داستان آدریانو بازیکن فوتبال و اعتیاد به الکل از نگاه فرزانه کریمی روان درمانگر اعتیاد

داستان آدریانو و اعتیاد به الکل هم جذاب است هم میتواند درسی برای شما در زندگی باشد.
۲۱:۲۳ - ۱۷ خرداد ۱۴۰۴
وانانیوز|
فرزانه کریمی نوشت: « یه بار یکی از دوستام گفت:“واقعاً نمیفهمم چی میشه که یه نفر معتاد به الکل میشه…چطور ممکنه یه آدم خودش رو اینطوری نابود کنه؟”
جوابش رو میخوام با یه داستان بدم… داستان آدریانو.
آدریانو یه ستارهی فوتبال بود.
بازیکن برزیلی، مهاجم اینتر میلان.
قوی، سریع، نابغه…
همه فکر میکردن قراره سالها بدرخشه.
تا اینکه یه روز، وسط اردو، بهش زنگ زدن…
پدرش مرده بود.
همتیمیهاش تعریف کردن که وقتی گوشی رو قطع کرد،
گوشهی اتاق نشست، جیغ کشید، گریه کرد، و اون آدمِ همیشهقوی، شکست…
از همون روز، دیگه اون آدم سابق نبود.
شروع کرد به مصرف مشروبات الکلی…
تمرینهاش رو از دست میداد…
دیگه انگار فوتبال براش مهم نبود.
تو اوج قدرت و شهرت، دنیای آدریانو تموم شد.
همه از بیرون نگاهش میکردن و میگفتن:
“چرا خودش رو خراب کرد؟!”
ولی کسی نمیدونست پدرش براش فقط یه پدر نبود.
همه دنیاش بود…
و وقتی اون رفت، دیگه چیزی براش باقی نموند.
این داستان رو گفتم، چون خیلی از ما همین نگاه بیرونی رو داریم.
میگیم: “مگه چه اتفاقی افتاده؟ چرا باید یه نفر بره سراغ الکل یا مواد؟”
ولی واقعیت اینه که بعضی دردها، از بیرون دیده نمیشن.
تا اون حس رو تجربه نکرده باشی،
تا نفهمی یه نفر چطور به یه آدم، به یه رابطه، به یه تکیهگاه، وابستهست…
نمیتونی بفهمی چرا دنیاش بعد از اون آدم، نابود میشه.
پس بیایید قبل از قضاوت،
یه لحظه سعی کنیم درد آدمها رو بفهمیم…
نه از روی ظاهر زندگیشون،
بلکه از عمق رنجی که شاید هرگز دربارهش حرف نزدن.
یه ستاره، یه قهرمان، یه مهاجم نابغه…
آدریانو، ستارهی فوتبال برزیل و اینترمیلان بود.
همه فکر میکردن تا سالها میدرخشه،
تا اینکه یه تماس، همهچی رو عوض کرد:
«پدرت مرده…»
اون روز، همه چیز برای آدریانو تموم شد.
الکل، غیبت از تمرین، افت شدید…
و نابودی تدریجی.
نه چون ضعیف بود.
نه چون بیاراده بود.
بلکه چون بعضی رابطهها، بعضی آدمها،
همه دنیای ما هستن.
وقتی اون دنیا میریزه، شاید تنها کاری که ازمون برمیاد،
پناه بردنه… حتی اگر مسیرش اشتباه باشه.
این متن، دعوتیه برای همدلی. برای اینکه قبل از قضاوت،
سعی کنیم فقط یک لحظه، دنیای اون آدم رو تصور کنیم…
تا وقتی اون رنج رو تجربه نکردیم، درک نمیکنیم چرا بعضیها از درد، پناه میبرن…»
لینک کپی شد
ارسال نظر