تجزیه و تحلیل عملکرد عثمان دمبله در سالهای اخیر

شما میتوانید هر چه دلتان میخواهد درباره توپ طلا بگویید اما واقعیت این است که این جایزه وظیفه اصلی خود را به بهترین شکل انجام میدهد. توپ طلا نه تنها قرار نیست تعیین کند چه کسی بهترین فوتبالیست جهان است، بلکه بیشتر بهانهای برای ایجاد بحثی گسترده و بیپایان است؛ بحثی که در نهایت هر فرد با معیارها و دیدگاههای شخصی خود به نتیجهای متفاوت میرسد؛ چون حقیقت این است که هیچ معیار عینی و قطعی برای تعیین بهترین بازیکن وجود ندارد.
در برخی مسائل، اجماع شاید آسانتر باشد اما نه همیشه! مثلاً قرار گرفتن پدری در رتبه یازدهم، جایگاهی کاملاً غیرقابل توجیه است یا اینکه بخواهیم بگوییم کدام مسئله بیشتر شرمآور است؛ این رتبه پایین برای یک نابغه اسپانیایی یا فریادها و واکنشهایی که هنگام اهدای توپ طلا به دمبله در سالن تئاتر دوشاتله شنیده شد؟ همچنین شنیدهها حکایت از آن دارد که حضور لامین یامال با تعداد قابل توجهی میهمان در مراسم، عثمان دمبله را تحت تأثیر عمیقی قرار داده بود و عثمان هم که خودش جمع زیادی از هوادارانش را به همراه داشت تا از حمایتشان بهرهمند شود. رئیس باشگاه پاریسنژرمن که در میان تماشاگران بود، به احتمال زیاد شاهد این حمایت گسترده بوده و آن را تأیید میکند.
چرا ویتینیا و ژائو نوس، دو هافبک درخشان پاریسنژرمن، اینقدر در ردهبندی توپ طلا از هم فاصله دارند؟ این دو بازیکن در PSG به طرز تحسینبرانگیزی هماهنگ بودند و با تیم ملی پرتغال قهرمان لیگ ملتها شدند؛ هر چند که ژاوی و اینیستا در این میان نبودند. هر دو بازیکن، استعداد و کیفیت بالایی دارند و به ویژه در کنار هم عملکرد درخشانی ارائه میدهند اما حالا ویتینیا در رده سوم است و نوس در رده نوزدهم، حتی پایینتر از اسکات مکتامینی. مکتامینی فصل فوقالعادهای داشت و شایسته تقدیر است اما عجیب است که نوس با تمام افتخاراتش در این رده پایین قرار گرفته است.
یکی دیگر از نکات جالب مراسم امسال، این بود که عثمان دمبله توپ طلا را به دست آورد، در حالی که آندرس اینیستا، یکی از بزرگترین اسطورههای فوتبال هرگز آن را کسب نکرد! این بیانصافی است؛ حتی بیش از رتبه یازدهم پدری یا جایگاه نوزدهم نوس. مسئله این نیست که دمبله هدر رفته یا نه، بلکه فقدان اینیستا همچنان قلب فوتبالدوستان را میآزارد. هواداران بیش از خود اینیستا از این موضوع ناراحت هستند. این نابغه بارسلونا همواره نمادی از آرامش و متانت بوده، چه داخل زمین و چه بیرون از آن. ما همه میتوانیم از او درسهای بزرگی بیاموزیم.
درباره دمبله، پیروزی او چندان هم ناامیدکننده به نظر نمیرسد. اگرچه میتوان مخالف بود اما واضح است که عثمان در بین نامزدهای اولیه حضور داشت. او تأثیرگذارترین بازیکن در موفقترین تیم فصل بود، در حالی که سایر همتیمیهای PSG که نامزد بودند به اندازه او تأثیرگذار نبودند. شاید فقط دوناروما قابل مقایسه باشد اما برای یک دروازهبان، رسیدن به توپ طلا مستلزم شرایط بسیار خاصی است که فصل 25-2024 اینگونه نبود. رافینیا، یامال و محمد صلاح همگی درخشیدند و شایسته تحسین هستند اما دمبله موفق شد لیگ قهرمانان را فتح کند؛ تورنمنتی که در سالی که هیچ رقابت بینالمللی بزرگ دیگری برگزار نشد، اهمیت زیادی داشت.
گلها و لحظههای درخشان عثمان در مراسم به نمایش گذاشته شد و بیتردید باشکوه بود اما برجستهترین تصویر سال دمبله، نگاه نافذ و متمرکزش در فینال لیگ قهرمانان اروپا بود؛ لحظهای که اینتر به دروازه حمله میکرد و دمبله آماده بود تا یان سامر را تحت فشار قرار دهد. آن نگاه، نگاه یک ببر در کمین طعمهاش بود و دمبله واقعاً آن را شکار کرد! هم در فینال و هم در نیمه دوم فصل گذشته، این کیفیت را حفظ کرد. هیچکس هرگز استعداد ذاتی عثمان را زیر سوال نبرده است؛ روشن است که او بازیکنی فوقالعاده است اما مشکل این بود که نمیدانست چگونه از آن استفاده کند و آن را هدر میداد.
