان هرگز در طول تاریخ با هویت قومی

تعریف نشده‌اند!».

در ادامه، نویسنده به اقدامات گروه‌هایی اشاره می‌کند که بر قومیت و زبان تأکید دارند و می‌خواهند هویت زبانی خود را به هویت قومی تبدیل کنند و از این طریق با ترویج آثار بی‌ارتباط با تاریخ و فرهنگ قشقایی‌ها زمینه بیگانه‌سازی و تحریک آنها را فراهم کنند. از این عبارات چنین مستفاد می‌شود که نگارنده، صدها کتب تاریخی و تحلیلی مربوط به قشقایی‌ها را که از سوی خاورشناسان، مردم‌شناسان و محققان خود قشقایی نوشته شده، مطالعه نکرده‌اند و هرچند به شماری از مبارزات و تأثیرگذاری قشقایی‌ها در مبارزات سیاسی و بیگانه‌ستیزی اشاره می‌کنند، اما همچنان تلاش دارند تا در لا‌به‌لای نوشته‌های‌شان، قشقایی‌هراسی را القا کنند. اما به‌راستی واقعیت 

قوم قشقایی چیست؟

4- قوم قشقایی: واژه قشقایی یک واژه ترکی است که از دو جزء قش یا قاش (پیش، جلو، پیشرو، میدان) به‌علاوه قایی (شاخه بزرگ ترکان اوغوز در ایران) تشکیل شده است. به عبارت دیگر، به قوم بزرگ و کهن ترک ایرانی اطلاق می‌شود که همیشه در صف اول و پیشرو جنگاوری و نبرد بوده‌اند. بر‌اساس مستندات تاریخی همانند سنگ‌نگاره‌ها و سنگ‌ قبرهای تاریخ مبارزات مردم ایل، قشقایی‌ها بیش از هزار‌و 200 سال تاریخ مستند در خاک ایران دارند (کیانی، 1388: 20) و این قدمت بسیار بیشتر از تاریخ شکل‌گیری خیلی از کشورهای فعلی

دنیا است.

به تعبیر دیگر مورخان، قشقایی‌ها متشکل از یک اتحادیه ایلی بوده‌اند که اغلب از ایلات 24‌گانه اوغوز (بیگ‌دیلی، بایات، ایگدیر، قایی، ایمور، افشار و...) تشکیل شده و هنوز با گذشت قرون متمادی در میان قشقایی‌ها صاحب اجاق و تامغا هستند. هویت قشقایی نیز براساس هویت قومی تعریف می‌شود که طوایف مختلف بر‌اساس پیوند خونی در کنار هم قرار گرفته‌اند.

این پیوند مظاهری از قبیل پوشش یکسان (لباس قشقایی)، زبان ترکی قشقایی که تمامی آحاد قشقایی بدان متکلم هستند و ادبیات سنتی، فولکلور و موسیقی مقامی و دست‌بافته‌های فاخر و ظریف و دیگر آثار و مظاهر فرهنگی یکسان و فراگیر را در بین قشقایی‌ها شامل می‌شود. پس اطلاق واژه «قوم قشقایی» نه‌تنها هیچ منافاتی با هویت و انسجام ملی ندارد، بلکه اشاره به بخشی از پیکره ایران عزیز است که موطن اصلی قشقایی‌ها نیز به شمار می‌آید. همان قومی که در دوره‌های تاریخی مختلف از‌جمله سلجوقیان، صفویه، افشاریه، زندیه، قاجاریه، پهلوی و جمهوری اسلامی هم همیشه در صف اول میهن‌پرستی و استکبارستیزی بوده‌اند. اولین ایل مقابله‌کننده با پرتغالی‌ها و بیرون‌راندن متجاوزان از کشور به رهبری سردار امام‌قلی‌خان قشقایی. اولین و دومین شهید مشروطه‌خواه استان فارس، علمدارخان کشکولی (ملقب به علمدار مشروطیت) و شکراله استوارکشکولی قشقایی است (معین‌دفتر، 1399: 480). اولین ایلی که به فرمان مجتهد وقت، سید‌عبدالحسین لاری به مقابله با استعمار برخاستند، اولین ایلی که به علت مبارزه با استبداد پهلوی که توسط پهلوی‌ها در اطراف شیراز با جت بمباران شدند. اولین ایلی که خان‌زاده‌اش یعنی حکیم جهانگیرخان قشقایی مجتهد شد و خدمات ارزشمندی به مذهب تشیع کردند و شاگردان فراوانی نزد وی تلمذ نمودند که شماری از آنان (نظیر آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله مدرس، آیت‌الله شاه‌آبادی و...) خود از فقها و علما و فلاسفه بزرگ شدند، در دوره قاجاریه، ناصرالدین شاه قاجار به پاس مبارزات پیروزمندانه قشقایی‌ها در مقابل شیخ سعید آل‌بوسعیدی امام مسقط عمان، شمشیری مرصع را به ایلخان قشقایی یعنی محمدقلی‌خان ایلخانی و شمشیری مجزا را به سهراب‌خان قشقایی اهدا می‌کنند. سردار سهراب‌خان قشقایی از سرداران دلیر قشقایی در جنوب ایران بود که با صدها دلاور مرد قشقایی به جنگ با انگلیسی‌ها برخاست و در منطقه نی‌نیزک یا ننیزک استان بوشهر به کمک جنگاوران بوشهری شتافت و شکست بزرگی را به انگلیسی‌ها وارد کرد. اسوه مقاومت و استکبارستیزی سردار استکبارستیز جنوب ایران، سردار شهید صولت‌الدوله قشقایی سردار بزرگ و وطن‌پرست ایرانی است که بیشتر جنگ‌های جنوب ایران را رهبری کرده است.

