آخرالزمان را برای خود کنتور نزنید!
محمد علی فیاض بخش - روزنامه اطلاعات: نوستالژی نسل ما در مورد ظهور حضرت حجت (عج) عمدتاً دور چند حدیث و روایتِ کلیدی میگردد؛ که مشهورترین آنها این است که «زمین را - همانگونه که از ظلم و بیداد پر شده- سراسر آکنده به عدل و داد میکند.»*
نیز روایاتی در این مضمون است، که «تعیینکنندگان وقت ظهور، کذّابند.»**
حدیثشناسی کار صاحب این سطور نیست؛ اما تواتر اینقبیل روایات، لااقل در گویش اهل حدیث، به حدی است که برای کسانی که اصراری بر خدشهکردن عوامانه بر حدیث و روایات منتسب به معصومین علیهمالسلام ندارند، حکم به قبول میکند و جایی برای ادابازیهای روشنفکرمآبانه باقی نمیگذارد. در عین حال دقت و تأمل بر همین احادیث- که فرض بر قبول و قطعیت آنهاست- لازم میآورَد تا درایت در معنی آنها نیز صورت پذیرد و نسلی را که معتقدیم نیازمند قبولِ استدلالی و عقلی هستند، قانع کند و به اصطلاحِ اهلِ این فن، شبههها را بزداید؛ چه رسد که شبهه بر شبهه بیفزاید.
حدیثِ نخستِ برگفته، بیان و توصیف یک واقعیت است(فکت)؛ و از این توصیف، تکلیفی مبنی بر دامنزدن به جور و بیداد یا استقبال از آن به منظور تعجیل در فرج برنمیآید؛ و این نکته آنقدر بدیهیِ عقلی است که حتی اگر کسانی در ضمائر وجود خود معتقد به آن باشند، جرأت ابرازش را ندارند؛ چرا که با مستقلّات عقلی نمیتوان درافتاد.
حدیث دوم اما در این روزها و روزگار، سخت محلّ چالش و انکارِ گفتاری و رفتاری برخی کسان واقع شده، تا جایی که اصطلاح «آخرالزمان» و نسبتدادن آن به زمان حاضر را بیپروا خرج میکنند و دهها نتیجه دلخواهشان را بر آن بار میکنند.
اینجاست که نمیدانند بر سر شاخ، بُن میبُرند؛ چرا که لااقل از هزارسال پیش، کسانی در دایره منتظران بودهاند که با نشانیسازیها و نتیجهگیریهای ذوقی، «آخرالزّمانی» اندیشیدهاند و البته که هنوز و همچنان صبح دولتشان ندمیده است. حال چرا میگوییم بُنبریدن بر سر شاخ؟ بدان روی که وقتی هزارسال را با تعبیر آخرالزّمان و نشانههای ظهور ترسیم کنیم، خستگان از ظلم و جور زمانه حق دارند که این عطا را به لقایش ببخشند و البته چه بسا درایت آن را نداشته باشند که بر ما خرده بگیرند که چرا «تعیین وقت» کردید و «آخرالزّمان» را از پیش خود کنتور زدید!؟
پینوشت:
*کتاب سلیمبن قیس؛ ص ۴۲۹
**اصول کافی