درباره مارشالها، قهرمانان خاموش فرمول یک؛ جایی که هر ثانیه مهم است!
به نقل از موتور اسپورت؛ بدون دهها هزار مارشال و داوطلبانی که هر رویداد را ممکن میسازند، هیچ مسابقهای در دنیای اتومبیلرانی شکل نخواهد گرفت. در این گزارش در گرندپری اخیر سنگاپور خبرنگار ما یک روز کامل را در کنار قهرمانان گمنام فرمول یک گذراند.
هدست ما با نخستین پیام رادیویی که آغاز فعالیت را اعلام میکند، میلرزد. صدایی از آن سوی خط میگوید: "30 ثانیه" سپس پیامی دیگر میرسد: "خودروها در مسیر هستند." بعدازظهر جمعه است، در گرندپری فرمول یک سنگاپور و ما در پیچ شماره 5 ایستادهایم، جایی که نخستین خودروها از مقابلمان عبور میکنند.
«ما» یعنی من و بیش از دوازده نفر از مسئولان با لباسهای نارنجیرنگ. این مارشالها نیروی حیاتی مسابقات اتومبیلرانی هستند؛ داوطلبانی که بدون آنها هیچ گرندپری در تقویم فرمول یک قابل برگزاری نیست.
در مجموع، حدود 1100 مارشال در سنگاپور مستقر هستند؛ رقمی که از بیشتر مسابقات فرمول یک بالاتر است. بسته به نقش هر فرد، لباسها و وظایف متفاوتی وجود دارد: مأموران مسیر برای جمعآوری آوار، نیروهای امداد برای بازیابی خودروهای به گل نشسته و مأموران پرچم برای کنترل سیگنالهای پرچم و چراغ. مأموران آتشنشانی نیز برای مقابله با هر خطر احتمالی آتشسوزی آموزش دیدهاند و ناظران هر خطر بالقوهای را زیر نظر دارند. هر پست مارشال تحت نظارت رئیس بخش اداره میشود.

بخش 5 تحت هدایت گانش، مردی 56 ساله و باتجربه است که در 16 دوره گذشته همین نقش را بر عهده داشته است. این آخر هفته، دو «تانگو» یعنی روسای بخش کارآموز زیر نظر او آموزش میبینند. برای تمرین روز جمعه، من نیز به عنوان سومین تانگو در کنار او هستم.
گانش که اهل چنای هند و ساکن سنگاپور است، میگوید: ما چشم و گوش منشی مسیر هستیم. کنترل مسابقه تصاویر دوربینها را دارد اما برای دریافت اطلاعات لحظهای از ما کمک میگیرد. مثلاً اگر خودرویی به دیوار برخورد کند ولی بتواند ادامه دهد، باید ارزیابی کنیم که آیا آسیبش ممکن است به ادامه مسابقه لطمه بزند یا نه. تشخیص این موضوع بر عهده ناظران است و رئیس بخش، گزارش نهایی را به کنترل مسابقه میدهد.
او لبخند میزند و ادامه میدهد: اگر برای صد سناریو آماده شوید، آنگاه سناریوی صد و یکم اتفاق میافتد!
آسمان ابری و سنگین است؛ پدیدهای معمول در بعدازظهرهای داغ سنگاپور. با این حال، جز چند قطره باران از بادهای موسمی در امان هستیم. این شرایط، یک تمرین آرام و بدون حادثه را رقم میزند، در حالی که رانندگان با احتیاط در پیست باریک شهری پیش میروند و هر بار چند سانتیمتر بیشتر به دیوارها نزدیکتر میشوند.
یکی از ناظران، کنترل مسابقه را از وجود یک بطری پلاستیکی نزدیک خط مسابقه آگاه میکند اما پس از بررسی، مداخله ضروری تشخیص داده نمیشود. کمی بعد، ترمزهای دودکننده ویلیامزِ الکس آلبون توجه همه را جلب میکند. حادثه گزارش میشود و مأموران آتشنشانی در حالت آمادهباش قرار میگیرند. وقتی آلبون به گاراژ باز میگردد، وضعیت دوباره عادی میشود.