محمدناصرخان قشقایی، دیگر ایلخانی قشقایی، می‌توانست از آلمانی‌ها وعده شاه‌شدن را قبول کند یا از آمریکایی‌ها کمک پنج میلیون دلاری بگیرد و به نفع مصدق اقدامی نکند یا از عراق دو میلیون فرانک سوئیس گرفته و آشوب به‌پا کند، اما به خاطر خاک ایران، هیچ‌گاه تن به خیانت نداد؛ چرا‌که در رگ‌های او خون پاک قشقایی یعنی خون میهن‌پرستی و صداقت در جریان بود و ریشه در خاک ایران داشت ( لاجوردی، 1983، نوار شماره 2 و 4 و 7).

در دوره پهلوی، سردار جبهه تعلیم و تربیت عشایر ایران، استاد محمد بهمن‌ بیگی بزرگ بود که چتر علم و دانش را بر سر تمام اقوام روستایی و عشایری ایران گستراند و بدون تعصب قومی و با یک نگرش فرا‌قومی، نقش بزرگی را در باسوادکردن جامعه ایرانی بالاخص اقوام عشایر و روستا ایفا کرد. جنگ جهانی اول شهادت می‌دهد سرداران و رزم‌آوران قشقایی چه رشادت‌هایی از خود نشان دادند و همگام با دیگر اقوام منطقه با غائله پلیس جنوب که توسط انگلستان برای سلطه بر ایران تشکیل داده بود، جنگیدند تا اجازه ندهند اجنبی‌ها گزندی به این آب و خاک برسانند. جنگ جهانی دوم هم شاهد جانفشانی‌ها و میهن‌پرستی قشقایی‌ها بود. نویسندگان ایرانی و خارجی چون میرزا حسن فسائی، محمدحسین رکن‌زاده آدمیت، دکتر منوچهر کیانی، کاوه بیات، منصورنصیری طیبی، پیر اوبرلینگ، پروفسور لوئیز بک و... با مستندات جامع و کامل به نبرد این قوم کهن با استعمارگران پرداخته‌اند.

قشقای‌ها در پیروزی انقلاب اسلامی هم نقش چشمگیری داشتند و اولین تظاهرات مسلحانه و همچنین اولین ساواک تسخیر‌شده در بحبوبه انقلاب توسط جوانان قشقایی به وقوع پیوست. از بین 12 هزار شهید تمامی ایلات (حدود ۱۰۱ ایل و ۵۸۳ طایفه مستقل ایران) حدود ۳۰ درصد شهدا یعنی حدود سه‌هزارو‌۵۰۰ شهید از قشقایی ثبت شده است.

