گزارشی از شرایط والیبالیستهایی که زود فرسوده میشوند
ایگور کولاکوویچ، سرمربی تیم ملی والیبال ایران شد و زمانی که کارش را شروع کرد همه با توجه به شرایط منتظر اتنخاب نفرات مدنظر این مربی بودند. در بین نفرات دعوت شده به تیم ملی، نام شهرام محمودی هم به چشم میخورد، بازیکنی که بارها خداحافظی خود را از تیم ملی اعلام کرده و گفته بود که دیگر در بازیهای ملی به میدان نخواهد رفت با این وجود کولاکوویچ محمودی را به تیم ملی دعوت کرد و حتی در نشست خبری خود درباره حضور این بازیکن در تیم ملی گفت که به این بازیکن احتیاج دارد و امیدوار است وی به تیم ملی برگردد.
برخی منتقدین عقیده دارند کولاکوویچ نباید شهرام محمودی را به تیم ملی دعوت میکرد چون پیراهن تیم ملی ارزش بسیاری دارد و بازیکنی که علاقهای به پوشیدن این پیراهن را ندارد را نباید به تیم ملی دعوت کرد. از طرف دیگر این استدلال هم وجود دارد که شهرام محمودی جزو 3 بازیکن برتر والیبال ایران است و عدم حضور او در تیم ملی کاملاً به چشم خواهد آمد؛ به هر حال والیبال ایران لیگ جهانی را بدون شهرام محمودی آغاز و به پایان رساند.
برای آغاز هفته نخست سیدمحمد موسوی هم از لیست کولاکوویچ خارج شد. امیر خوشخبر، سرپرست تیم ملی درمورد این موضوع گفت: «چون سید از ناحیه زانوی پای چپ مشکل قدیمی داشت و خودش اصرار داشت که تا بهتر شدن شرایط در تیم نباشد، ایگور نام این بازیکن را از فهرست اعزامی به ایتالیا کنار گذاشت. موسوی در مدت تمرینات نیز به سختی تمرینات را پیگیری کرد و چون نمیتوانست 100 درصد در اختیار تیم باشد، خودش اصرار به قرار نگرفتن در تیم داشت و سرمربی را قانع کرد.»
امیر غفور، پشت خط زن تیم ملی والیبال هم پیش از شروع اردوهای تیم ملی با مصدومیت روبرو بود و با این حال به اردوها آمد و زیر نظر پزشک تیم کارهای درمانی را انجام داد تا در نهایت توانست به تیم ملی کمک کند؛ نکته جالب توجه درمورد تمام بازیکنانی که نام برده و نبردیم این است که آنها هنوز جوان هستند و اصلاً زمان خداحافظی آنها نیست!
به هر حال این نسل با تمام دشواریهایی که داشت عملکرد خوبی از خود به جای گذاشت، اما لقب «مصدوم» لقبی جدا نشدنی برای برخی از بازیکنان بود و هست. ای کاش آقایان که همیشه مدعی هستند سلامت بازیکنان در اولویت کاریشان قرار دارد در عمل هم اینگونه بودند.
در والیبال نسلی در حال بالا آمدن است که خیلیها چشم امید به آنها دارند. ستارههایی که در بازیهای کشورهای اسلامی در رقابت با تیمهای ملی بزرگسالان کشورهای دیگر توانستند روی سکوی قهرمانی بروند. در رقابتهای قهرمانی آسیا با بدشانسی نایب قهرمان شدند و در پیکارهای جهانی هم تنها با قبول دو شکست 3 بر 2 برابر قهرمان و نایب قهرمان بازیها پنجم شدند.
چقدر خوب میشود تا با برنامهریزی دقیق این نسل را والیبال زده و دائمالمصدوم نکنیم! برای مثال بازیکنی مانند جواد کریمی، پاسوری که خیلیها به دلیل استعدادهایی که دارد از او به عنوان پاسور اول تیم ملی بزرگسالان یاد میکنند این روزها سخت مصدوم است و برای بازیهای جهانی با آمپول و درد وارد میدان میشد.
کریمی پس از رقابتهای لیگ برتر که در تیم کاله حضور داشت به اردوی تیم ملی امید دعوت شد تا در رقابتهای قهرمانی امیدهای آسیا به میدان برود. او توانست با تیمی که هدایت آن برعهده سیچلو بود عنوان قهرمانی آسیا را به دست آورد. پس از مسابقات قهرمانی امیدهای آسیا او بلافاصله راهی باکو شد تا تیم جوانان ایران را در رقابتهای کشورهای اسلامی همراهی کند.
پس از قهرمانی تیم جوانان در این مسابقات کار برای حضور در پیکارهای جهانی هم ادامه پیدا کرد و در نهایت شاگردان بهروز عطایی در میدان جهان جایگاه پنجم را به دست آوردند. در تمام این تورنمنتها کریمی پاسور اول تیم بود و در اکثر مسابقات حضور کامل داشت و حالا باید بازهم تیم امید را در مسابقات پیشرو همراهی کند. بازیکنی مانند اسماعیل مسافر هم تقریباً همین شرایط را دارد.
خیلیها اعتقاد دارند که والیبال ایران سرشار از بازیکنان مستعد است؛ پس چرا به گونهای برنامهریزی نمیشود تا ازیک بازیکن جوان اینقدر استفاده نشود. بدون شک با این روال جوانان خیلی زود والیبال زده و فرسوده میشوند. در مثالی دیگر میتوان به امیرحسین اسفندیار اشاره کرد که پس از رقابتهای قهرمانی جوانان جهان به تیم ملی بزرگسالان دعوت شد و نکته جالبتر اینکه باید تیم ملی نوجوانان را هم در رقابتهای جهانی همراهی کند.
ای کاش آقایان با نگاهی به گذشته و دیدن شرایط کنونی ستارههای تیم ملی بزرگسالان درس عبرت میگرفتند و برای به دست آوردن عناوین آسیایی و جهانی دست به هر کاری نزنند. بدون شک سلامتی بازیکنان باید در اولویت قرار بگیرد، اما ظاهراً اینجا والیبال است و شرایطش فرق دارد! با استفاده بیش از حد از توانایی جوانان، ستارههای والیبال را خاموش نکنیم.