راهی که مجیدی میرود، راهی که منصوریان نرفت

حمیدرضا عرب: فرهاد مجیدی دوست نداشت مربیگری را از جایی جز استقلال">استقلال استارت بزند. حالا این اتفاق برای چهره مهم باشگاه استقلال رخ داده است. همانطور که پیشتر برای پورحیدری، حجازی، قلعهنویی، مظلومی و حتی مرفاوی رخ داد. فرهاد مجیدی بدون شک سرمربیگری استقلال را هدف قرار داده است. او به دنبال تصاحب جایگاهی است که بزرگانی همچون حجازی، پورحیدری، قلعهنویی، مظلومی و شفر تجربه کردهاند. مربیانی که در استقلال جامآور بودهاند و یقینا انتظار میرود که مربیان بعد از این نامها نیز جامها را درو کنند. فرهاد برای رسیدن به چنین جایگاهی به ظاهر سختیهای آنچنانی را پیشروی خود نمیبیند. همین که فرصت مربیگری در استقلال به او داده شد خود مزیت بزرگی است، به این دلیل که بسیاری از چهرههای نامدار سالهای اخیر- یکی مثل مجتبی جباری- نیز درصدد رسیدن به چنین موقعیتی بودند که به هر دلیل مجال کار به آنها داده نشد اما احتمالا تفاوتهای مجیدی در میان هواداران استقلال و جایگاهی که او بین آبیدلان دارد، سبب شد به چنین مرتبهای دست یابد و مدیران استقلال ریسک اعتماد به او را به جان بخرند.
فرهاد حالا نسبت به رقبای خود برای نشستن روی نیمکت استقلال قدری جلوتر است و میتواند روزگاری در قامت سرمربی روی نیمکت استقلال فعالیت کند اما اینکه فرهاد راه رسیدن به اهدافش را چگونه طی کند، خود نیز مسالهای است مهم و نکتهای اساسی. مجیدی در قدم اول که کارش را با وینفرد شفر آغاز کرده هرگز نباید از خود چهرهای بسازد که به جایگاه سرمربی استقلال چشم دارد. این نیت که فرهاد برای چنین بازیهای پنهانی به استقلال نیامده میتواند در نوع رفتار و گفتار او مدیریت شود و او با اظهارات سنجیده و رفتارهای سنجیدهتر اساسا این ذهنیت را که میگویند آمده جای شفر را به تصرف درآورد، از ذهن اهالی فوتبال دور کند.
البته فرهاد از فاکتور صبر و حوصله بیبهره نیست. به یاد داریم فصل هشتم را که او در تیم قلعهنویی هرگز به بازی گرفته نمیشد و حتی ناچار بود پشت دروازه با بازیکنان امید و ذخیره استقلال تمرین کند. مجیدی با اینکه در برنامههای امیر جایی نداشت اما به خوبی از کوران آن روزهای سخت گذشت، به گونهای که بعدها همین امیر قلعهنویی با عزت و احترام به استقلال بازگرداندش و فرهاد نیز با نمایش خیرهکننده خود در همه آن ایام عصای دست مربیان بود.
این دوران نیز برای مجیدی تفاوتی با آن زمان از لحاظ شکل کار و رسیدن به جایگاه و موفقیت ندارد. شاید مجیدی اکنون در برنامههای وینفرد شفر جایی نداشته باشد و سرمربی استقلال دیگر مربیان را برای همفکری ارجحتر از او بداند و یا هر مساله دیگری، اما فرهاد در قدم اول با جلب اعتماد شفر و در قدمهای بعدی با یادگیری اصول و ریزهکاریهای مربیگری در استقلال میتواند خود را به سرمربی استقلال نزدیک کند، بر افکارش تاثیر بگذارد و در سالهای آتی به گزینهای جدی برای سرمربیگری در این تیم بدل شود.
راهی که مجیدی آغاز کرده از یک منظر بیشباهت به مسیری نیست که مربیان جامآور در استقلال تجربه کردهاند. منصور پورحیدری خود سالها دستیار رایکوف بود. ناصر حجازی نیز توامان دستیاری رایکوف و پورحیدری را تجربه کرده بود و بعدها پرویز مظلومی و امیر قلعهنویی هم به تناوب دستیاران مهمی برای پورحیدری و حجازی بودند. اگر بخواهیم قدری احساسی به ماجرا بنگریم، راه سرمربیهای جامآور در استقلال همواره از همین دستیاری عبور کرده است. البته دستیارانی که از نگاه هواداری محبوبیت عمیقی هم داشتهاند. تجربه نشان میدهد که سرمربیهای موفق در استقلال روزگاری خود بهعنوان کمک مربی فعالیت میکردند و شاید یکی از دلایلی که موجب شد علیرضا منصوریان هرگز در استقلال به توفیق نرسد آغاز مربیگری در تیمی جز استقلال بود.
فرهاد مجیدی اما برخلاف منصوریان قدم در مسیری گذاشته که بزرگان و جامآوران استقلال گذاشتهاند و هیچ بعید نیست که انتخاب درست راه در نهایت او را نیز به یکی از مربیان بزرگ و جامآور استقلال بدل سازد.
فرهاد گرچه در زمان بازیگری گاهی با رفتارهای نسنجیده دل هواداران استقلال را آزرد اما بعید است که دیگر چنین خصوصیاتی که ناشی از ماجراجوییهای دوران جوانی بود را با خود به دوران مربیگری آورده باشد.
فرهاد مو سپید کرده و باتجربه انتظاراتی فراتر از یک مربی را پیش رویمان قرار داده است و از او توقع داریم که در قامت مربی عنصری صبور، باتجربه و تمام قد در خدمت منافع باشگاه استقلال باشد. همین که او از روی دست بزرگانی همچون حجازی، پورحیدری و قلعهنویی تقلب کرده نشان از پختگی و آیندهنگری دارد.