بهترین بازی عمرم تلخترین شب شد!
شبی که میدانست باید برای اولین بار در مدت زمان مربیگری وینفرد شفر در ترکیب استقلال به میدان برود. شوق بازی کردن راحتش نمیگذاشت و البته دلشورهای هم داشت که مبادا نتواند جواب اعتماد شفر را بدهد.
سهرابیان نمیدانست قرار است ساعاتی بعد دوست برزیلیاش به چه دردسر بزرگی گرفتار شود! او در شهریور (بیست و چهارم) و در هفته پنجم لیگ در جم در ترکیب استقلال مقابل پارس جنوبی به زمین رفت و بعد از اینکه تیمش گل اول را خورد منصوریان او را (دقیقه 55) از زمین بیرون کشید تا دیگر فرصت بازی نداشته باشد.
سهرابیان در بازی برگشت با ذوبآهن ضربه مهلکی به تیم امیر قلعهنویی زد. آرمین اولین مصاحبه خود پس از پیوستن به استقلال را انجام داد.
*قبل از هر چیز درباره نفوذت به 18 قدم ذوبآهن بگو! آنجا چه کار میکردی؟
ما از همان اول بازی رفته بودیم گل بزنیم و شکر خدا این اتفاق هم خیلی به موقع برایمان رقم خورد. میخواستیم یکی بزنیم تا کار را بدون استرس ادامه دهیم و همین هم شد. من اجازه نفوذ داشتم وگرنه سرخود جلو نمیرفتم...
*... شفر گفته بود؟
بله! اتفاقاً من گفتم پشتم چه میشود که گفت تو نگران پشت سرت نباش و هر زمان توانستی نفوذ کن. در صحنه پنالتی هم دیدم میتوانم به درون 18 بروم و رفتم که خطا شد.
* ذوبیها گفتند خودت را الکی زمین انداختی.
نه! ولژیانی پایش را جلو آورد و با زانو مرا زد. تازه بعد هم با دستش هلم داد و من هم خودم را انداختم. چون کار دیگری نمیتوانستم انجام بدهم.
* میدانی برای تیمت چه کار بزرگی کردی؟
خیلی خوب بود. آن گل به سود ما شد چون ذوبآهن تمرکزش را از دست داد و ما توانستیم باز هم به آنها گل بزنیم. از این بابت خدا را شاکرم.
* خودت هم به نفوذ کردن علاقه داری یا...؟
بله! فوتبال رو به جلو را دوست دارم. بیشتر از اینکه در دفاع شرکت کنم دوست دارم در حمله مشارکت داشته باشم.
* پس چرا در این مدت بیشتر در دفاع میانی توپ زدی؟
بله!(خنده) دقیقاً من در همین دو بازی آخر با ذوبآهن دفاع چپ بودم. باقی بازیهای کنار آقاپژمان یا آقاروزبه در دفاع میانی بازی کردم. با این همه از این سبک بازی خیلی بیشتر راضیام.
* از نظر بدنی هم کم آوردی و مصدوم شدی.
آسیبدیدگیام در تمرینات بهوجود آمده بود و باور کنید اگر میتوانستم بازی را ادامه دهم در زمین میماندم اما اصلاً نمیتوانستم پایم را بالا بیاورم.
* وقتی از بازی خارج شدی چه کردی؟
به رختکن رفتم و بازی را آنجا دیدم. اینقدر هیجان داشتم که تا مرز سکته رفتم. وقتی در دقیقه آخر آن توپ به ربیع عطایا رسید داشتم میمُردم.
* چه شد که یکباره فیکس استقلال شدی؟ در این مدت غیر از فینال جامحذفی همه مسابقات را بودی؟
بله! تقریباً در همه مسابقات بازی کردم. ابتدای فصل 20 درصد از قراردادم با سپاهان را بخشیدم و رضایتنامه گرفتم تا در استقلال بازی و پیشرفت کنم ولی منصوریان اصلاً به من بازی نمیداد. منتظر یک فرصت بودم. وقتی شفر آمد متوجه شدم او طور دیگری تمرینات را زیر نظر میگیرد. خواب و خوراک را بر خودم حرام کردم و اینقدر در تمرینات تلاش کردم تا بالاخره بازی با فولاد این فرصت به من رسید. آن روز بهترین بازیام را کردم و اعتماد بهنفسم هم بالا رفت. شفر زندگی فوتبالیام را تغییر داد و ممنونش هستم.
* ولی همان بازی با خاطره تلخ پادوانی همراه شد.
این را از ته دل میگویم که دوست داشتم هرگز بازی نمیکردم ولی پادوانی الان سالم بود. من هرگز برای دشمنم هم بد نمیخواهم چه برسد برای پادو که در این مدت رابطه صمیمانهای با هم پیدا کرده بودیم. پسری مهربان، خوشقلب و دوستی بامعرفت.
* همچنان با او ارتباط داری؟
بله! اولین کسی که به خانه جدیدش (نزدیک کلینیک دکتر نوروزی) رفت من بودم. چندین بار هم در بیمارستان به ملاقاتش رفتم. روحیه بسیار عالی دارد و همیشه با هم شوخی میکنیم.
110