صعود اَبر تیمهای آسیا به جمع برترینها/گاه ما به سرابی به نام آینده
ژاپن و کرهجنوبی با صعود به دور دوم بازیهای جام جهانی نشان دادند که فوتبال در آسیا همچنان در منطقه شرق این قاره قدرتنمایی میکند و علیرغم پیشرفت محسوس عربستان فاصله معناداری بین فوتبال غرب و شرق آسیا کماکان پابرجاست. کره جنوبی در گروه خود دوم شد و همراه با پرتغال به دور دوم رفت و ژاپن هم صدرنشین شد و با شکست اسپانیا و آلمان هم توان فنی خود را نشان داد، هم توسعه و رشد ظرفیتهای نرم افزاری و سخت افزاری کشورش که به خوبی سالها روی آن سرمایهگذاری کرده است. در عجیبترین جام جهانی فوتبال که هم تیمها تجربه میکنند و هم هواداران فوتبال شاهد آن هستند، ژاپن بعد از شکست دادن آلمان برابر کاستاریکا تن به شکست داد اما در دیدار آخر مرحله گروهی با یک گل بحث برانگیز توانست اسپانیا را مغلوب کند. آنچه که بینندگان تلویزیون شاهد آن بودند گذشتن توپ از خط کنار دروازه بود که نه فقط داور مسابقه حتی سیستم VAR هم آن را تایید کردند تا شک و شبههای بیشتری در مورد توان صحت سنجی چشم طبیعی و چشم هوشمند ایجاد شود. اسپانیا با دوم شدن در گروهش از دست آرژانتین و برزیل فرار کرد و مانع صعود آلمانیها هم شد. بعد از حذف آلمان عدهای بر این باورند که ژرمنها شاید به نوعی تاوان رفتار اعتراضی خود را در بازی نخست پس دادند. اینکه فیفا اصرار دارد که توپ از خط رد نشده است و در ویدئویی که ساعاتی قبل منتشر شده هم تاکید کرده که برخی از دوربینها به نوعی قصد گمراه کردن دارند ولی شواهدی در دست است که نشان میدهد همه توپ از زمین رد نشده است. حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که ژاپنیها با چند میلیمتر در جام ماندگار شدند باز هم نمیتوان از سرمایهگذاری بلند مدت آنها چشمپوشی کرد. برنامهریزی ژاپن حداقل در دو دهه اخیر و در قالب بازیهای ملی و باشگاهی مشخص است و حتی از نظر ساختاری هم آنها توان برگزاری رقابتهای مهم آسیایی و حتی جهانی (المپیک 2020) را دارند. در مرحله یک هشتم نهایی هم ژاپن باید با کروواسی رقابت کند و بعید نیست که بتوانند به جمع هشت تیم راه یابند. تیمی که قابلیت دارد آلمان و اسپانیا را از پیش رو بردارد؛ احتمالا میتواند از کروواسی هم بگذرد.
کره جنوبی که تا بازی آخر مرحله گروهی فقط یک امتیاز داشت پرتغال را برد و راهی مرحله بعدی شد. بُرد کره جنوبی زمانی بیشتر به چشم میآید که کره ابتدا بازی را واگذار کرده بود و توانست با تمرکز، رونالد و هم تیمیهایش را شکست دهد. البته نه تمرکزی که طارمی بعد از زدن گل اول به انگلیس در حالی که چهار گل هم عقب بودیم میخواست دیگر بازیکنان تیم داشته باشند.
دیگر نماینده آسیا استرالیا هم در گروهی که فرانسه حضور داشت با شش امتیاز به مرحله بعدی صعود کرد تا معلوم شود هم فاصله فوتبال شرق آسیا با غرب آن تفاوت فاحشی دارد و هم ما از فوتبال آسیا خیلی دور هستیم و برای رسیدن به آنها نه تنها سالها که باید دههها انتظار بکشیم. ما باید منتظر باشیم تا اتفاقی براساس اما و اگرها همیشه ما را به جلو «هُل» بدهد، در حالی که کشورهای موفق آسیا سرنوشتشان را خودشان به دست میگیرند و هرگز به نتایج دیگر چشم نمیدوزند. اینکه چرا ما این راه را انتخاب کردهایم و آنها به سمت و سوی دیگری میروند یک موضوع نخنما شده و کهنهای است که همیشه بعد از حذف و شکست آن را تکرار میکنیم بدون اینکه واقعا قصد و نیتی برای اجرایی کردن نظرات و پیشنهادات داشته باشیم. خیلی واضح است که چرا ژاپن و کره موفق هستند و ما نمیتوانیم حتی حداقلهای خودمان را ارائه کنیم. برای دقایقی به آنالیز تیمها کنار هم زمین نگاه کنید. سخت افزارهایی که تیمهای دیگر در هنگام بازی از آن بهره میبردند برای ما بخشی از عجایب دنیای فنآوری و هوش مصنوعی است. ما هنوز فکر میکنیم که با گفتن حرفهای مبالغه آمیز میتوانیم موفق شویم و عجب اینکه هنوز هستند کسانی که برای این سخنوریهای سرخوشانه سوت و کف میزنند. ژاپن، کره جنوبی و استرالیا توانستند معلمان خوبی برای فوتبالی باشند که هنوز روی مهرههای ناکارآمد تکیه میکند و از کسانی که در گذشته نتوانستهاند دردی از فوتبال دوا کنند حساب باز میکند. مطمئن باشیم که اگر این دوره تیمهای شرق آسیا به دور بعدی راه یافتند، جام جهانی بعدی عربستان هم میتواند این موفقیت را کسب کند. آنچه که باید نگرانش باشیم وضعیت خودمان است که چهار سال بعد میخواهیم کجای این فوتبال ایستاده باشیم؟ با مربیان آزمون پس داده باز هم دنبال خلق حماسه هستیم یا یکبار برای همیشه «منیت»ها و نگاههای تک بعدی را کنار میگذاریم و برای فوتبال واقعا سرمایهگذاری میکنیم؟ واقع بین باشیم؛ ما از فوتبال آسیا چی میخواهیم؟ اگر جوابمان قهرمانی با تیم ملی و تیمهای باشگاهی است که این راهی میرویم به هیچ کدام از این خواستنها منتهی نمیشود. اگر فقط میخواهیم به جام جهانی صعود کنیم که با مدل جدید فیفا خیلی کار سختی نداریم به شرط آنکه باز هم دیگر کشورها از ما جلو نزنند. برای یک بار هم که شده حداقل با خودمان روراست باشیم. با این مدل مدیریت فوتبال، برنامهریزی، سرمایهگذاری و اجرای اشتباه اصول حرفهایگری ما همیشه در همین نقطه باقی می مانیم. خیلی هم جایگاه بدی نیست. حداقل برای اینکه خودمان را گول بزنیم خیلی هم عالی است. ولی آیا واقعیت فوتبال همین است؟ آیا ظرفیتهای نیروی انسانی فوتبال ما که همیشه آن را مهد استعداد میدانیم سقفش به همین کوتاهی است؟ اگر پاسخی برای افکار عمومی نداریم حداقل در خلوت خودمان با خود صادق باشیم و از رویا و خیال دست برداریم. همان افکار عمومی که جوابی برایشان نداریم بهترین قضاوت کنندگان هستند و دستکم متوجه حداقلها میشوند.