گلایه تلخ لژیونر و ملیپوش ایران/در فدراسیون من را نمیشناسند!
لیگ برتر فوتسال ایران بهتازگی با قهرمانی تیم پالایش نفت آبادان به پایان رسید. این تیم با کسب 34 امتیاز از 14 مسابقه یک هفته زودتر از پایان فصل قهرمانیاش را قطعی کرد و توانست جام را به خانه ببرد. یکی از ارکان اصلی قهرمانی نفتیها در لیگ امسال، زهرا لطفآبادی دروازهبان این تیم بود که عملکرد درخشانی از خودش نشان داد. لطفآبادی این فصل پس از مدتی دوری و حضور در لیگ اسپانیا، به ایران برگشت و پیراهن پالایش نفت را به تن کرد. اولین لژیونر فوتسال زنان ایران در اروپا امیدوار بود با حضور دوباره در ایران باز هم به تیم ملی دعوت شود اما نامش در فهرست مسابقات کافا قرار نگرفت.
لطفآبادی که شانس بازگشت به فوتسال اسپانیا را هم داشته، امیدوار است در اردوهای بعدی فرصت حضور در تیم ملی را پیدا کند. او معتقد است شرایط لیگ فوتسال زنان نسبت به گذشته پیشرفت خوبی داشته ولی هنوز فاصله زیادی تا رسیدن به سطح ایدهآل دارد.
زهرا لطفآبادی اخیرا مهمان کافه خبر بود و در گفتگوی اختصاصی با خبرآنلاین صحبتهای جالبی را مطرح کرد:
صحبتمان را از لیگ فوتسال شروع کنیم؛ پس از مدتی دوری امسال از اسپانیا به ایران برگشتید و با تیم پالایشنفت قهرمان شدید. کمی درباره این قهرمانی بگویید.
خدا را شکر فصل قبل در اسپانیا یک قهرمانی بهدست آوردم و با خوشحالی و موفقیت به ایران برگشتم و برای رسیدن به برنامههایم سربلند بودم. با تصمیمی که گرفتم به اینجا برگشتم و شرایط خدا را شکر خوب پیش رفت و بعد از باخت در هفته اول، مصمم بودیم که قهرمان شویم و برگشتن من یک دلیل محکمی میداشت که خوشبختانه به قهرمانی ختم شد.
سطح لیگ فوتسال نسبت به دوره قبلی حضورتان چقدر پیشرفت کرده است؟
فکر میکنم امسال خیلی سورپرایز شدم. وقتی برگشتم گفتم که دوست نداشتم مجدد به ایران برگردم ولی وقتی با این تیم شروع به کار کردم و حرفهای بودن را از باشگاه، مربی و همتیمیهای خودم دیدم، به این نتیجه رسیدم که بازگشتم مثبت بوده است. احساسی که مثل یک خانواده به همتیمیهایم در اسپانیا داشتم را اینجا هم داشتم. احساس بدی که قبل از رفتن داشتم از بین رفت.
از نظر امکانات و وضعیت قراردادها شرایط چطور بود؟
نسبت به ۲ سال پیش شرایط خیلی بهتر شده و هم سطح فنی باشگاهها و بازیکنان و هم قراردادها پیشرفت چشمگیری داشته است. خدا را شکر باشگاه پالایش طوری برنامهریزی کرد که کمبودی نداشتیم. قراردادها، پاداشها و رسیدگیها خوب بود و سفرهایمان همه با پرواز بود.
سقف قرارداد در لیگ چقدر است؟
فکر کنم بالاترین قرارداد همان ۵۵۰ میلیون باشگاه خودمان باشد.
امسال عملکرد خیلی خوبی داشتید و رکورددار کلینشیت هم بودید ولی به تیم ملی دعوت نشدید!
خب من در اردوهای قبلی حضور داشتم و خانم سلیمانی کار من را دیدند و آخرین بازی قبل از قهرمانی را هم دیدند. فکر میکنم مسائل سر بحث فنی نباشد و مربیگری سلیقهای و من تلاشم را بیشتر میکنم که دعوت شوم.
به نظر خودتان دعوت نشدن به تیم ملی دلیل خاصی دارد؟
نمیدانم و پیگیرش هم نشدم ولی تا جایی که باشگاه دخالت کرده متوجه شدم که صلاح نبوده در این تورنمنت باشم.