پیچ 5 به عنوان یکی از نقاط پرحادثه شناخته میشود؛ منطقهای با ترمزگیری شدید و فضایی برای انحراف خودروها. به همین دلیل، این ایستگاه 18 مارشال دارد؛ بیش از حد معمول تا ترکیبی از افراد باتجربه و تازهکار در کنار هم فعالیت کنند.

برخلاف تصور عموم، یک تمرین روان مثل FP1 به این معنا نیست که مارشالها درگیر اکشن بیپایان هستند. در واقع، مهمتر از هر چیز، هوشیاری و آمادگی است. گانش توضیح میدهد: پیست شهری منحصربفرد است، چون هر اتفاقی ممکن است رخ دهد. اگر برای صد موقعیت آماده باشید، حتماً آن موقعیت ناشناخته رخ میدهد.
او یادآوری میکند: وقتی لنس استرول در تعیین خط 2023 تصادف کرد، من در پیچ آخر بودم. هیچکس انتظار حادثه در آنجا را نداشت و ناگهان صدای انفجار برخورد را شنیدیم. این نشان میدهد همیشه باید آماده باشید.
گانش ادامه میدهد: به عنوان مارشال، تصمیمهای زیادی میگیرید و همیشه هم بینقص نخواهد بود. هیچ دو حادثهای مثل هم نیستند. بعد از پایان مسابقه، درباره کارهایی که خوب پیش رفتند فکر میکنیم اما همچنین درباره آنچه میشد بهتر انجام داد.
تیم او ترکیبی از افراد گوناگون از سراسر جهان است. از آنجا که سنگاپور کشور کوچکی است و پیست آن فقط سالی یک بار فعال میشود، آموزشهای فشردهتری برای مارشالها برگزار میشود و بسیاری از نیروهای باتجربه از سایر کشورها به کمک میآیند. مارشالها معمولاً از طریق نهادهای محلی ورزشهای موتوری آموزش میبینند و اغلب از سطح پایه شروع کرده و به تدریج در سلسله مراتب پیشرفت میکنند.
سوفیا، 30 ساله که از بریتانیا برای نخستین گرندپری خود در سنگاپور آمده است، میگوید: نخستین گرندپری من سیلورستون بود. بعد در میامی و ابوظبی هم شرکت کردم. سال آینده برای ملبورن ثبتنام کردهام. دارم سعی میکنم همه مسابقاتی را که از کودکی دوست داشتم، تجربه کنم.
او که 9 سال است در این عرصه فعالیت دارد، اضافه میکند: مارشال شدن آسان است اما برای همه مناسب نیست. سفر و اقامت با هزینه شخصی انجام میشود و روزها طولانی هستند. مثلاً در گرندپری شبانه سنگاپور، ما از 10:45 صبح تا پایان مسابقه در 11 شب سرپا هستیم.
گرچه حوادث جدی نادر هستند، برخورد نزدیک لیام لاوسون با دو مارشال در گرندپری مکزیک نشان داد که این کار خالی از خطر نیست، همانطور که در تمام ورزشهای موتوری چنین است. با این حال، برای علاقمندان جدی، مارشال شدن فرصتی است برای تجربه نزدیک مسابقه و عضویت در جامعهای پرشور. همانطور که سوفیا میگوید: وقتی شروع کردم، عاشقش شدم. در جامعه مارشالها حس واقعی خانواده وجود دارد. چهار روز طولانی را در کنار هم کار میکنیم و دوستیهای ماندگاری شکل میگیرد.

تنوع در جامعه مارشالها
سوفیا که از تبار آسیای جنوبی است، میگوید: وقتی شروع کردم، تنها زن آسیایی میان مارشالهای بریتانیا بودم. این موضوع هم غافلگیرکننده بود و هم ناامیدکننده اما خوشبختانه اوضاع تغییر کرده است. نشان دادن چهرههای متنوع و اینکه افراد از پیشینههای مختلف هم میتوانند مارشال شوند، تأثیر زیادی داشته است. اگر پنج سال پیش کسی به من میگفت که فرمانده پست در سنگاپور خواهم بود، باورم نمیشد. حالا رؤیایم این است که رئیس پست شوم!»
