کیروش و خداحافظی از ایران؛ بشنو و باور نکن
انگار سرانجام «کارلوس کیروش» تصمیم گرفت از فوتبال ایران خداحافظی کند و در جایی دیگری به مربیگری مشغول شود. او در پیامی که سعی داشته بسیار احساسی باشد، نوشته: «وقتی که سفر جدیدی را آغاز میکنم، خاطرات زیادی وجود دارد که با افتخار آنها را نگه خواهم داشت ...» او در ادامه پیام خداحافظیاش به میراثی اشاره کرده که از خود به جا گذاشته و از کسانی که حمایتش کردهاند متشکر است. اگر پیام کیروش را بدون غرض رمزگشایی کنیم آنچه که در این متن دیده نمیشود، خبری از خداحافظی است. او بیشتر از تمام کسانی که بر «میراث» او اصرار داشتند و سعی کردند به هر شکلی او را در فوتبال ایران نگه دارند تشکر کرده است. آیا این تشکر کردنها بیانگر خداحافظی او از سرمربیگری تیم ملی است؟ به نظر میرسد برای شخصیتی مثل کیروش هیچ کجا بهتر از فوتبال ایران نباشد. تجربه او در کشورهای دیگر و رفتار متقابلی که دیده، نشان میدهد او تا همیشه میتواند روی مربیگری در فوتبال ایران حساب کند. اگر معنی تلویحی این پیام خداحافظی از فوتبال ایران باشد، ساعاتی پس از انتشار این متن، جنگ و دودستگی بین بازیکنان تیم ملی در دفاع از مرادشان و ابراز مریدی آغاز شده است. کنعانیزادگان او را خائن نامیده که به فوتبال ایران خیانت کرده و خانزاده که دو جامجهانی را بدون دردسر تجربه کرده جواب مدافع تیم ملی را با بدترین ادبیات ممکن داده و گفته که اگر جناب کیروش نبودند «یسری نمکنشناس الان توی محلشون نقشه ... داشت و باید ... میداد» و قس علی هاذا. اولین نکته جالب جمله پُر از اشتباه خانزاده است که به جای «نقش» نوشته «نقشه» دوم اینکه «یکسری» را هم «یسری» مرقوم فرموده. جالبتر اینکه حالا مشخص میشود در تیم ملی چهها گذشته که بازیکنان تیم ملی با یک اظهارنظر به راحتی میتوانند یکدیگر را «تکه و پاره» کنند. پس آن وفاق و انسجامی که فدراسیون فوتبال همه را وادار میکرد که باور کنند در تیم موج میزد نه فقط وجود نداشته بلکه کینه و عداوتی بوده که بازیکنان نسبت به یکدیگر داشتهاند. ترکشهای این بگومگو ادامه خواهد داشت.
در پیام چند خطی کیروش او از همه هواداران بابت حمایت و الهامبخشی در این چند سال تشکر کرده است. حتما همان هوادارانی که او آنها را مسوول شکست مقابل انگلستان در جامجهانی میدانست و در پایان بازی با انگلیس هم با زبان بدن سعی در ساکت کردنشان داشت. بد نیست همان کسی که برای او این متن احساسی را نوشته «کامنت» های زیر «پُست» را هم ترجمه کند. کیروش دقیقا از کدام هوادار الهامبخش صحبت میکند؟ مگر ما تا به حال الهامبخش بودهایم؟ اگر بودهایم که خودمان خبر نداریم. منظور کیروش همان هواداری است که انتظار داشت تیم ملی حداقل نتایج بهتری در جامجهانی بگیرد؟ همان هواداری که هیچوقت سرمربی تیمش را نه تنها پاسخگو ندید بلکه چهره طلبکارش را رسانههای حامیاش با هزار رنگ و لعاب نشان دادند تا همه مقصر باشند غیر از «سی کیو»؟ آیا بعد از حذف تحقیرآمیز از جام ملتهای آسیا باز هم همین هواداران نبودند که او را صدا میزدند و تا توانستند با رسانههای موافقش همسو شدند که «اسکوچیچ» فلان است و بهمان. حقش بود حداقل پس از جامجهانی به جای تهرانگردی از همین هوادار چشمانتظار یک عذرخواهی ساده میکردید تا خاطرات بیشتری با خودتان ببرید.