پارسال که در اسپانیا بودید گفتید ممکن است به خاطر تیم ملی و بازی جلوی چشم مربیان به ایران برگردم که در نهایت همین اتفاق هم رخ داد و برگشتید ولی خبری از تیم ملی نیست؛ برای اردوهای بعدی شانسی دارید؟
۱۰۰ درصد شانس دارم چون همه چیز به عملکرد و تلاش بازیکنان بستگی دارد. خانم سلیمانی هم در یک اردو گفتند تیم ملی متعلق به بازیکنانی است که تلاش میکنند. من هم اگرتلاش کنم، دیده میشود و فکر نکنم خانم سلیمانی مربی باشند که خدایی نکرده خصومت شخصی و هر چیز دیگری را وارد تیم کنند.
کلا شرایط تیم ملی چطور است؟ فوتسال زنان ما یک دوره شرایط خوبی داشت و امیدوار بودیم اتفاقات خوبی رخ دهد ولی ناگهان تعطیل شد.
ما خیلی اردوهای منظمی داشتیم ولی بعد از اینکه خانم مظفر تیم ملی را ترک کردند و آقای رعدی هم به عنوان مدیر فنی بودند آخرین دوره مسابقاتمان سال ۲۰۱۸ در روسیه بود که نظم داشت و بعد از آن ۳-۴ سال متوقف شد. این به ضرر من و بقیه بچههای متولد دهه ۷۰ بود که سنمان بدون میدان دیدن بالا رفته است. الان خوشبختانه خانم بیگدلی تشریف آوردند و خیلی تلاش میکنند. من فقط در یک اردو بودم ولی بقیه بچهها دیدند که خیلی تلاش میشود و هر اردو منظمتر از قبل است و پیگیریهایی که میکنند و کادری که حضور دارد. فکر میکنم در تلاش هستند که به سر و سامان برسد.
به نظرتان همان میزان توجهی که به فوتسال مردان میشود، در بخش زنان هم وجود دارد؟
امسال فکر کنم شرایط بهتر بود. جشن قهرمانی خیلی خوب و متنوعی گرفتند. خیلی هم نمیتوان خرده گرفت ولی مشکل اصلی در بحث قراردادهاست که به نظرم جا دارد خیلی بیشتر از این باشد. بحث مقایسه نیست ولی در فوتسال آقایان هم میتواند سقف خیلی بیشتر و روی یک میلیارد و پانصد میلیون باشد. در مورد دختران هم ما دیگر درس نمیخوانیم و همه کار و زندگیمان همین است و فکر کم باید نگاه قشنگتری باشد. امسال یک سری از بازیها پخش اینترنتی داشت که دید مثبتی دارد. ما لینک میگذاشتیم و خانوادهها دنبال میکردند و بازتاب فوقالعادهای داشت. این باعث میشود اسپانسرها هم جذب شوند و قراردادهای ما هم بالا برود. اگر رسانهها همینطور پوشش بدهند این موفقیتها بیشتر هم میشود.
اگر به عقب برگردید باز هم از اسپانیا خارج میشوید؟ چون شما به خاطر تیم ملی این کار را کردید ولی اتفاقی که میخواستید رخ نداد و شرایط خوبی آنجا داشتید.
شاید الان پاسخم نه باشد. چون من با هدف تیم ملی این کار را کردم ولی کمی قلبم از این داستان شکست. اما خدا یک چیز قشنگتر به من داد که تیم جدیدم بود. نمیخواهم بگویم پشیمان هستم ولی اگر به پارسال برگردم کمی بیشتر صبوری میکنم.
از دوران حضور در اسپانیا رضایت دارید؟
واقعا راضی هستم. چون همه چیز حرفهای بود. یکسری مشکلات در تیم اولم داشتم که حل شد و در تیم دومم همه چیز فوقالعاده پیش رفت. حتی برای رد کردن پیشنهادشان یک ماه وقت گرفتم ولی آنها باید سریع تیمشان را میبستند و با اشک جدا شدم. اسپانیا بالاترین سطح لیگ دنیاست و همه دوست داریم به آن سطح برسیم. سطحی که آنجاست و فشاری که وجود دارد باعث میشود آدم به آرامش برسد. آدم میگوید روزی ۳-۴ ساعت تمرین میکنم که به ان سطح برسم. فکر کنم ایران خیلی جا دارد و به آن سطح برسد ولی لیگ امسال را که دیدم و فشردگی و سطح بازیها نشان داد روند رشدمان خوب است.
از نظر امکانات که خیلی جلوتر از ما هستند؟
بله.
مبلغ قرارداد چی؟
قرارداد پارسال من از تمام بچههای داخل ایران بیشتر بود ولی تفاوتش این است که آنجا فوتسال را به عنوان شغل دوم نگاه میکنند و شغل اصلی نیست. درست است که حرفهای هستند ولی هرکدام شغل دیگری هم دارند و از سقف قراردادشان هم راضی هستند. برای من که از کشور دیگری میروم چون هزینهها با خودم است، کمی سختی دارد.