از دیگر سو، 98 شهید از یک دبیرستان شبانه‌روزی عشایری شیراز که پوشش‌دهنده فرزندان مستعد اما کم‌بضاعت جامعه ایلی است، نشان‌دهنده وطن‌دوستی و دین‌مداری این جامعه است که به فرمان رهبر انقلاب‌شان و همگام با پدران‌شان، به سوی جبهه غرب یورش بردند و جان شیرین خود را در سبد اخلاص نهادند.

همچنین از ابتدای انقلاب تا‌کنون همیشه از اولین‌های مبارزات انقلابی بوده‌اند؛ اولین شهیده انقلاب (شهیده باختر بیگلری)، اولین سپهبد شهید (سپهبد شهید صیاد‌شیرازی)، اولین شهید مدافع حرم ایران (مجاهد شهید علی عسکری) و اولین مدافع حرم فارس (مجاهد شهید مهرداد قاجاری) از قشقایی‌ها هستند.

5- مرور اجمالی بر مقاله خانم بهاری در «شرق آنلاین»:

مقاله با عنوان درشت و به‌اصطلاح مخاطب‌پسند «هویت‌سازی! قشقایی» آغاز شده است. نگارنده، یا بر تعاریف و اصطلاحات جامعه‌شناختی آشنا نبوده‌ یا بر مبنای عبارات پایان مقاله که خود را به‌اصطلاح عوام «‌لو» داده است، به صورت سفارشی و مطابق ذائقه دوستان جناحی تلاش کرده است با اختراع این عبارت مضحک، قشقایی‌ها را متهم به دست‌و‌پازدن برای هویت‌سازی کند. غافل از اینکه هویت (identity) در هیچ کارگاهی و با هیچ تکنولوژی پیشرفته‌ای قابل مونتاژ و ساخت نیست، بلکه هویت از بدو پیدایش یک قبیله، یک قوم، یک ملت یا امت، در نمادهایی چون زبان، پوشش، مناسک، باورها، آیین‌ها و سنت‌ها به تدریج تجلی و تعالی می‌یابد. از سرخپوستی در آمریکای جنوبی سؤال شد‌: نسل شما رو به انقراض است؟ شما فکر می‌کنید تا چه زمانی می‌توانید به حیات خود ادامه دهید؟ پاسخ داد تا زمانی که یک نفر به زبان سرخپوستی تکلم کند، ما زنده هستیم.

لذا نگارنده محترم مقاله مذکور باید می‌دانست که زبان، مهم‌ترین عنصر فرهنگی یک قوم و ملت است که سبب تمایز و مباهات آنان می‌شود و عنصر «برساخته» جهان معاصر نیست که بتوان برای هویت‌سازی به کار گرفت. لذا هویت‌سازی برداشتی کاملا ناشیانه و غیر‌علمی و مردود است.

قشقایی‌ها علاوه‌بر انتساب با یک مفهوم کلی (قشقایی)، با وجود هجمه‌های سنگین از سوی عوامل حکومت‌های ضد اقوام، هیچ‌گاه زبان مادری خود را فراموش نکرده و دارای هر پیشینه‌ای که باشند، خود را «ترک قشقایی» معرفی می‌کنند و فرزندان قشقایی ادبیات فاخری نیز با بهره‌گیری از این زبان ارزشمند آفریده و کتاب‌ها نوشته‌اند. لذا، جداکردن زبان قشقایی از پازل فرهنگ قشقایی امری ناممکن و غیرعقلانی است.

نویسنده مقاله برای اینکه ایلات از‌جمله ایلات ترک‌زبان را برای حکومت مرکزی دردسرساز نشان دهد، به چند دوره تاریخی اشاره کرده است که اقوام به نقاط مختلف کوچانده شدند. این ادعای نادرستی نیست، اما در تحلیل علت‌ها، نگارنده دچار خطای تحلیلی و محاسباتی می‌شود. اولا جوامع ایلی در برابر متجاوزان به خاک وطن، بالقوه دارای قدرت دفاعی و تهاجمی فوق‌العاده بوده‌اند. وانگهی بیشتر حکومت‌ها و سلسله‌ها خود منشأ ایلی داشتند (افشاریان، صفویان، سلجوقیان، غزنویان، قاجار و...). بنابراین حکمرانان غالبا تمرکز‌گرا، از هم‌تباران و هم‌مسلکان ایلی خود هراس داشتند که سیطره و تاج و تخت آنان توسط همین جوامع زمخت ایلی سقوط کند. آیا این قدرتمندی بالقوه، نشان از بی‌هویتی و لامکانی ایلات از‌جمله ترکان ایران دارد؟

