پدر یک قربانی تجاوز در فوتبال؛ یک لیدر با بچهها در خانه اش قرار مي گذاشت

اما گاهی پیدا میشوند کسانی که اطلاعاتی اندک درباره این جریان را افشا کنند. هر چند به صورت ناشناس! به هر حال در روزهایی که کمتر کسی جرات میکند در این باره حرف بزند پیدا شدن یک نفر با دل و جرات هم غنیمت است.
اظهارات یک پدر را در این خصوص می خوانید:
* پسرتان را از چه سنی و در چه سالی در مدرسهي فوتبال یا آکادمی ثبت نام کردید؟
- ماجرای آزار جنسی که چهار یا پنج سالی از آن ميگذرد اما من پسرم را از ده سالگی به مدرسه فوتبال ميفرستادم و حمایتش ميکردم تا فوتبالیست موفقی شود.
* یکبار توضیح ميدهید که چه اتفاقی افتاد و پسر شما چطور درگیر ماجرا شد؟
- من تعجب مي کنم که رسانهها چرا امروز برای این مسئله پیش آمدهاند در صورتی که پنج سال قبل شرایط بسیار بهتری برای پرداختن به این معضل و مشکل بود. آن زمان که تعداد قابل توجهی شاکی برای این [...] از خدا بیخبر بود اما رسانهها کمک چنداني به ما نکردند.
* ماجرا را یکبار تعریف کنید.
- تیمی که بچهها را در آن ثبتنام کرده بودیم یک لیدر داشت. لیدری که روابط خوبی هم با مدیران باشگاه داشت. او بازیکنان را مورد آزار و اذيت جنسی قرار مي داد، از آنها فیلم ميگرفت و بعد اخاذی ميکرد...
* چیزی که شما ميگویید فراتر از آزار جنسی است؛ چطور چنین اتفاقی ميافتاد؟
- بازیکنان جوان به دنبال مسیری هستند که زودتر به ترکیب اصلی تیم برسند. هر قدر تیم مشهورتر باشد، رسيدن به آن دردسرهای زیادتری هم دارد. آن سال ظاهرا آن آقای لیدر با بچهها در خانهاش قرار ميگذاشت و به آنها داروي خوابآور ميداد و از آزار و اذیتشان فیلم ميگرفت.
* چرا چنین کاری ميکرد؟
- اینطور که از بچهها شنیدم از آنها ميخواسته در هر تیمی كه مشغول به کار شدند، همان کاری را بکنند که او ميخواهد، البته همکارانی هم در تیمها داشت.
* چطور شما از مسئله باخبر شدید؟
- یکی از بچهها دچار افسردگی شدید شد، خانوادهاش باخبر شدند و بعد ما را هم خبر کردند. پسر من هم افسردگي گرفت.
* یعنی پسر شما هم گفت که مورد آزار جنسی قرار گرفته است...
- پسر من مورد آزار جنسی قرار نگرفته نبود اما رفتاری با او شده بود که کم از آزار جنسی نداشت. آن آقای لیدر چندینبار در رختکن و اردوی تیم سراغ پسر من آمده بود.
* چرا شکایت نکردید؟
- شکایت کردیم.
* جوابش چه شد؟
- دوستان همکاری نکردند و پیگیری ماجرا برای ما سخت شده بود.
* چطور مگر؟
- برادر یکی از بچهها وکیل خبرهای بود و شکایت را تا جای خوبی پیش برد اما متأسفانه عقب نشینی کرد و ما جز چند بازیکن که ادعایی داشتند، مدرک دیگری نداشتیم. مهمتر از همه پیگیری این مسئله آبروریزی زیادی داشت.
* به نظرتان اصلاح روند درست تر است یا آبروریزی؟
- شما نمیتوانید تصور کنید که در چه موردی حرف ميزنید. پای مسائل روحی فرزندم وسط بود و نمیتوانستم بیش از اندازه اصرار کنم که آزار جنسی انجام شده. این فقط ماجرای من نبود، همه پدرانی که وضعیت مشابه داشتند، همینطور بودند. آن آقای وکیل موفق شد با مسئولان سازش کند و برادرش را به یکی از تیمها بفرستد.
* شاید خودتان هم بدتان نمی آمد که از مسئله بگذريد؟
- کاملا مشخص است، هر کسی همین کاری را مي کند که من کردم. برای چه چیزی باید اسم پسرم را سر زبان ها بیندازم و بیآبرویش کنم. من بابت آینده او وظايفي دارم که کمترینش ادامه زندگی است. حالِ او، آن سالها بسیار بد بود و خدا را شکر تازه کمی بهتر شده. من اگر ميخواستم پیگیری کنم، کابوس پسرم را طولانیتر مي کردم.
* تقصیرخودتان را در این اتفاق چه ميدانید؟
- زیاد به این مسئله فکر ميکنم. من پسرم را در مدرسه پرآوازهای ثبتنام كرده بودم و همین خیالم را راحت ميکرد. این که شهرت مدرسه جلوی هرگونه فساد را ميگیرد اما آن روزهایی که پسرم درگیر تیم مورد نظر بود، بارها با فسادهای عجیبی روبهرو شدیم؛ از پول گرفتن مربیان برای بازی دادن بازیکنان بگیر تا همین ماجرا.
* پسر شما فوتبال را ادامه داد؟
- نه، درس خواند و امسال در رشته ای که دوست داشت در دانشگاه قبول شد.
* اگر یک بار دیگر قرار باشد پسرتان را به مدرسه فوتبال بفرستید، آن مدرسه را چطور پیدا ميکنید؟
- دیگر به مدرسه فوتبال نمیفرستم خیالتان راحت.