یادداشت جهانگیر کوثری در سوگ استاد بهمنش

بیش از نیم قرن پیش در سال 1338 او کلام ورزش را به نام گزارش ترویج داد. جملات ملموس و پر معنا، نو و بدیع. از بلندگوهای رادیو تنها رسانه گفتاری شوقی ایجاد کرد، کشتی و فوتبال را بر جامعه سنجاق کرد، این ذوق و شوری که امروز در فوتبال ما جاری است، برون آمده از همان جمله سازیهایی است که عطا بهمنش 58 سال پیش آنها را بیان کرد. نهال گزارشگری را او کاشت و واژهها در ورزش معنا پیدا کرد و برای مردم آشنا شد، محتوا پیدا کرد و حتی رادیو را مردم شناختند. بچه کرمانشاه چنان با لحن فارسی کشتی را حلاجی میکرد که در نسل جوان آن دوره شیفتگی و علاقه بوجود میآورد. بدینگونه جامعه به سوی ورزش گرایش نشان داد.
المپیک آمد، جامهای جهانی و گزارشهایی که گاه برای رادیو نیز سنگین بود. از آن دوران عطا بهمنش را با ورزش شناختند، نام او مترادف بود با فوتبال و کشتی و او پیوند خورد به تختیها، موحدها و سیدعباسیها، از پهلوانان که میگفت میخواستی تا صبح پای صحبتهایش بنشینی. از کلانی میگفت، از غیرت و جسارت او، از پیروزی بر اسرائیل، از گل همایون بهزادی، از عبدالله ساعدی! او حرفه و هنر گزارشگری را بنا نهاد و نهان آن را به ما آموخت و فرهنگ ورزش را در جامعه توسعه داد. گفت جوانان حالا نوبت شماست! او در قلم و نویسندگی نیز چون گفتار قوی بود و پر مغز.
بهمنش از سال 1330 در مجله نیرو و راستی مینوشت سپس به امید ایران رفت و کیهان ورزشی خانه بعدی او در امر نویسندگی بود و سپس در مجله دانش و ورزش که نوعی خاطره نگاری شیرین بود. کتابهای او درباره جام جهانی و المپیک همچنان خواندنی است. او در عرصه رسانه ورزشی بیبدیل بود، نبودش ضایعهای است جبران ناپذیر. نقش او را در فرهنگسازی ورزشی نمیتوان فراموش کرد و باید نسل به نسل پیش برویم تا عطا بهمنش دیگری متولد شود.