ادامه ابهامات و سؤالات ۴۸ ساعت پس از حذف استقلال و پرسپولیس
اگر مدیران ورزش و فوتبال ایران، به جای حضور پشت میزهای یک در دو متری مدیریتی و رسانههای مختلف، در زمینهای فوتبال با ابعاد 110 در 75 متری قرار داشتند، به واقع میتوانستند رکورد پاسکاری بارسلونا را در روزهای اوج تیکی تاکا بشکنند. در مسئله عدم صدور مجوز حرفهای استقلال و پرسپولیس و حذف آنها از لیگ قهرمانان آسیا که به فاجعه ملی بدل شده، از مدیران میانی و اصلی در مجموعه باشگاهها گرفته تا مدیران و مسئولان سازمان لیگ، فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش فقط به دنبال پاسکاری دلایل حذف هستند. هر کدام توپ را به زمین دیگری میاندازند و در نهایت هم به روشنی مشخص نمیشود در این فرآیند چه کسانی مقصر بودهاند.
مشکلات حرفهای استقلال و پرسپولیس
شکی نیست که هر دو باشگاه، دچار مشکلات اساسی هستند. مسئله مالکیت مشترک آنها یکی از مشکلات است و بدهیهای مختلف داخلی و خارجی که موضوعی پنهانی و قابل انکاری نیست. در قانون تجارت کشورمان هم استقلال و پرسپولیس، سالها به عنوان بنگاههای زیانده شناخته میشوند، اما در تمام این سالها به جای حل مشکل آنها، با مثبت نشان دادن تراز مالی برای کسب مجوز حرفهای، آنها را سودده معرفی کردیم که ارائه این اسناد خود مشکلی دیگری آفریده که آن هم بریده شدن مالیاتهای سنگین برای دو باشگاه است.
عدم اجرایی شدن وعده خصوصی شدن
وعده خصوصیسازی سرخابیها نیز پس از حدود دو دهه در دولتهای مختلف به نتیجه نرسیده و دولت هنوز نتوانسته استقلال و پرسپولیس را به سازمانهای زیر مجموعه خودش، بخش خصوصی یا اشخاصی که علاقهمند به مالکیت آنها هستند واگذار کند. از این مقدمه که بگذریم بد نیست فرآیند عدم صدور مجوز حرفهای آنها بررسی شود تا سهم هر کسی در این فاجعه ملی مشخص شود.
مانع بزرگ درآمدزایی دو باشگاه
ساختار دو باشگاه طبق آنچه میدانیم، حرفهای نیست. استقلال و پرسپولیس در نظام اداری، ساختاری، مالی و... دچار مشکلات اساسی هستند و پس از سالها ورزشگاه اختصاصی و بدون مشکلی هم ندارند. در تمام این سالها نیز از مدیران سابق گرفته تا مدیران فعلی، بدهی به بار آمده و هر کدام از این مدیران، میراثی جز بدهی دریافت نکردهاند. بدون اینکه درآمدزایی مشخصی وجود داشته باشد یا این درآمد کفاف هزینهها و بدهیهای را بدهد و از سوی دولتهای مختلف هم تلاشی برای حل مشکل آنها نشده و حتی مجلس هم با تصویب قوانینی، جلوی کمک دولتی به باشگاههای دولتی را گرفته است. حالا باشگاههایی که درآمد مشخص ندارند، حق پخش تلویزیونی نمیگیرند، ورزشگاه اختصاصی ندارند، بلیت فروشی به آنها تعلق نمیگیرد، بدون رعایت حق کپی رایت درآمدی از فروش البسه خود ندارند، فدراسیون تا همین چند وقت پیش تبلیغات محیطی را به آنها نمیداد و به بخش خصوصی هم واگذار نمیشوند، چگونه باید مشکلات خود را حل کنند؟
وظایف کمیته بدوی و استیناف
اینجا مشخص میشود تلاشی که منجر به نتیجه شود، برای حل مشکلات این باشگاهها صورت نگرفته تا استقلال و پرسپولیس برای دریافت مجوز حرفهای دچار مشکل نشوند. با این حال کمیتههای بدوی و استیناف مجوز حرفهای که فدراسیون فوتبال آنها را در ساختار سازمان لیگ تعریف کرده، چه وظایفی به عهده دارند؟ آگاهسازی و آموزش باشگاهها برای دریافت مجوز بر عهده رئیس صدور مجوز حرفهای است و طبق قوانین و آییننامههای AFC باید در راه دریافت مجوز حرفهای به باشگاهها کمک شود و در این مسیر تبعیضی هم بین باشگاهی قائل نشوند، اما از الزامات حضور افراد در این کمیتهها دانستن زبان انگلیسی، آشنایی با قوانین و از وظایفشان حفظ محرمانگی اسناد باشگاههاست. شاید نگاهی به اعضای این کمیتهها و عملکرد آنها به خوبی نشان دهد که آیا این شرایط رعایت شده یا نه.