دمبله سالها فاقد نظم کاری و انضباط بود. در زمین فقط زمانی کیفیت نشان میداد که بخواهد، معمولاً وقتی با پای راست ضربه میزد. البته او عملاً دو پا دارد، ولی پای راستش برتری داشت. او میتوانست درخشان باشد اما گاهی برای چند بازی ناپدید میشد و همچنین بارها دچار مصدومیت میشد که بخش زیادی از آنها ناشی از سبک زندگی ناسالمش بود. خود عثمان اخیراً اعتراف کرده بود که تغذیه بد و بیتوجهی به روند بهبودی، آسیب زننده بوده است. دو داستان معروف درباره دمبله وجود دارد؛ نخست، زمانی که خانهاش در دورتموند را به حال خود رها کرد و با عجله به بارسلونا رفت؛ صاحبخانه از دیدن به همریختگی عجیب آنجا شوکه شده بود، چنان که باور نمیکرد کسی روزی در آن خانه زندگی کرده باشد. داستان دوم به نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا مقابل لیورپول در سال 2019 برمیگردد. وقتی بارسلونا 3 بر صفر پیش بود، دمبله در وقتهای اضافه وارد زمین شد، فرصت گل چهارم را داشت اما آن را از دست داد؛ سپس با لبخندی پهن و آرامشی مطلق نگاهی سرد به بازی داشت. همه میدانیم آن مسابقه چطور به پایان رسید؛ دمبله در بازی برگشت حضور نداشت و لیورپول یک بازگشت شگفتانگیز رقم زد؛ سالها پیش از اینکه واژه «ریمونتادا» وارد فوتبال شود.
شاید سخت بتوان گفت لوئیس انریکه با دمبله چه کرد اما عثمان تغییر کرده است. حالا به استعدادش هوش اضافه کرده و برای اولین بار در حرفهاش به یک رهبر واقعی تبدیل شده؛ مردی که مسئولیت را به دوش میکشد و به آن عمل میکند. نقش دمبله در زمین امروزه چندوجهیتر از همیشه شده است. انریکه او را از محدودیت پست خاص آزاد کرده و اجازه داده به هر نقطهای برود: جناح چپ، راست، مهاجم نوک یا شماره 10. مشخص نیست دمبله بیشتر با عقل پیش میرود یا غریزه، شاید هر دو اما واقعیت این است که در این نقش جدید و آزاد، دمبله منظمتر و هوشمندتر، بهترین نیمفصل دوران خود را ارائه داده است.
شایسته است که رونالدینیو توپ طلا را به دمبله اهدا کرد؛ در نهایت، این دو شبیه هم هستند. دو نابغه بینظیر که همیشه با مشکلات انضباطی دست و پنجه نرم کردهاند، چه در زمین و چه در زندگی. شاید زندگی رونالدینیو پرچالشتر بود اما این تفاوتها اصل موضوع را تغییر نمیدهد. دوران اوج رونالدینیو کوتاه بود و مستعد نوسانات خلقی اما درخشان. او در همان دوران کوتاه با بارسلونا قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شد و توپ طلا گرفت. دمبله نیز مدتی است که در کانون توجه قرار دارد و کمتر کسی توانسته قدرتش را زیر سوال ببرد. اما این شش ماه اخیر واقعاً استثنایی بودهاند؛ دمبله هرگز چنین نبود و چه کسی میداند تا کی این روند ادامه خواهد داشت.
امسال، برخلاف سال گذشته، جایزه توپ طلا دوگانگی آشکاری نداشت. سال قبل، این جایزه میان دو قطب متضاد یعنی وینیسیوس و رودری تقسیم شده بود؛ دو بازیکن کاملاً متفاوت از نظر سبک بازی و ویژگیهای فردی که زمینه بحث و جدل بسیار فراهم میکردند و این مباحث پیش، حین و پس از مراسم همچنان ادامه داشت. امسال نامزدهای اصلی از نظر سبک بازی تنوع کمتری دارند: دمبله، یامال، رافینیا و صلاح؛ همه مهاجمانی که گلها و حرکات جذاب و چشمنوازی ارائه کردهاند. بحث بر سر معیارهای پیچیده نیست، بلکه درباره جذابیت و چشمنوازی است که هر هوادار فوتبال میتواند درک کند. این نه خوب است و نه بد؛ صرفاً واقعیت است. به هیچوجه دمبله، رافینیا، یامال و صلاح یکسان یا تکبعدی نیستند اما تفاوتهایشان به اندازه تفاوت وینیسیوس و رودری نیست.
با این حال، این بحث همچنان داغ است و خواهد ماند! هیچ چیزی مثل بحثهای بیپایان که راه حل منطقی ندارند، مردم را به هیجان نمیآورد. این دقیقاً همان چیزی است که توپ طلا را زنده نگه میدارد، فارغ از هر نقد و نظری. و به دمبله تبریک میگوییم که شایسته این افتخار است!
انتهای پیام/