مسجد سلیمان در مسیر نفت تهران

وقتی محمود فکری به صراحت میگوید که شاید بهتر باشد نفت مسجدسلیمان را ترک گوید باید به این نتیجه بدیهی رسید که طوری در تیم محبوبش به حاشیه رانده و بلاتکلیف شده که رفتن را پرثمرتر از ماندن میبیند. دوران شکوه او و نفت مسجدسلیمان آنقدرها هم دور نیست و در لیگ دسته اول کشور و طی فصل 97-1396 شکل گرفت که فرجام نهاییاش اردیبهشت ماه همین امسال رقم خورد. او تیمی را قهرمان این لیگ و مسافر لیگ برتر کرد که هیچ کس امید چندانی به آن نداشت اما با هدایت سرسختانه وی 18 بازی از 34 مسابقه خود را برد و بیشتر از 5 باخت نداشت و هر چند نه بهترین خط حمله فصل را داشت و نه برترین خط دفاعی را اما آمیزهای خوب از هر دو را به نمایش گذاشت
به رغم هجوم موثر تیمهای مازندرانی به سمتش در هفتههای پایانی لیگ هرگز استمرار و شرایط عقلاییاش را از دست نداد که اینها البته خصلت اصلی و سلاح موثر محمود فکری در تمامی عمرش و منجمله در زمان بازیگری او هم بوده است.
تبعات تغییر مدیریت
ناامیدی فعلی فکری از تغییر مدیریت نفت مسجدسلیمان و تبعات ورود به لیگ برتر برمیخیزد و بر طبق قواعد کشوری اگر تا دیروز وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران میتوانستند روی تیم فکری سرمایهگذاری و آن را تغذیه مالی کنند حالا که به لیگ برتر راه یافته اجازه این کار را ندارند و مسجد سلیمانیها مثل هر تیم دیگری در این وادیها که یافتن جانشینانی در همان سطح را کار بسیار مشکلی مییابند به یک سد بزرگ خوردهاند. فکری البته برای حل این مشکل جلساتی با مدیران جدید نفت مسجدسلیمان داشته اما خودش میگوید حاصل آن اندک بوده و نقاطی از امیدواری برای آینده این تیم ترسیم نشده و در فاصلهای نه چندان زیاد تا شروع فصل جدید لیگ برتر نه شکل و سیمای تیم او روشن است و نه روش کار باشگاه در دوره جدید حیاتش. دورهای که طبق قواعد موجود نفت مسجدسلیمان باید خودش درآمدزا شود و مخارجش را جور کند و با حامیان مالی پیمان همکاری ببندد و دیگر دل و چشم به پول وزارتخانه نبندد. پولی که برای تیمهای لیگ برتر در کار نیست و فقط زمانی برای امثال نفت مسجدسلیمان قابل ابتیاع است که گذارشان یک بار دیگر به لیگ برتر بیفتد.
سایر دردها
این تنها درد این باشگاه نیست و اصولا به وزارتخانهها و نظایر آنها تکلیف شده از تیمداری حرفهای و مخارج آن ابا کنند و تنها مدخلی که میتوانند در آن برای ورزش هزینه کنند ورزش همگانی است. حاصل کار در این موارد هر چه باشد تا این لحظه برای نفت مسجدسلیمان مناسب نبوده است و صنعت نفت آبادان، فولاد خوزستان و استقلال خوزستان و در طیفی وسیعتر تیمهای دولتی و کارخانههای آذربایجان شرقی هم در حال حاضر با آن دست به گریبان هستند. آنها باید در شرایطی خصوصی شوند که سالها به زندگی حرفهای از طریق پولهای دولتی خو گرفتهاند و هر چند حامی مالی هم داشتهاند اما پایه بودجهشان را سرمایههای دولتی گذاشته است.
جدیدترین نمونه تلخ
جدیدترین نمونه تلخ در این زمینه نفت تهران است که آنقدر به مسائل مدیریتی و نیازهای ملیاش رسیدگی نشد که از لیگ برتر به دستهای پایینتر سقوط کرد و امروز همان خطر نفت مسجد سلیمان را تهدید میکند. شاید مشکلات این تیم به طور موقتی رفع و مردان محمود فکری شرکت در لیگ هجدهم را از اوایل مردادماه شروع کنند اما تا زمانی که نظاممندی مالی و خودکفایی اقتصادی نداشته باشند و یک ساختار مادی قوی پشت سرشان نباشد، حضور آنها در لیگ برتر میتواند همانقدر کوتاه باشد که حضور نفت تهران بود..