شبی که اشکهای گلزن استقلال بند نمیآمد
وقتی از ارسلان مطهری صحبت میکنید باید یادتان باشد که او روزهای اول بعد از پایان فصل نقل و انتقالات در پشت دروازه تمرین می کرد و اسمش در لیست هجده نفره هم رد نمی شد. بازیکنی که باشگاه تصمیم گرفته بود برای خالی کردن لیست وی را در فهرست فروش بگذارد اما در آن شب کذایی ارسلان حاضر نشد از باشگاه مورد علاقه جدا بشود با نافرمانی مقابل تصمیم باشگاه در تیم ماند ولو به قیمت تمرین پشت دروازه و تماشای اصلیها درحالیکه روپایی میزد!
این ها قصه بازیکنی است که در اولین حضوررسمی اش در استقلال، این تیم را با دبل برابر الریان به لیگ قهرمانان آسیا رساند و با زدن سه گل به پرسپولیس در جریان بازی محبوب دل هواداران شده بود.او دوباره باید برخلاف جریان آب حرکت میکرد و دلها را بهدست میآورد آنهم در شرایطی که کسی بعنوان گزینه اصلی روی او حساب نمیکرد و با لغو انتقال کاوه رضایی حتی عدهای با اوجبهه تندی هم گرفته بودند.
در این زمان به نظر میرسید ساپینتو بدل به کابوس وی شود. کسی که مثل میرغضب مامور به اجرای حکم باشگاه بود اما این اتفاق نیفتاد و مرد پرتغالی بعد از خط زدن ارسلان این بار فرشته نجات او شد، او بدون اصرار به حرف اولی که زده بود برای تیمش به آماده ها بازی می داد و ارسلان از پشت دروازه ها به زمین تمرین پا گذاشت و از سکوها به نیمکت هم رسید. مطهری در روزهای بعد و در دقایقی که تیم به گلزن نیاز داشت یکی از تعویضی های ساپینتو شد تا قصه عشقی او و استقلال یک بار دیگر ورق بخورد.
در نهایت ارسلان در روز بازی با هوادار اسمش را در ترکیب اصلی دید تا قبل از تعطیلی لیگ به یکی از بازیکنان ثابت تیم تبدیل شود. بله، ستاره آبی ها در داربی ها بالاخره به چیزی که به آن فکر می کرد رسید، و نقش اصلی تیم در بازی سوپرجام، جایی که برای اثبات خودش به آن چشم دوخته بود را گرفت.
تک فوروارد آبی ها در برابر نساجی قائم شهر در دقیقه ۵۲ روی کرنر مهدی پور با چرخشی کم نقص توپ به زاویه مقابل خود زد تا روز درخشش حقیقی را فدای اراده تمام نشدنی خود کند و استقلال را برنده تک دیدار سوپر جام کند.
اشک های جمع شده بر چشم ارسلان بعد از گل و قدم های محکم و استوار
او برای رفتن برروی سکوی جام نشان می دهد ارسلان برای این لحظه چه سختی هایی را کشیده است.
او یک دنیا حرف داشت و یک بغل بغض. پاسخی برای همه خردهگیریها. جوابی برای هواداران بیحوصله که برچسب تمام شده را روی او مهر کرده بودند. این گل همان فریاد معروف سکانس انتهایی فیلم پاپیون بود که موسیقی جری گلداسمیت را کم داشت!
چه قصه قشنگی .یک بار دیگر ورزشگاری که از اوج ناامیدی به افتخار پل زد و اولین جام را به تیمش هدیه داد. قابل ساپینتو را که این انگیزه را خوب دیده و به مهاجم مغضوبش اعتماد کرد نداشت!