از زعفرانیه تا ونکوور؛ قصهای از تصمیم، اعتماد و آیندهای تازه
تهران، ۲۰ فروردین ۱۴۰۴
بیستم فروردین برای من یکی از روزهایی بود که به دلیل تجربهای شخصی و ملموس در زندگیام ماندگار شد. روزی که تصمیم گرفتم از پشت میز تحریریه فاصله بگیرم و خودم شاهد یکی از موضوعاتی باشم که این روزها نقل محافل است؛ مهاجرت.
نام مجموعه «راه پارسی کانادا» بارها در گفتوگوهای رسمی و غیررسمی شنیده شده بود. از تحسینها تا تردیدهای فروخورده. همین شد که بهعنوان خبرنگار، راهی زعفرانیه شدم، جایی که دفتر این مجموعه قرار دارد؛ با این سوال ساده: واقعاً پشت این نام چه حقیقتی پنهان است؟
روز جشن، نه روز مصاحبه
انتظار داشتم با فضایی رسمی و خشک مواجه شوم، اما وقتی وارد ساختمان شدم، حال و هوای دیگری حاکم بود؛ جشن کوچکی به مناسبت صدور هفت ویزای کاری برای متقاضیان مهاجرت به کانادا در حال برگزاری بود. آنچه بیش از هر چیز جلب توجه میکرد، صمیمیت فضا و چهرههای خندان خانوادههایی بود که به آغوش امید میرفتند.
در میان جمع، بهمن هاشمی، مجری شناختهشده تلویزیون، با آرامش و طنز خاص خود در حال گفتوگو با مراجعان بود. یکی از این گفتوگوها، با زوجی به نام آقای و خانم میرقربانی، حس و حال خاصی به فضا بخشیده بود. آنها بهتازگی موفق به اخذ ویزای کاری شده بودند و حالا آماده پروازی بلند به سوی آیندهای تازه در کانادا بودند.
اعتماد، حاصل تجربه عینی
خانم میرقربانی میگفت: «تمام مراحل را با گفتوگو و همفکری جلو بردیم. مثل همه تصمیمهای مهم زندگیمان.» همسرش با بیانی ساده اما محکم افزود: «از شهریور پارسال شروع کردیم. روند پرونده ما سریع و شفاف پیش رفت. شاید اگر خودم تجربهاش نکرده بودم، باورش برایم سخت بود».
او که خود را فردی پیگیر و محتاط معرفی کرد، با لبخند گفت: «بیش از حد سوال میپرسیدم. بارها تماس گرفتم. اما هر بار، پاسخها با صبر و احترام داده شد. این رفتار حرفهای، نقطه قوت بزرگی بود».
از تخصص فنی تا انگیزه پدری
در ایران، آقای میرقربانی دارای مدرک کارشناسی ارشد برنامه ریزی و به عنوان مهندس پرواز مشغول به کار است. اما برای شروع زندگی جدید، تصمیم گرفته از تواناییهای فنیاش در حوزه ساختوساز استفاده کند. انگیزه اصلی این تصمیم را آینده پسر هفتسالهاش میداند: «مسیر مهاجرت برای اوست. تا بتواند در آرامش و فرصت رشد کند».
انتخابی بر پایه مشاهده و تحلیل
پرسش بعدی درباره نحوه آشنایی آنها با مجموعه بود. پاسخشان صریح بود: «هیچکس معرفی نکرد. خودم تحقیق کردم. نظرات کاربران را بررسی کردم. حتی یک بار هم به دفتر آمدم اما شرایط مالی اجازه نداد. بعدها تماس گرفتند و گفتند طرح جدیدی داریم. این پیگیری برایم معنا داشت».
او تأکید کرد: «در جلسات مختلف، میان مراجعهکنندگان، نکته منفی ندیدم. حتی در شیوه پرداخت ارزی، با راهنمایی درست، از ضرر احتمالی جلوگیری شد. این یعنی مجموعهای آگاه و مسئول».
لحظهای برای ماندگار شدن
پایانبندی گفتوگو، همراه با تصاویری از مسیر مهاجرت و زندگی گذشته آنها بود؛ از خیابانهای تهران تا نتایج آزمون زبان. اما زمانی که تصویر وداع با مادر به نمایش درآمد، خانم میرقربانی نتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد. بغضی در فضا نشست.
آقای میرقربانی با صدایی آرام گفت: «دل کندن آسان نیست. اما کسی که آینده را میخواهد، نمیتواند فقط نظارهگر باشد».
جمعبندی؛ یک انتخاب، یک تجربه، یک توصیه
در پایان، وقتی تصویر نمای بیرونی دفتر مجموعه بر صفحه نقش بست، آقای میرقربانی جملهای گفت که به دل نشست: «خوشحالم که تحقیق کردم و اعتماد کردم. همهچیز همان بود که دیده بودم».
و آقای میرقربانی با لحنی جدی، خطاب به مخاطبان دوربین گفت: «اگر به فکر مهاجرت هستید، فقط اسمها را نشنوید؛ بروید، ببینید، بپرسید».
نتیجهگیری خبرنگار:
پس از بررسیهای دقیق و مشاهده روند عملکرد این مجموعه، میتوانم بگویم که «راه پارسی کانادا» پروندههای زیادی دارد که در بسیاری از موارد به موفقیت رسیدهاند. در حقیقت، موفقیت این مجموعه به قدری بالا بوده که حتی برخی از رقبای این مجموعه تلاش کردهاند تا علیه آن کار کنند. با این حال، موفقیت و شفافیت این مجموعه در ارائه خدمات غیرقابل انکار است و بهراحتی قابل مشاهده است و شاهد جشنهای موفقیت جدیدی در این مجموعه هستیم.