رئال و بارسا در فوتسال نیستند؟
رئال که ندارد ولی بارسلونا در مردان تیم دارد و بخش زنان صاحب آکادمی است.آنجا چقدر بازیکنان فوتبال و فوتسال ایرانی را میشناسند. آن زمان آقای عابدزاده هم بودند ولی من چون در فوتسال هستم خیلی از فوتبال اطلاعی ندارم. آقای طیبی و اولادقباد را میشناختند. سرمربی تیم من بازیها را دنبال میکرد و میگفت ایرانیها خیلی تکنیکی هستند. از آقای طیبی تعریف میکرد و نگاه قشنگی به ایرانیها داشت و برای من اتفاق خوبی بود. سرمربی تیمم حتی از فرهنگ و تمدن ایران و شعرهای مولانا اطلاعات داشت که خیلی برایم عجیب بود.
دوست دارید دوباره لژیونر شوید؟
۱۰۰ درصد. بعد از اتمام لیگ چون چند ماه تعطیلی داریم میخواستم به اسپانیا برگردم ولی با مشورتهایی که کردم چون بعد از کافا دوباره اردو داریم و رفتن من تاثیری نمیگذارد و تصمیمم را زیر سوال میبرد، ترجیح دادم کمی صبوری کنم و بعد تصمیم بگیرم.
همچنان اولویت اول شما اسپانیاست؟
بله.
به جز اسپانیا چی؟
کلا از بچگی همه هدفم اسپانیا بود و به آن هم رسیدم ولی فعلا عطشم را نسبت به اسپانیا کم کردم و دوست دارم در کشورهای آسیایی هم بازی کنم که از نظر مالی خیلی بهتر است.
نفراتی در لیگ کویت هم داشتیم و آنجا هم خیلی هزینه میکند.
بله تا جایی که میدانم بچههایی ما که آنجا بودند خیلی درآمد خوبی داشتند.
ولی مثلا قطر و عربستان خیلی فعال نیستند.
در حال حاضر فکر کنم تیم ندارند. عربستان ولی پیگیر است که تیم بدهد. در فوتبال زنان هم از بچههای اروپایی و برزیلی استفاده میکنند که مثل رونالدو به لیگشان کمک کنند و پیشرفت را شکل میدهند و فوتسال آقایان را هم تشکیل دادند که به ایرانیها هم پیشنهاد دادند. فوتسال زنان ولی هنوز کامل راه نیفتاده است.
اصلا چه شد که وارد فوتسال شدید؟ از همان اول در این رشته بودید؟
نه من پدرم کونگفو کار میکرد و از بچگی جنب و جوش داشتم ولی از سن ۱۴-۱۵ سالگی اتفاقی حضور یافتم و مربی گفت بیا کار کن و من چندین سال بازی کردم ولی در ۲۰ سالگی فهمیدم به عنوان بازیکن نمیتوانم پیشرفت کنم و کف پایم هم صاف بود و در نهایت مجبور شدم دروازهبانی را اتفاق کنم که سرنوشتم اینجا بود.
استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟
پرسپولیسی.
بازیها را پیگیری میکنید؟ نظرتان درباره جدایی یحیی گلمحمدی چیست؟
بازیها را پیگیری میکنم ولی نمیرسم خیلی نگاه کنم. جدایی گلمحمدی اتفاق تلخی بود و مربی بود که بازیکنان خیلی به او اعتماد داشتند و ارتباط خوبی برقرار بود. با توجه به افتخاراتی که آوردند به نظرم ناحقی بود.
الگوی خودتان در دروازهبانی کیست؟
من ترشتگن را دوست دارم و بچهها به شوخی میگویند سبک گلریام مانند اوست. در کل الگوی خاصی ندارم ولی از بچگی بیشتر کلیپهای مصطفی نظری را نگاه میکردم که تصویرسازی کنم و او الگوی بچگیام بود.
جام ملتها را پیگیری کردید؟
آره ولی خیلی فوتبالی نیستم و بیشتر فوتسال را نگاه میکنم.
بحث حوالههای تیم ملی هم خیلی جنجال به راه انداخت. نظر شما در این خصوص چیست؟
درست است که فوتبال در همه کشورها رشته اول است و خیلی محبوبیت دارد. درک میکنم که فوتبالیستها فشار زیادی از سمت هواداران دارند و فشار روانی و بدنی زیادی روی آنهاست ولی به نظرم آنها به اندازه کافی سر قراردادهای میلیاردی که البته نوش جانشان هم باشد، شانس خوبی دارند. شاید بهتر باشد این حواله به همه برسد. فوتبالیست و کشتیگیر یک اندازه تمرین میکنند و همه ورزشکاران خانواده دارند و باید خرجشان را بدهند. قشنگتر این است که نگاه به همه باشد. اگر هم یک درصد فقط به فوتبالیستها بدهند، حداقل به بقیه رشتهها هم نگاه باشد.
