تسویه با طلبکاران استقلال؛ چرا فقط قلعهنویی؟

امیر حسین فتحی، سرپرست جدید باشگاه استقلال">استقلال است که گفته میشود به زودی حکم مدیرعاملیاش را هم دریافت خواهد کرد. این شخص که پیشتر در چارت باشگاه استقلال هیچ سمتی نداشت و جایگاه مدیریتی بالایی در سطح ورزش را نیز در کارنامه کاری خود نمیبیند، بعد از استعفای افتخاری از مدیریت باشگاه استقلال از سوی تصمیمگیران حکم سرپرستی این باشگاه را دریافت کرد. پیش از اینکه فتحی به چنین جایگاهی برسد و سرپرست موقت باشگاه استقلال شود، ظاهرا از حضور خود در جایگاهی که در اختیار افتخاری قرار داشت، آگاه بود.
به همین دلیل او هفتهها قبل از تصاحب پست سرپرستی باشگاه استقلال و با علم به اینکه قطعا جای افتخاری را میگیرد نشستهایی با تعداد قابل توجهی از پیشکسوتهای باشگاه استقلال برگزار کرد تا زمانی که حکم سرپرستی باشگاه را میگیرد، حمایت این گروه را به دنبال خود داشته باشد. فتحی در هفتههای منتهی به صدور حکمش بارها با بازیکنان و مربیان قدیمی استقلال نشست برگزار کرد که در میان آنها امیر قلعهنویی هم حضور داشت. فتحی از نشست با امیر قلعهنویی دنبال این هدف بود که حمایت مشارالیه را در زمان فعالیتش بر باشگاه استقلال به دنبال خود داشته باشد.
فتحی میدانست که اگر با قلعهنویی هماهنگ نباشد و به نوعی دل او را به دست نیاورد آرام، آرام با مصاحبههای تیز و تندش مواجه میشود. به همین دلیل نشستهایی برگزار شد که نتیجه بخش هم بود و قلعهنویی به فتحی چراغ سبز را نشان داد. این فعل و انفعال در حالی مخفیانه پیش برده شد که افراد نزدیک به باشگاه استقلال خیلی زود از ماجرا بو بردند و ماجرای برگزاری این نشستها به سرعت به سوژه محافل استقلالیها بدل شد. اینکه فتحی چرا استمرار در صندلی مدیریتی باشگاه استقلال را به برگزاری چنین نشستهایی مرتبط دانسته بدون شک ناشی از فقدان عقبه کافیاش در باشگاه استقلال است.
در واقع فتحی بدون اعتماد به نفس کافی در چنین مسیری قرار گرفته و راه پیروزی خود را ریشه در همین حمایتها دانسته است. جلساتی که حالا برای او دردسرساز هم شده و عدهای از پیشکسوتهایی که با او دور یک میز نشستند وقتی حالا میبینند که در چارت باشگاه استقلال جایگاهی ندارند حالا به مخالفان در سایه بدل شدهاند و تردیدی نیست در آینده نیز با انتقادهایی از سوی این افراد مواجه خواهد شد. گرچه شاید برای فتحی چندان مهم نباشد که مثلا مجید نامجو مطلق یا جواد زرینچه که در این نشستها با او روبهرو شدند، منتقدش باشند و او از نامهای بزرگتری واهمه دارد که ممکن است ادامه حیاتش در این باشگاه را با انتقادهای تیز و تند به چالش بکشند.
فتحی حتی برای اینکه امیر قلعهنویی را راضیتر کند طلبش را هم پرداخت کرده اما در خبرها اینطور عنوان شده که قلعهنویی بخش عمدهای از طلبش را هم بخشیده است. البته باید به این نکته مهم اشاره کرد که طلب قلعهنویی نزدیک به 200میلیون بوده و رقم سنگینی برای باشگاه استقلال نبود اما همین که در میان تعداد پرشماری از طلبکاران(رضایی، تیموریان، بیکزاده، صادقی، مگویان، کرار جاسم، مک درموت، محمد رضایی، مظلومی و... ) تنها امیر قلعهنویی به حقوق از دست رفتهاش میرسد میتواند به یک سوال ضروری از فتحی بدل شود که چرا و به چه دلیل در میان انبوهی از طلبکاران فقط امیر قلعهنویی به حقوقش میرسد؟ اینکه فتحی تصمیم به تسویه حسابهای مالی با طلبکاران گرفته قطعا اقدام مناسبی در راه کاستن از بدهیهای انباشته است و حقوق سرمربی سابق استقلال هم نباید پایمال شود اما پرسش این است که چرا بلافاصله بعد از این نشستها دستمزد عقب افتاده قلعهنویی پرداخت شد و چرا فتحی در این ماجرا سیاستمداری بیشتری از خود به خرج نداد؟ فتحی میتوانست روش دیگری را برای دیکته افکار خود در باشگاه استقلال به کار بگیرد. این نشستها فقط به شائبهها اضافه کرد و ای کاش فتحی قبل از هر اقدامی ابتدا به عواقبش هم فکر کند.