پدرم استقلالی است و با گل من به پرسپولیس خیلی خوشحال شد

اظهارات پهلوان را در ادامه می خوانید:
* میدانیم بچه مشهد هستی. در اصفهان چه کار میکنی؟
- بله، بچه محله قاسمآباد مشهد هستم ولی از 5 سال پیش و زمان سرمربیگری آقافرهاد کاظمی به ذوبآهن پیوستم و در این تیم توپ میزنم.
* میگویند در دوران کودکی و نوجوانی طرفدار استقلال بودی.
- من در حال حاضر بازیکن ذوبآهن هستم. نه استقلالی هستم و نه پرسپولیسی و خوشحالم در ذوبآهن بازی میکنم.
* سیاستمدارانه جواب دادی!
- باور کنید واقعیت را گفتم. یک فوتبالیست حرفهای باید فقط تیم خودش را دوست داشته باشد.
* بگذریم! گزارشگر بازی دادخواه، گل تو را با گل کریم باقری به کرهجنوبی در جام ملتهای 2000 لبنان مقایسه کرد. نظر خودت چیست؟
- من کجا و آقاکریم کجا؟ اصلاً قابل مقایسه با آقای باقری نیستم. در آن لحظه فضای خوبی جلوی من باز شد و توپ هم به پایم چسبید!
* برخی هم میگویند گل احسان پهلوان شانسی بوده است، حرفی نداری؟
- پارسال هم یک گل راه دور به تراکتورسازی زدم. همان 5 سال پیش در دربی اصفهان شبیه گلی که به پرسپولیس زدم را با پای چپ به سپاهان زدم. (میخندد و ادامه میدهد) البته عیبی ندارد. از شنیدن این حرفها ناراحت نمیشوم و کار خودم را میکنم.
* بالاخره تو چپپا هستی یا راستپا؟
- با هر دو پا میتوانم بازی کنم ولی پای تخصصی من، راست است.
* در فضای مجازی هم شوخی عجیبی راه افتاد مبنی بر اینکه ذوبیها بیانیه صادر کردهاند که برای بازی برگشت مقابل پرسپولیس به تهران نمیآیند و از همان اصفهان و راه دور دروازه این تیم را باز میکنند!
- نه، این شوخیها جالب نیست. پرسپولیس تیم قابل احترامی است که با یک باخت یا گل من زیر سؤال نمیرود. البته ما یک هفته کامل روی این بازی تمرکز کرده بودیم. تمرینات بسیار خوبی را پشت سر گذاشتیم و در نهایت به هدف رسیدیم.
* قبلاً شماره 15 میپوشیدی. شماره 10 را به عشق کدام بازیکن انتخاب کردی؟
- دیگو مارادونا! من دیوانه مارادونا هستم!
* ولی سن و سال تو که به بازیهای مارادونا قد نمیدهد!
- پدرم خیلی فوتبالی است. او طرفدار استقلال است و عاشق مارادونا بود. همیشه به من میگفت درس را ول کن و بچسب به فوتبال!
* ولی معمولاً پدر و مادرها میگویند بچه درس بخوان!
- (با خندهای بلند) نمیدانم. بازی من بد نبود و پدرم خیلی دوست داشت فوتبالیست شوم. من هم عشق شماره 10 داشتم. از برادرم که خطاط است، میخواستم پشت پیراهنم شماره 10 بنویسد. کل پیراهنم جوهری میشد و مادرم همیشه از این بابت شاکی بود.
* پدرت که استقلالی است، بابت گلزنی به پرسپولیس خیلی خوشحال بود. درست است؟
- بله، پدرم استقلالی است و خیلی خوشحال شد. البته بیشتر از این بابت خوشحال بود که پسرش گل مهمی زده است.
* این گل را به چه کسی تقدیم میکنی؟
- همیشه وقتی گل میزدم، به پدر و مادرم هدیه میکردم. این بار اگر دقت کرده باشید، عکس قلب نشان دادم. حدود 6 ماهی میشود نامزد کردهام و این گل را هم به همسرم تقدیم کردم که پای تلویزیون نشسته بود.
* 6 بازی و 6 برد پشت سر هم در کارنامه مجتبی حسینی! فرق دستیار یحیی گلمحمدی با خودش چیست؟
- من به عنوان یک بازیکن وظیفهام چیز دیگری است. به این سؤال باید مسئولان باشگاه جواب بدهند و من هم باید در حیطه وظایف خودم کار و صحبت کنم. فقط خوشحالم که ذوبآهن در جمع مدعیان حضور دارد.
* راستی می گویند بعد از گلت به پرسپولیس، یک استقلالی به تو انگشتر هدیه داده؟
- استقلالی نبود. پیرمرد محترمی بود که به نظر میرسید از طرفداران قدیمی ذوبآهن است، لطف کرد و یک انگشتر بابت گلزنی و پیروزی به من هدیه داد که واقعاً برایم ارزشمند است.