آنهایی که نگراناند پس از کیروش چه کسی نگهدار «میراث» او میشود، به نظر نباید خیلی دلواپس باشند. چون تا این لحظه فدراسیون فوتبال هیچ عکسالعملی نشان نداده و احتمالا این پیام تشکر هم در حد همان رفتارهای مظلومنمایی است که تا امروز کم ندیدهایم. «مهدی تاج» چند روز قبل در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره انتخاب سرمربی تیم ملی گفت که با «هکتور کوپر» مذاکرهای نشده و این موضوع فقط در فضای مجازی دست به دست میشود. مشخص است که مدیران فدراسیون که در حال فرصتسوزی هستند و اسمی از هیچ گزینهای نمیبرند، هیچ فردی مدنظرشان نیست و تمرکزشان همچنان روی کیروش است و میخواهند با او ادامه دهند. اتفاق جدیدی نیست و پیش از این هم اعلام شده بود که سرمربی پرتغالی تا جام ملتهای آسیا با تیم ایران قرارداد بسته است. اینکه میگویند او یکی دو روز آینده با قطر قرارداد همکاری میبندد به نظر بیشتر یک شوخی رسانهای است برای گم کردن اذهان عمومی تا یک واقعیت. بعید است قطری که هم میزبان جامجهانی بوده و هم میزان جام ملتهای آسیاست دست روی کیروش بگذارد. آنها به عنوان میزبان جامجهانی نتایج خوبی نگرفتند و اولین تیم حذفشده از جامجهانی بودند، پس تلاش میکنند که در جام ملتهای آسیا حداقل پیشرفت بهتری نسبت به بازیهای ۲۰۲۲ داشته باشند. آنها حتما از تجربه ما هم استفاده میکنند و اجازه نمیدهند که فوتبال ملیشان به جای پیشرفت، پسرفت داشته باشد. این ما هستیم که به جای حرکت رو به جلو، عقبگرد میکنیم.
به همین جامجهانی که گذشت نگاه کنید. از نظر فنی که پیرترین تیم ملی را راهی جامجهانی کردیم، کم سن و سالدارترین بازیکن تیم ملی «ابوالفضل جلالی» با ۲۴ سال سن از کاپیتان تیم ملی آمریکا که ۲۳ سال داشت بزرگتر بود. بازیهای دلچسبی که انجام ندادیم و سنگینترین شکست در طول جامجهانیها را هم متحمل شدیم. همین دو سه قلم مشکلات تیم باعث شد که بسیاری از کسانی که برای آمدن کیروش به ایران حنجره پاره میکردند امروز خیلی محترمانه! از او خواستهاند فکر ما را از سرش بیرون کند. آیا کیروش متوجه شده که پایگاه مردمی را که روزگاری با کمک دوستانش ساخته بود هم از دست داده؟ زمانی این پیام تشکر و قدردانی پسندیده است که مدیران فدراسیون هم به خواست عمومی اهمیت دهند و برای همیشه پرونده «سی کیو» را ببندند. اتفاقی که همه میدانیم نه مدیران فوتبال دوست دارند اتفاق بیفتد نه وزارت ورزش. چرایی این موضوع را باید از مدیرانی پرسید که در یک بازه زمانی ۱۰ ساله نه تنها نتایج آبرومندی ندیدند بلکه به طور دائم چوب تحقیر و تمسخر کیروش را بالای سرشان بود، ولی احتمالا از ترس از دست دادن یکی از بهترین مربیان دنیا «دَم» نمیزدند. یکی دو روز آینده هم بازیکنانی که از قبل با هم خرده حسابی دارند به خاطر این متن تشکرآمیز حسابی از خجالت هم در میآیند و «پَته» یکدیگر را روی آب میریزند و همانطور که زمان برای تدارک جام ملتها از دست میرود، در نهایت باز هم کیروش سرمربی تیم ملی میشود تا ما در همان سیکل معیوبی که تا امروز بودهایم باقی بمانیم. این حکایت فوتبال ماست. نه آنقدر قدرت داریم که در برابر زورگویی و قلدرمابی بایستیم، نه آنقدر برای افکار عمومی احترام قائلیم که به نظراتشان اهمیت دهیم، و نه آنقدر جرات داریم که یکبار برای همیشه فوتبال را به دست کسی بسپاریم که به جای «منیت» هایش و پول به فکر فوتبال باشد. کجایند آنها که از شخصیتدار شدن فوتبال ملی بعد از آمدن کیروش داد سخن میدادند؟ دو سه ماهی از جامجهانی گذشته و خبری از آنها نیست. حداقل به دروغهایی که به خودتان میگفتید را باور کنید.