نویسنده همچنین به نوعی سیاست و مشرب‌های فکری آن اشاره می‌کند که نسبت به این امر نه‌تنها بی‌توجه و اهمال‌کار هستند، بلکه عامدانه موضوع قوم‌گرایی و هویتی مستقل از ایران و ایجاد نمادهایی جعلی از‌جمله پرچمی متفاوت از پرچم ایران و زبانی متفاوت از زبان رسمی کشو، به‌طور خاص طرح عبارت جهان ترک، ترویج زبان ترکی آذربایجانی و استانبولی، استفاده از پرچم‌ها و نمادهای قومی متفاوت و درخواست تشکیل استان قشقایی به عنوان ابزاری برای تضعیف حاکمیت ملی، برگزاری همایش ملت‌های ترک و اعتراض به ثبت لباس برای لرزبانان جنوب ایران اشاره می‌کند.

امروزه اهالی رسانه و اهالی پژوهش و مردم‌شناسان به دنبال آن هستند که تمام نمادهای زیبا و برجسته ملل جهان از‌جمله مراسم اعیاد رسمی، آیین سال نو، مناسک، شیوه ازدواج، آداب عروسی، نحوه دفن مردگان و حتی انواع عبادتگاه‌های سراسر مردم جهان را به دیگران معرفی کنند. هزاران شبکه ماهواره‌ای، امروزه تولیدات خود را به این قسم مسائل فرهنگی و تاریخی ملل اختصاص داده‌اند؛ از آن جمله زندگی مردم قطب شمال، آلاسکا، معابد هندی، مراسم مذهبی مسلمانان، مسحیان و... .

ارائه و تبلیغ مظاهر فرهنگی و موسیقی قشقایی در کشورهای همسایه اعم از عرب و ترک امری قانونی و بدیهی است. همچنان که گاهی در ترکیه یا قزاقستان یا کشورهای تاجیک و حتی کشورهای غربی فستیوال موسیقی و شعر اقوام برپا می‌شود. گروه‌های موسیقی و ادبیات قشقایی بارها و بارها در کشور امارات و عمان هنرنمایی کرده‌اند. بدیهی است که یک مملکت امثال ترکیه یا امارات متحده زمینه آسایش میهمانان خود را که از سراسر منطقه دعوت کرده است، فراهم کند.

آیا اگر فیلم‌سازی، گردشگری، پژوهشگری، مورخی و مستندسازی از آیین و مراسم چشم‌نواز و پوشاک کم‌نظیر قشقایی و انواع بازی‌های محلی، تولیدات دامی، صنایع دستی، لهجه و گویش مردم مستندی تهیه کرد و در شبکه‌های مختلف خارجی اقدام به انتشار آن نمود، این نشانه تجزیه‌طلبی قومی وطن‌دوست به نام قشقایی است؟ وانگهی، قشقایی‌ها هیچ نماد ساختگی را برنمی‌تابند و به دنبال تغییر لهجه و شیوه نگارش کلمات زبان خود به تبعیت از سایر ترک‌زبانان جهان هم نیستند (ارجاع به کتاب خودآموز زبان ترکی قشقایی نوشته اسدالله مردانی‌رحیمی و کتاب آموزش گام‌به‌گام زبان ترکی قشقایی، اثر دکتر محسن رجایی‌پناه). اما قشقایی‌ها دارای نمادها و تامغاهای اسطوره‌ای هستند که سند هویت آنان است و به‌ویژه در قبرستان‌های نیاکانشان به‌وفور دیده می‌شود. علاوه بر این، قشقایی‌ها دارای بیرقی هستند که به بایداق هفت‌رنگ معروف است و در جلسات شادی مثل عروسی‌ها بر پشت بام منازل‌شان یا وسط میدان رقص برافراشته می‌شود و به پرچم هیچ کشوری شباهت ندارد. لذا اتهام تجزیه‌طلبی، اتهامی است قابل پیگیری در مجامع حقوقی و قضائی، زیرا قشقایی‌ها چه در گذشته و چه در حال همیشه در برابر جریان‌های تجزیه‌طلب و واگرا ایستادگی کرده‌اند و ضمن مخالفت با پیشنهاد سرکنسول ترکیه مبنی بر کوچ قشقایی‌ها به منطقه وان (در دوره پهلوی اول و هم‌زمان با فشارهای مضاعف به قشقایی‌ها) ایران را خانه و کاشانه و خاک خود دانسته و از مهاجرت امتناع کرده‌اند. امروزه نیز هیچ گرایشی به ادعاهای واهی گروه‌های تجزیه‌طلب ندارند.