عدم رعایت محرمانگی باشگاهها
مسئله اینجاست که کمیته بدوی و استیناف مجوز حرفهای، در سالهای گذشته با همین شرایط که شاید فقط کمی تفاوت مثبت یا منفی داشته، مجوز حرفهای را صادر میکرده، اما چگونه امسال صدور مجوز حرفهای آنها به مشکل خورد؟ عدم بارگذاری مدارک لازم از سوی باشگاهها تا تاریخ مقرر، احتمالاً دلیل اصلی عدم صدور مجوز حرفهای است. به طور مثال پرسپولیس نتوانست تا تاریخ تعیین شده (اوایل شهریور) بدهیهای تعیین تکلیف شده خود از جمله کالدرون را پرداخت کند.
کمیته بدوی مجوز حرفهای ابتدا مجوز حرفهای استقلال و پرسپولیس را صادر نکرده و نامه صادر نشدن مجوز آنها نیز در رسانهها منتشر میشود و همین موضوع اصل محرمانگی را زیر سؤال میبرد. در اینجا رسانهها به عنوان بخشی که وظیفه اطلاع رسانی را به عهده دارند، کار حرفهای خود را انجام دادهاند، اما اعضای کمیته بدوی یا استیناف چگونه بدون رعایت اصل محرمانگی نتوانستند مقابل رسانهای شدن این اطلاعات را بگیرند یا عامدانه آن را رسانهای کردهاند که به خودی خود، باعث ایجاد حساسیت میشود.
کوتاهی باشگاهها یا ادعاهای واهی استیناف؟
در کنار این مسائل، باید نقش مدیران دو باشگاه را هم ببینیم که شاید با جدی نگرفتن برخوردها تلاشی برای رفع نواقص و ایرادها نکردهاند. چه مدیران سابق دو باشگاه که از مسئولیت فرار کرده و عقیده داشتند مسئولیت صدور یا عدم صدور مجوز حرفهای به مدیری ارتباط دارد که درگیر ماجرا خواهد شد و چه مدیرانی که در زمان صدور مجوز حرفهای مسئولیتی داشتند و نتوانستند مقابل این فاجعه را بگیرند. با این حال، اگر کمیته بدوی تشخیص داده بود که دو باشگاه نمیتوانند مجوز حرفهای بگیرند، چگونه کمیته استیناف اعلام کرد مجوز حرفهای دو باشگاه صادر شده و مسئولان این کمیته از جمله داریوش مصطفوی و کاظم اولیایی ادعا کردند AFC به دو باشگاه سه ماه مهلت داده است؟ در حالی که پس از پایان مهلت بارگزاری مدارک، هیچ مهلتی برای ارائه مدارک جدید نیست و عملاً این مهلت، فقط ادعای واهی بوده که روال قانونی ندارد. با این حال آیا این ادعا صحت داشته و باشگاهها در همین سه ماه بازهم نتوانستند مشکل خود را حل کنند یا منظور از مهلت، راستی آزمایی مدارک دو باشگاه بود که به نظر میرسد صرفاً یک راستی آزمایی بوده است؟ طبق اطلاعات اوایل مهرماه، مهلت باشگاهها برای ارائه مدرک و کسب مجوز حرفهای تمام شده بود که دو باشگاه در این مهلت موفق نشدند بخش زیادی از مشکلات خود را حل کنند.
