دوران گذار در «استقلال» /مدیرانی که همچنان مشکل دارند

سه هفته بعد از روی کار آمدن یک سرپرست جدید در باشگاه استقلال و سه روز بعد از تساوی 2 بر 2 این تیم با ذوبآهن در هفته دوم لیگ برتر «در»ها در جمع آبیها تقریبا روی همان پاشنهای میچرخد که پیشتر میچرخید. البته استقلال طی این مدت مرتضی تبریزی را که طبق اخباری موثق در تمامی سه سال اخیر به دنبال وی بودند و همچنین یک هافبک آلمانی به نام نیومایر را استخدام کردهاند. صرفنظر از اینکه کمک اضطراری سران ورزش کشور برای انجام این خریدها تا چه حد ضروری و موثر بوده، این مساله گفتنی و شایان تاکید است که تبریزی به خاطر کارآیی قابل ذکرش و البته ضعف نسبی سایر مهاجمان ایرانی فعلی استقلال نمیتواند برای این تیم مفید نباشد و بعضی مشکلات را حل نکند اما در مورد بازیکن ژرمن استقلال فقط باید نظرات وینفرد شفر را پرسید زیرا او بیشتر از هر کسی روی جذب این هافبک ظاهرا بازیساز تاکید داشته و فقط پس از انجام سه چهار بازی از جانب وی میتوان برآورد دقیقتری از او داشت.
زیر سوال
با اینکه خرید تبریزی یک اقدام موثر و درست بوده اما مدیران استقلال، چه آنها که رفتند و چه قراب و عباس ملکی و زمانی که ابقا شدهاند و البته فتحی که قرار است به زودی از پست سرپرستی به مدیرعاملی ارتقا درجه یابد، بابت یک دوران «پیش فصل» پر خدشه و سرشار از ایرادات تشکیلاتی زیر سوال قرار دارند. از دست دادن ابراهیمی و حسینی و رفتن آنها به لیگهای قطر و ترکیه براساس قراردادهایی از همان دست که گفتیم (و یا کاهلی مسوولان در ایجاد جاذبههای لازم برای آنها) و همچنین بازنگشتن تیام و جباروف یک دوران تلخ را در روزهای منتهی به شروع فصل جدید لیگ برای آبیها رقم زد و ماجرای سوپرجام و غیبت آنها در این مسابقه که به نظر میرسید از مسوولیت ناشناسی و غرور مفرط و کاذب آبیها برخیزد هم مسوولان فوتبال را با آنها بد ساخت و هم ارتباط استقلالیها با هوادارانشان را به حداقل و به نهایت سستی رساند. حتی در بدترین دوران مدیریتی استقلال و به عنوان مثال در دوران مدیریتی مقداد نجفنژاد که آبیها امکان حضور در لیگ قهرمانان آسیا را به خاطر تاخیر در ارسال لیست نفراتشان از دست دادند سابقه نداشت که مدیران آبیها اینطور از سر نخوت با مسائل مهمی از این دست برخورد کنند. بدیهی است که تغییر مدیران باشگاه پس از این اتفاقات و حتی آوردن یک سرپرست آشنا و قدیمی (اصغر حاجیلو) به جای نفر قبلی (نصرا... عبداللهی) محصول و بازتاب همان ضعفها و قصورها است و چارهای جز این تغییرات برای اصلاح امور و مهمتر از آن راضی کردن معترضان و هواداران ناراضی استقلال وجود نداشته است.
بدیهی یا غیر واقعی؟
آنچه در مورد آن شک وجود دارد، این است که آیا تغییرات تازه میتواند همان شرایط جدیدی را ایجاد نماید که هدف از انجام این تغییرات بوده است. به کلام بهتر و صریحتر آیا آمدن سرپرست و مدیران جدید، استقلال را به جاده سلامت رفتاری و قدرت تشکیلاتی برمیگرداند که آنها و بیشتر از آنها هوادارانشان طالب آن بوده و هستند و یا باز با مدیران و شرایطی طرف هستیم که اوضاع نابسامان فعلی را در باشگاه استمرار خواهند بخشید. علی خطیر و هادی مباشری که به ترتیب معاونان «ورزشی» و «اجرایی» استقلال شدهاند، طبق وظایفشان باید این باشگاه را از نقطه فعلی جدا کرده و به جایگاهی امنتر و رفیعتر بکشانند ولی شواهد و نشانههای موجود در استقلال و جایگاه سست مالی این تیم و این واقعیت که عدهای ذاتا توان ایجاد تحولی اساسی را در این باشگاه ندارند افق را برای آبیها درخشان نساخته و به هر دلیل بدیهی و یا غیرواقعی این حس و نیاز وجود دارد که سران ورزش به مدیرانی تواناتر و کاربلدتر روی بیاورند که بتوانند آبیها را در ریل ریکاوری و جبران قرار بدهند. با این پیش فرض و امکان، تغییرات اخیر نه انتصابهایی ماندگار بلکه فقط عبور از یک دوران گذار و حرکت به سمت عصر بعدی آبیها نشان میدهد و بیپیروزی ماندن این تیم در لیگ هجدهم تا این لحظه نیز خواه ناخواه تبدیل به یک مهر تایید بر این باور و نگرش ولو غیر واقعی شده است. مباشری که این البته مرتبه اول حضورش در استقلال نیست، در مصاحبهای گفته است از این پس کارها در این باشگاه به صورت تیمی و گروهی هدایت و اجرا خواهد شد اما سوال مهم و جاری همانطور که قبلا گفتیم، این است که آیا تیم مدیریتی فعلی توان و استعداد حل این مشکلات را دارد؟