نویسنده با بی‌توجهی به مفاد اصل 15 قانون اساسی مبنی بر استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و حق تدریس زبان اقوام در مدارس، ویژگی تکثر و تنوع فرهنگی اقوام ایرانی را نادیده گرفته و عملا در جایگاه هویت‌ستیزی اقوام ایرانی قرار می‌گیرد و نشان می‌دهد که درک درستی از مطالبات متمایز فرهنگی اقوام ندارد. در حالی که ایران می‌تواند با پذیرش تنوع قومی به عنوان بخشی از هویت ملی خود به سمت یک وحدت همچنان پایدار حرکت کند. مقاله می‌توانست به‌طور جامع‌تری به چگونگی ایجاد وحدت در کثرت پرداخته و راه‌حل‌هایی برای انسجام ملی با درنظرگرفتن هویت‌های مختلف ارائه دهد، نه اینکه نوک پیکان خود را به سمت قوم بزرگ، میهن‌پرست و تاریخ‌ساز قشقایی نشانه رود که در طول تاریخ به‌خاطر غرور ملی و وطن‌خواهی‌شان مورد ستم مضاعف قرار گرفته‌اند.

برای تمام آنچه که شرح آن رفت، نویسنده، هیچ آمار یا منبع و مرجعی درمورد میزان و درصد ادعاهای خود مبنی بر جعل تاریخ و تلاش برای استقلال قشقایی‌ها، استفاده از نماد و پرچم متفاوت و ترویج زبان آذربایجانی و استانبولی و... ارائه نمی‌کند و مشخص نیست طبق چه شواهدی و برابر کدام مطالعات معتبر میدانی چنین گزاره‌های مجعولی را مطرح و بر آنها تأکید و بر اساس آنان تحلیل و نتیجه‌گیری می‌کند! تا جایی که حتی تشکیل تیم فوتبالی به نام قشقایی و هواداران آن را زیرکانه مذمت می‌کند!

همچنین خانم بهاری!؟ در ادامه تحلیل‌های نادرست خود، اعتراضات مسالمت‌آمیز قشقایی‌ها به ثبت مجدد لباسشان را تحرکات قوم‌گرایانه قلمداد می‌کند. اولا این لباس قبلا در سال 1391 با شماره 923 با مدارک متقن و متعدد به نام ایل قشقایی ثبت شده است. دوم اینکه اگر نویسنده، این لباس را متعلق به تمامی ایلات فارس و جنوب ایران (که گستره بسیار وسیعی دارد) می‌داند، دیگر چه ضرورتی داشت که انحصارا و فقط به نام قوم لر زبان ثبت مجدد شود؟

بهاری مثال می‌آورد «آنها (قشقایی‌ها) نمی‌گویند که هویت ایلی‌شان، متشکل از اتحاد ایلات لر و عرب و... بوده، بلکه تأکید می‌کنند که هویت ایلی‌شان هویت زبانی و مبتنی بر ترک‌بودن است. لذا بر اساس تعریف جدید، هویت زبانی خود را به هویت قومی منتقل می‌کنند. از این جهت، این معدود افراد به گروه‌های هم‌زبان ایلی خود القا می‌کنند که سرزمین‌های قشقایی توسط دیگران! اشغال شده است (طرح اشغال سرزمین قشقاییان از سوی رهبر حزب قشقایی آزاد مطرح شد) و هر عنصری در سرزمین قشقایی یا مهمان است یا متجاوز! این در حالی است که اکثریت قاطع قشقاییان به طور تاریخی همواره بر اصل ایرانی‌بودن و ایرانیت تأکید داشتند و حفظ ایران و تابعیت از حاکمیت مرکزی امری مهم و حیاتی برایشان محسوب می‌شد».

