انفعال نهادهای فرهنگی و خطری که فوتبال ایران را تهدید میکند

گذشته از تمامی معایب و مشکلات ساختاری ورزشگاهها که طبیعتا موجب گسترش بیاخلاقیها نیز شده یک سؤال جدی برای اهالی فوتبال وجود دارد و آن نقش کمیتهای با عنوان فرهنگی یا مسئولیتهای اجتماعی در فوتبال ایران است که سالهاست وجود دارد و انگار هرگز وجود نداشته است!
سال گذشته نشستی با حضور مسئولان و مدیران نهادها و سازمانهای مختلف کشور در حوزه اصلاح ساختار فرهنگی ورزشگاهها برگزار شد و مسائل مختلفی در این بین به میان آمد تا با همکاری و تعامل همه دستگاهها زمینه تغییرات اصولی در این حوزه ایجاد شود. توقف فعالیت لیدرها از جمله مصوبات همان جلسه بود اما غیر از این ظاهرا هیچ تغییر و تحولی در ساختار فرهنگی باشگاهها ایجاد نشد.
برگزاری مراسم تقدیر، تجلیل یا بدرقه، اهدای صنایع دستی و هدایای اینچنینی، همکاری در زمینه برگزاری مراسم اختتامیه و اهدای جام رقابتهای لیگ شاید بخشی از کار کمیتههای فرهنگی در سازمانها و نهادها باشد اما همه آن نیست. کمیته فرهنگی همچنین نقش سازماندهی هواداران تیمهای ملی در تورنمنتها و مسابقات مختلف از جمله جام ملتها و جام جهانی را بر عهده داشته است. با این حال این تمام ماجرا نیست و وظایف کمیته فرهنگی در هر نهاد و سازمانی فراتر از اینهاست.
در تقابل غیر اخلاقی هواداران تیمهای تهرانی، اصفهانی، تبریزی و اهوازی که منجر به تبادل انواع ناسزاها و نفرت پراکنیهای قومی و قبیلهای شده نقش کمیته فرهنگی کجاست؟ چه آن زمانی که باشگاهها لیدر داشتند و لیدرها به صورت مستمر در جلسات این کمیتهها حاضر بودند و چه امروز که دیگر خبری از لیدرهای دیروز نیست چه اتفاق و تحولی در وضعیت فرهنگی ورزشگاهها و خصوصا سکوها ایجاد شده است؟ کدام اقدام فرهنگی موثر در ورزشگاههای تهران، اصفهان، تبریز و سایر شهرستانها روی داده که مانع از فحاشی و توهین تماشاگران تیمها به یکدیگر شده و گامی در مسیر تغییر فضای موجود برداشته شود؟ آیا این کمترین بخش از مسئولیت اجتماعی سازمان فرهنگی فوتبال کشور نیست که کمترین میزان اثرگذاری را بر فضای ورزشگاهها داشته باشد؟
ماجرای کریخوانیهای فوتبالی از توهین و فحاشی و نفرتپراکنی گذشته و اتحاد و انسجام ملی را تهدید میکند و با این شرایط آیا وقت آن نرسیده که هوایی تازه در این حوزه استشمام شود؟
انتهای پیام/