مجوز حرفهای چگونه صادر شد؟
حالا این سؤال مطرح میشود، اگر دو باشگاه شرایط کسب مجوز حرفهای را نداشتند، چگونه اعلام شد مجوز حرفهای دو باشگاه صادر یا بحث مهلت سه ماهه مطرح شد؟ آیا قرار بوده در فضای هواداری، علاقهمندان به این دو تیم بازهم بازیچه مدیران قرار بگیرند و با احساسات آنها بازی شود؟ چگونه بود که پس از جلسهای که در آکادمی ملی فوتبال با حضوران شهابالدین عزیزی خادم، اعضای کمیتههای بدوی و استیناف و همچنین مدیران دو باشگاه برگزار شد، مجید صدری و مصطفی آجورلو اعلام کردند مشکل صدور مجوز حرفهای آنها حل شده است؟ حتی کمتر از 10 روز پیش که اعلام شد مجوز حرفهای دو باشگاه باطل شده، حمید سجادی، وزیر ورزش و جوانان اعلام کرد «برای دبیرکل AFC نامهای ارسال کرده و روزنههای امیدی وجود دارد». حالا چه شد که خروجی تمام این اتفاقات عدم صدور مجوز حرفهای دو باشگاه، حذف آنها از لیگ قهرمانان آسیا 2022 و ارجاع پرونده به کمیته انضباطی و اخلاق فیفا شد که شاید منجر به محرومیت آنها از حضور در سالهای آینده هم شود.
فرار از مسئولیت و مقصر جلوه دادن دیگران
کسی پاسخگوی مسئولیت خود نیست و شاید هر کسی به جای برداشتن تقصیر خود، سعی دارد تقصیرات را از سر خود باز کند و با پاسکاری توپ را به زمین دیگری بیندازد. بخشی از مدیران که سکوت کردهاند و آنهایی که صحبت میکنند، هر کدام دیگری را مقصر میدانند. مسئولان فدراسیون باشگاهها را دچار نواقص میدانند، مدیران باشگاهها کمیتههای بدوی و استیناف را مقصر جلوه میدهند و این کمیتهها نیز کوتاهی مدیران باشگاهها را.
کمترین حق هواداران استقلال و پرسپولیس
حال سؤال اصلی این است که کدام نهاد رأی به حذف استقلال و پرسپولیس داده است. طبق شواهد و مدارک کمیته بدوی صدور مجوز حرفهای در تاریخ اول آبان اعلام کرده این دو باشگاه صلاحیت داشتن مجوز حرفهای را ندارند، اما پس از آن کمیته استیناف صدور مجوز حرفهای سه ماه فرصت داد و در نهایت AFC اعلام کرد که استقلال و پرسپولیس نمیتوانند در لیگ قهرمانان 2022 حضور داشته باشند. با این وجود چرا در این باره شفافسازی صورت نمیگیرد و چرا فدراسیون فوتبال در این خصوص سکوت اختیار کرده است؟
هواداران استقلال و پرسپولیس که از حذف تیمهای خود ناراحت و شوکه هستند، کمترین حقشان دانستن واقعیت است؛ اینکه تصمیم به حذف این دو تیم در تهران گرفته شد یا در مقر AFC در کوالالامپور. این شاید کمترین خواسته هواداران چند ده میلیونی استقلال و پرسپولیس است که اگر مسئولان ارزشی برای آنها قائل هستند، باید هر چه زودتر اطلاع رسانی صحیح کرده و البته تلاش کنند تا در سالهای آینده، این مشکلات تکرار نشود.
انتهای پیام/