دکتر پیمان در کتاب خود به تشریح درمورد دسته‌های غیرترک موجود در قشقایی چنین می‌نویسد: پس از آمدن ترکان، بعدها که ایل قشقایی موجودیت و قدرت یافت، به‌تدریج گروه‌هایی از عشایر غیرترک با اجبار یا دلخواه به آن پیوستند، زیرا قشقایی‌ها کم‌کم بر اراضی وسیعی از فارس دست یافتند و ساکنین این مناطق، چه عشایری و چه ده‌نشین، خواه‌ناخواه تحت نفوذ رهبری ایل درمی‌آمدند. تا آنجا که زمانی ایل قشقایی بر تمام ایلات فارس فرمانروایی می‌کرد. ضمنا باید توجه داشت که تعدادی از تیره‌ها که اینک به لری صحبت می‌کنند و به همین دلیل جزء غیرترک‌ها به‌حساب آمده‌اند، در اصل ترک بوده‌اند (پیمان، 1347: 210). و در بخش مختص طایفه کشکولی این مورد را ادامه داده‌: درعین‌حال نباید فراموش کرد که روح (قشقائی) و (ترک) بودن همیشه بر طایفه کشکولی حاکم بوده است و حتی گروه‌های غیرترک همه‌موقع خود را ترک و قشقائی خوانده‌اند و می‌خوانند و هرکس به ایل قشقائی پیوست صرف‌نظر از منشأ واصل خود خویشتن را ترک و قشقائی معرفی می‌کند. و همان‌قدر تعصب نسبت به آن پیدا می‌کند که یک ترک اصیل (همان: 264).

تنها باید یک پرسش ساده را با نگارنده مقاله در میان نهاد: اگر به اقتضای درگیری‌های قبیله‌ای و منازعات ایل‌راهی و همجواری ایلات و بر سَبیل رسم رایج، طی قرون متمادی، چند خانوار از ایل بختیاری، لر، بلوچ، عرب و... به عنوان پناهنده به ایل قشقایی روی آورده باشند و یا به تعبیر دقیق توسط دکتر پیمان «علت پناهندگی یا اختلافات داخلی و کشمکش‌های خونین و یا فقر و درماندگی اقتصادی بود» (همان: 211) به این معنی است که قشقایی‌ها دیگر سخنی از زبان مادری خویش به‌عنوان زبان رسمی آبا و اجدادی خود نباید بر زبان آورند؟ ثانیا اگر فردی در آن سوی کره زمین به‌صورت خودخوانده ادعای رهبری یا پیامبری قشقایی را داشته و سخنانی مطابق آرمان‌های خود به زبان آورد، تاوان آن را مردم قشقایی باید در وطن خود بپردازند؟ این چه منطقی است؟ مردم آگاه، وظیفه‌مند و وطن‌دوست و متدین قشقایی پس از برهم‌خوردن سازمان سیاسی ایل در دهه چهل تاکنون، رهبر ایل نداشته و در چارچوب قوانین موضوعه کشور 

حرکت کرده است.

این‌گونه غرض‌ورزانه قلم‌چرخانیدن، به مرور زمان نتیجه‌ا‌ی جز برهم‌زدن اتحاد و وفاق قومی در رنگین‌کمان اقوام ایرانی و خالی‌کردن پشت حاکمیت در پی نخواهد داشت و با نقابی از جنس دوست در جبهه دشمن به جنگ دوستان و خودی‌ها رفتن است. آیا روزنامه شرق و دست‌اندرکاران آن روزنامه به پیامدهای این نوشتار و زیان‌های احتمالی آن در درازمدت برای امنیت کشور هم اندیشیده‌اند که مجوز چاپ چنین مقاله سرتاسر کینه و عناد را صادر کرده‌اند؟

امیدواریم این خطای فاحش آخرین خطایی باشد که از چند سال پیش به‌صورت سازمان‌یافته و در چارچوب تسویه‌حساب‌های جناحی، مردم قشقایی را آماج ناداوری‌ها و قضاوت‌های تحریک‌آمیز خود قرار می‌دهند و اقوام همجوار را علیه مردم نجیب قشقایی تحریک می‌کنند.