این دگرگونی با رونق محبوبیت فرمول یک پس از موفقیت مستند Drive to Survive در نتفلیکس همراستا است. افزایش علاقه عمومی باعث شد کمبود داوطلبان در بسیاری از کشورها برطرف شود.
از مارشال تا مدیر مسابقه
روی مارکز، مدیر مسابقات فرمول یک نمونهای بارز از کسی است که از مسیر مارشالی به اوج رسیده است. او اهل پرتغال است و کار خود را در پیست استوریل آغاز کرد و امروز در رأس مدیریت رقابتهای جهانی قرار دارد.
مارکز میگوید: منتظر بودم 18 ساله شوم تا بتوانم مارشال شوم. چیزی که پیدا کردم، خانوادهای جهانی بود. هر جا بروید، روحیهای مشترک میان مارشالها میبینید. ورزش ما بر پایه داوطلبی استوار است و تشکر از آنان کمترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم.
به باور او؛ «یک مارشال خوب کسی است که همیشه برای عمل آماده باشد. شاید در طول یک آخر هفته فقط یک بار نیاز به مداخله داشته باشد اما باید آموزشدیده و آماده باشد. همه چیز به شور و عشق به این ورزش برمیگردد.»
مارکز اضافه میکند: «در سالهای اخیر، میانگین سنی داوطلبان کاهش یافته است. تجربه پیشکسوتان ارزشمند است، اما حضور جوانان هم جان تازهای به این جامعه بخشیده است.»
در سال جاری، فیا دپارتمان جدیدی برای داوران و مارشالها ایجاد کرده تا آموزشها را متمرکزتر کند. همچنین ماه اکتبر به عنوان "ماه داوطلبان و مقامات" نامگذاری شده است تا از «قهرمانان گمنام» ورزشهای موتوری تجلیل شود.
پایان روز
با شروع FP2، همه چیز طبق روال تکرار میشود: خودروها در مسیر هستند اما این بار حادثهای در بخش 16 رخ میدهد؛ جایی که جورج راسل با دیوار برخورد میکند و بخش جلویی خودروی خود را از دست میدهد. دام پرچم قرمز را تکان میدهد و خودروهای امداد برای بازسازی موانع TecPro وارد مسیر میشوند. پس از پایان پاکسازی، صدایی از رادیو میآید: «کنترل مسابقه به بخش 16 - کار عالی!»
اندکی بعد، تصادف لیام لاوسون در پیچ ماقبل آخر بار دیگر باعث برافراشته شدن پرچم قرمز میشود. مارشالها با سرعت آوار را جمعآوری میکنند تا پیست برای ادامه تمرین آماده شود.
در پایان، با اعلام: «یک دقیقه... سکوت رادیویی... آمادهباش برای پایان... 5، 4، 3، 2، 1... پرچم شطرنجی»، جلسه خاتمه مییابد.
فراتر از فرمول یک
فرمول یک شاید درخشانترین چهره ورزشهای موتوری باشد اما همه چیز در آن خلاصه نمیشود. مارشال شدن در مسابقات محلی نه تنها مرحلهای آموزشی، بلکه برای بسیاری هدفی در خود است. هزینه کمتر و امکان تجربه عملیتر، این مسیر را برای عاشقان واقعی جذاب کرده است.
بسیاری از مارشالهای خبره هرگز به فرمول یک نمیرسند و حتی نیازی نمیبینند که برسند. همانطور که مارکز میگوید: «اگر از فرمول یک شروع کنید، ممکن است در دنیای استانداردهای بالا و فناوری غرق شوید و واقعیتهای دیگر را نبینید. مسابقات باشگاهی چیزهای متفاوتی میآموزند؛ از کار بدون ابزار پیشرفته تا واکنش در موقعیتهای پیشبینیناپذیر.»
پس از یک روز کامل در کنار مارشالها، احترام ما نسبت به این جامعه دوچندان میشود. رفاقتی که همه از آن سخن میگویند، واقعاً ملموس است. آنها تنها گروهی از افراد نیستند؛ بلکه خانوادهای جهانی هستند؛ خانوادهای از زنان و مردان با هر سن و پیشینهای که برای حفظ امنیت رانندگان، تماشاگران و یکدیگر دوشادوش هم میایستند.
انتهای پیام/




