چرا همه دوست دارند مثل علی کریمی باشند؟

دیشب وقتی مالک نفت از علی کریمی می گفت که در پایان بازی سپاهان ، دست در
جیب اعتنایی به وی نکرده و بعد از یک سلام خشک از کنارش گذشته است ، جمله
کرویف را به ذهن آوردیم ؛ این که در زندگی موقعیتهایی پیش می آید که بین
خوشحالی و ثروت یکی را انتخاب کنی . این که پشت به ثروت مالک باشگاه ، در
نهایت راهی را رفته باشی که برکناری پایان آن است . اما چه خوب که حداقل یک
علی کریمی در این فوتبال هست ، کسی که با بی اعتنایی به تامین کننده
قرارداد میلیاردی ، خوشحالی را برمی گزیند.
از این تصاویر از علی کریمی بسیار به خاطر داریم ؛ از طغیان او علیه تیم
ملی و شرایط بد اداره آن در دوره سرمربیگری علی دایی که منجر به بیرون شدن
او از جمع ملی پوشان و محرومیت در فدراسیون کفاشیان شد تا ، رویارویی با
محمد رویانیان ،مدیر وقت پرسپولیس که سال ها بعد از برکناری همچنان باشگاه
را اسیر تصمیم های اشتباه خود کرده است ؛ در این بین باید از کریمی جام
جهانی 2006 و لگد محکم او به ساک پزشک تیم ملی هم یادکنیم که شاید اعتراض
او به تسلط و تاثیرگذاری باند قدرتمندی بود که قدرت اصلی را در دست داشت .
او حتی با این حرکت ظاهرا ناشایست هم از چشم مردم نیفتاد و البته سال ها
بعد در یک روز سخت تر، به این توجه و علاقه پاسخ داد .
برای ما که انگار چاره ای جر دم نزدن و سکوت محض مقابل نااهلی ها در اداره
فوتبال نداریم ، بی اعتنایی کریمی و مخالفت سفت و سخت او با مالک نا آشنای
نفت که شمایی کامل از نورسیده های فوتبال است ، امید بخش است ؛ که این
فوتبال هرگز نجات نخواهد یافت مگر با همین کله شقی و مقاومت . همین بی
توجهی به کسی که با نمایش ثروت شاید ضربه ای جبران ناپذیر به کلیت و
موجودیت این رشته ورزشی وارد کند ، کسی که حضورش تلفنی اش در برنامه نود و
شعف ناشی ازآن ، مشابهان پرتعدادی را به خاطرمان آورد که البته آثارشان
هنوز از روح و تن فوتبال خارج نشده است .
چه خوب که بین درخشان بودن – کریمی بودن ، دومی را انتخاب کنیم . بی تفاوت
به ثروت، در جهت چیزهایی مثل اصول انسانی . وقتی در آخرین جلسه تمرین نفت
در تهرانسر ، او را می دیدم که سبکبال کنار زمین می دوید و بازیکن ها از
قدم زدنش کیف می کردند ،دلم به آینده قرص می شد اگرچه ، او فعلا جایی روی
نیمکت های لیگ داشته باشد اما آینده ازآن اوست ، که بچه های نفت ، برایش
جان می دادند و- جز یکی -تا لحظه آخر تنهایش نگذاشتند . لابد آنها هم ، مثل
ما ، دوست دارند سرمربی تیم شان کسی باشد که وقتی اسمش آمد ، ذهن مان را
خاطرات خوب و درستی و راستی اش پر کند .
کاش علی کریمی که حالا قهر و عصبانی ازکوچه پشتی باشگاه نفت در تهرانسر به
خلوت خودش برگشته دوباره به جایی برگردد که به آن تعلق دارد . کاش همه ما
علی کریمی باشیم ؛ همین طور ایستاده، غیرقابل مذاکره ، غد و خشمگین وقتی
قرار است در فوتبال به پاشنه نابلدها بچرخد .