در پایان یادآور می‌شود چنانچه در درج این نوشته، سهل‌انگاری، اتلاف زمان و مسامحه و تغییر و تحریف در متن به عمل آید، طبق تبصره 3 ذیل ماده 23 قانون مطبوعات، کنشگران قشقایی حق خود را برای اقدام حقوقی و قانونی علیه نگارنده مقاله مورد اشاره و روزنامه همشهری و شرق محفوظ می‌داند.

منابع:

اردکانی، ناصر، (۱۳۸۷)، ‌کاهش یا تشدید قوم‌گرایی در عصر جهانی شده‌، ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی ایران معاصر، سال۷، شماره۷۰

الطائی، علی، (۱۳۷۸)، بحران هویت قومی در ایران، 

تهران: نشر شادگان

پیمان، حبیب‌اله، (1347)، توصیف و تحلیلی از ساختمان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایل قشقائی، تهران: دانشگاه تهران

شیخاوندی، داور، (۱۳۸۰)، ناسیونالیسم و هویت ایرانی، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران

کیانی، منوچهر، (1380)، تاریخ مبارزات مردم ایل قشقایی: از صفویه تا پهلوی، شیراز: کیان نشر

لاجوردی، حبیب‌اله، (1983)، پروژه تاریخ شفاهی ایران

میرزایی، حسینعلی، (۱۳۸۸)، «رابطه هویت ملی و قومی در بین دانشجویان آذری، کرد و عرب دانشگاه‌های دولتی ایران»، فصلنامه مطالعات ملی، سال۱۰، شماره۳

با احترام

کنشگران و فعالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایل قشقایی

و جمعی از تشکل‌ها و انجمن‌های مردم نهاد ایل قشقایی

1) انجمن اهل قلم قشقایی‌ها با شماره شناسه ۳۹۷۱۳۶۱

2) تشکل مردم‌نهاد طایفه فارسیمدان با شماره ثبت ۳۴۸۳

3) سازمان مردم‌نهاد طایفه قراچه با شماره ثبت ۴۱۰۹

4) تشکل مردم‌نهاد کوچروان با شماره ثبت ۱۵۰

5) مؤسسه فرهنگی-‌هنری پرتو نور اوجاق با شماره 

ثبت ۳۸۳۶

6) مؤسسه فرهنگی و ورزشی نام‌آوران قره‌قاج با شماره ثبت ۴۶۵۶

7) فصلنامه فرهنگی-اجتماعی فراسوی فرهنگ (گون آچماق سابق)

 

توضیح شرق

هفدهم دی‌ماه مقاله‌ای در روزنامه «شرق» منتشر شد که یک خوانش فردی مبتنی‌بر برداشت‌های تاریخی و اجتماعی از مسئله قومیت بود. این مقاله با نگاه به قوم قشقایی نوشته شده بود. مقاله فوق قطعا نگاه نویسنده بود و چون دربرگیرنده تعرض و توهینی نبود، از سوی «شرق» منتشر شد. اما در پاسخ به این مطلب گروهی تحت عنوان «جمعی از کنشگران و فعالان ایل جلیل قشقایی» جوابیه‌ای را ارسال کردند که با جملات و برخوردهای تند و قهری همراه شده است. به گمان ما می‌شد ساده‌تر و در‌عین‌حال متین‌تر در یک رسانه به چالش‌های مختلف پاسخ داد. با قاطعیت اعلام می‌کنیم که رسانه «شرق» به‌ عنوان یک رسانه مستقل در دو دهه گذشته همواره احترام زیادی برای همه اقوام کشور قائل بوده است و این احترام را مصداق یک وظیفه و ارزش ملی می‌داند و از این پس نیز چنین خواهد بود. ایران، رنگین‌کمانی بی‌نظیر از همه اقوام است که ملیت مردمان این سرزمین را شکل داده‌اند. افتخار ما همواره زندگی زیر سایه این رنگین‌کمان و ادای احترام به آن بوده است. متن جوابیه به مطلب روزنامه «شرق» در ادامه منتشر شده است.

 

ارسال نظر
تریبون۱
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پربحث