این کلمه «قاتل» استقلال است
هنوز هم هر بار استقلال در هر میدانی نتیجه نمیگیرد، این اسم استراماچونی است که تکرار میشود. با هر ناکامی آبیها، نام سرمربی ایتالیایی به شکل حیرتانگیزی همه جا تکثیر میشود؛ از کانالهای هواداری تا مصاحبه پیشکسوتان. اصلا انگار عدهای از «برد» بیزارند و ترجیح میدهند به جای خوشحالی بابت پیروزیها، ببازند و مرثیه سوزناکتری در فراق استرا سر بدهند. استقلال سه بازی بعد از دوران کرونا را نبرده و ظاهرا همی کافی بوده تا فیل همه یاد هندوستان کند. سوال مهم اما این است که تا کی میشود به این مجلس عزا ادامه داد؟ آیا زمان بازگشت به زندگی فرا نرسیده است؟
اینکه استراماچونی خودش رفت یا فراریاش دادند مهم نیست، مهمتر این است که الان کل مجموعه استقلال دارد زمان حال و آیندهاش را پای این گذشته مجهول و مبهم آتش میزند. اگر استراماچونی به اندازه یکدهم شور هواداران استقلال را در سینه داشت، دو بازی آخر نیمفصل را هم بالای سر تیمش باقی میماند تا پنج امتیاز مفت از کف آبیها نرود. اگر آن پنج امتیاز را استرا گرفت، بقیه سوختوسوزهای این فصل در اثر سهلانگاری و گذشتهگرایی هواداران و پیشکسوتان باشگاه حراج میشود. کاش آبیها درک میکردند آبی که رفته به جوی برنخواهد گشت؛ بنابراین به جای نفس کشیدن در هوای استراماچونی، بهتر است از کادرفنی و بازیکن فعلی حمایت کنند یا لااقل به فکر آینده باشند. با رویهای که ما میبینیم اما، خلاصی استقلال از این پیله آسان نیست.
اسم استراماچونی انگار به کلیدواژه عقبگرد استقلال تبدیل شده است. هر کجا این کلمه را شنیدید، یقین کنید یک نفر دلش نمیخواهد پای استقلالیها روی زمین باشد. با تکرار اسم مربی خوشتیپ ایتالیایی شاید بشود مخاطب مجازی جلب کرد، اما در ازای این آورده ناچیز، منطق و عقلانیت در استقلال ذبح میشود. استراماچونی رفت، اما استقلال هنوز هست. رفته را رها کنید و مانده را دریابید.