همه محسنات و تک ضعفهای پرسپولیس در فصل تازه

تساوی بدون گل پنجشنبه شب پرسپولیس با استقلال خوزستان در اهواز البته نتیجه خوبی نبود اما با توجه به شرایط نامساعد محیط و آنچه روی داد و تکرارش ملالآور است، نتیجه بدی نبود. دو سه حسن عمده چند فرآیند مثبت در سه بازی سرخها در لیگ هجدهم خودنمایی کرده که میتواند مقدمه و وسیلهای برای سومین قهرمانی متوالی و احتمالی آنها در لیگ و امید بستن به نتیجهای خوب مقابل الدحیل قطر در لیگ قهرمانان آسیا باشد
1- سرخهای تهرانی از غوغای منفی جدایی چند مهره کلیدیشان شامل مسلمان، احمدزاده، محرمی و البته امیری در ایام «پیش فصل» همان تأثیر منفی کلانی را نپذیرفتهاند که تصور میشد گریبان آنها را بگیرد. این امر البته با بازی پیوسته و تلاش جمعی و کار تاکتیکی حساب شده برانکو ایوانکوویچ حاصل آمده است.
2- دفاع پرسپولیس همان دفاع بالنسبه آهنینی نشان داده که در دو فصل گذشته قهرمانی مطلق این تیم را در لیگ برتر موجب شد و صعود سرخها تا نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا را بنیان نهاد و به نشانه آن در سه مسابقه خود هیچ گلی نخورده است. در این خط دفاع چهار نفره فقط دفاع راست عوض شده اما چون حسین ماهینی ژوکر سرخها بازیکن قدیمی این پست و دفاع راست منطقه تخصصی اوست، کسی غیبت محرمی را به رغم اینکه وی در دو فصل گذشته بسیار خوب بود حس نکرده است. زوج سیدجلال و خلیلزاده در مرکز خط دفاع کمنقص نشان داده و محمد انصاری در بازگشت به دفاع چپ این پرسش را ایجاد کرده که اصلاً چرا در دو فصل گذشته به دفاع وسط گسیل شده بود و هر موقع سرمربی پرسپولیس به شایان مصلح روی آورده، نیز جواب مثبت گرفته است.
3 - خط میانی پرسپولیس فراتر از توقعات عمل کرده است. این کار سخت و دستاورد مهمی است که سه هافبک برجستهتان بروند و با کمال کامیابینیا بازیکنی آسیبپذیر داشته باشید و مدتها از محسن ربیعخواه مصدوم هم بیبهره بمانید اما باز کمربند خط میانیتان همانقدر محکم و دونده و موفق باشد که در دیدارهای قرمزها با پدیده مشهد، فولاد خوزستان و استقلال خوزستان مشاهده شده است. شاید احمد نوراللهی شاخصترین مهره این منطقه بوده باشد زیرا طوری بازی کرده که غیبت 20 ماههاش بابت خدمت سربازی در تراکتورسازی بیاثر جلوه کند و او همان بازیکن قبل از کوچ به تبریز نشان بدهد و امید عالیشاه نیز به تدریج در حال تبدیل شدن به همان عالیشاه قبل از کوچ مشابهش به تبریز است.
4- چه بوژیدار رادوشویچ در دو بازی اول و چه علیرضا بیرانوند که جای او را در دیدار سوم گرفت دروازهبانیهای کم نقصی را ارائه کردهاند و در معدود جاهایی که خط دفاع سرخها کم آورده دست و پای این دو سنگربان بلند بالا و پرشهای آنان در کار بوده است تا رفع خطر شود. این به معنای غیرقابل سقوط بودن دروازه قرمزها در دو نبرد حیاتی و بزرگ با الدحیل قطر در یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا در شهریورماه نیست اما بهترین عامل اطمینانبخشی است که برانکو در این مقطع زودهنگام از فصل جدید میتوانست برای تیمش آرزو کند.
بدون هراس
سرخها با این ابزار میتوانند در دیدار رفت در دوحه نتیجهای را بگیردند که قابل جبران در مسابقه برگشت در تهران باشد و از هیبت حریف و همه تعریفهایی که از آن شده هراسی به دل راه ندهند. البته آمار الدحیل در مرحله گروهی و شروع مرحله حذفی برای رقبا نگران کننده بود اما پس از یک فصل شکستناپذیری نسبی اولین نشانههای لغزش در کار رقیب قطری مشاهده و دو سه فقره مصدومیت و تعویض شاید بیموقع سرمربی کار آنها را سختتر کرده است.
تمجیدهای بیش از حد
با این حال کلید پیروزی احتمالی برابر رقیب فوقالعاده قطری در به ثمر رسیدن حملات سرخها و کارکرد بهتر خط حملهای است که یک بار دیگر ضعفهای آن در مسابقه پنجشنبه شب گذشته در اهواز مشخص شد. پس از تک گلی که گادوین منشا طی برد صفر بر3 مقابل فولاد اهواز در تهران به ثمر رساند، تمجیدهای بیش از حدی درباره وی و حل مشکلات گلزنیاش صورت گرفت ولی او همچنان دور از شرایط عالی زمان عضویتاش در پیکان و مهاجمی است که اشتباهات متعددی در صدور پاس به اطراف خود و تصمیمگیریهای لحظهای در محوطه جریمه حریفان مرتکب میشود و از آن مهاجم « قدرتی» که در پیکان میدیدیم و یک تنه خطوط دفاعی رقبا را شکنجه میکرد، همچنان اثری در جمع سرخها مشاهده نمیشود و این تلقی که او تلاشاش را میکند و در نتیجه سزاوار احترام است، مشکلی از پرسپولیس حل نمیکند و لااقل برای دیدارهای دشواری که سرخها مقابل نفت مسجد سلیمان، صنعت نفت آبادان و البته الدحیل در روزها و هفتههای آینده در پیش دارند، به کار نمیآید و گرهی را نمیگشاید.
اگر یک گلزن دیگر داشتند...
دقیقاً همین جا و در پیشانی خط حمله و در کار گلزنی است که پرسپولیس خسارتهای برخاسته از حکم فیفا در زمینه منع خریدهای تازه را احساس کرده زیرا امسال از علی علیپور هم به خاطر آقای گلی فصل پیشاش طوری مراقبت میشود که در لیگ قبل به چشم نمیخورد و کارآیی و حس گلزنی او به وضوح کمتر شده است.
اگر قرمزها حداقل یک مهاجم گلزن دیگر در حد علیپور و طارمی «لیگهای پانزدهم و شانزدهم» داشتند هم از جهنم پنجشنبه شب اهواز احتمالاً با یک برد تازه فارغ میشدند و هم برای الدحیل خط و نشان پررنگتری میکشیدند.
این نقصانی است که سرمربی کروات و فکور و برنامهدار قرمزهای تهرانی باید به طور جدی برای آن فکری کند زیرا در صورت گلزنی روی ضربات کاشته و با ضربات سر و پای «شجاع» و سیدجلال پیش تاخته و یا کامیابینیای ماجراجو روزی کارتان فقط با ریزهکاریهای مهاجمان حل میشود و این متاعی است که در خط آتش سرخها چندان هم یافت نمیشود.