درست است که اگر به همه برسد یک عدالتی دارد ولی خب وقتی کلا این موضوع در کشور وجود ندارد، بهتر نیست پاداش مثلا به شکل پول باشد؟
آره من با این موافقم. چون پاداشها به ما کمک میکند. من هم اگر قرارداد میلیاردی داشتم خب دلم میخواست ماشین گرانقیمت وارد کنم ولی الان نمیتوانم به این برسم و حتی بچههای کشتی نمیتوانند به آن فکر کنند و پاداش بیشتر کمک میکند.
بعد از اتفاق تلخی که برای ملیکا محمدی افتاد هم خیلیها گفتند چرا بازیکن ملی با شرایط سختی جابجا شود. با اینکه بعضی تیمها در فوتبال زنان خوب هزینه میکنند ولی فاصله نجومی نسبت به فوتبال مردان وجود دارد.
بله واقعا نجومی است. البته سقف قراردادها در لیگ زنان افزایش خوبی داشته ولی تفاوت با فوتبال مردان همچنان از زمین تا آسمان است! سقف آنها در خوشبینانهتر حالت ۲ میلیارد میشود.
به نوعی سقف شما، کف آنها هم نیست!
بله دقیقا.
به نظر خودتان در فدراسیون فوتبال عزم لازم برای کم کردن این فاصله وجود دارد؟
نمیدانم، واقعیتش اصلا فکر نکنم من را در فدراسیون فوتبال بشناسند. من آقای تاج را از نزدیک ندیدم و گفت و گوی مستقیمی نداشتم و از اخبارها بسیار دور هستم. ولی امیدوارم دست به کار شوند چون واقعا شرایط خوب نیست. وقتی بازیکنی مثل ملیکا که سال ها در آمریکا زندگی کرده و بعد از آن روی خانوادش می ایستد تا به ایران بیاید و برای تیم کشورش بازی کند حداقل کاری که ما می توانیم بکنیم این است که قبل از اینکه اتفاقی رخ دهد کاری کنیم که چنین حوادثی پیش نیاید. کمی حمایت بیشتر وجود داشته باشد. چون بعد از اینکه اتفاقی رخ دهد دیگر فایدهای ندارد.
یک نکته ناراحت کننده این بود که از استقلال و پرسپولیس کسی در مراسم یادبود او حضور پیدا نکرد.
خود ما هم خیلی ناراحت شدیم، حالا نه فقط در بحث استقلال و پرسپولیس، ولی حداقل انتظار میرفت از بازیکنان تیم ملی افرادی حضور داشته باشند. تا جایی که یادم است بازیکنان تیم ملی در تهران اردو داشتند و بد نبود که کاپیتان به مراسم میآمد. بالاخره ملیکا بازیکن کمی در تیم ملی بانوان نبود.
یعنی در این مورد پس با هم صحبت کردید؟
صد در صد، ما ویدیو ها را که میدیدیم مشخص شد که فقط چند بازیکن پیشکسوت در مراسم حضور پیدا کرده بودند. خیلی جای تاسف دارد و به عنوان بازیکن ملی کارشان اشتباه بود.
شما به برنامه ۹۰ علاقه زیادی داشتید درست است؟!
بله همیشه نگاه می کردم. صداقتی که جلوی دوربین داشتند همیشه برای من جذاب و جالب بود و جای ایشان واقعا خالی است.
هدف نهایی شما در فوتسال چیست؟
من یک دفتر یادداشت دارم، اولین هدفی که در آن نوشتم این بود که اولین لژیونر فوتسال زنان باشم در اروپا چون ما بچه هایی را داشتیم آسیا بازی و افتخارآفرینی کردند. ولی هنوز کسی در اروپا نبود و من دوست داشتم این اتفاق رخ دهد و خدا را شکر این اتفاق رخ داد. این یکی از هدفهایم بود که به عنوان اولین نفر دوست داشتم آنجا باشم چون وقتی آنجا باشم، بازیهای ملی هم تضمین شده است. از آنجایی که تیم ما به جام جهانی راه یافت می دانستم که اگر آنجا باشم در تیم ملی نیز بازی خواهم کرد تا تجربه حضور در جام جهانی را به دست خواهم آورد و آنجا بتوانم جز برترین دروازه بان های دنیا باشم.
برای باشگاهتان سوال نبود وقتی آنجا در اسپانیا لژیونر هستید چرا در تیم ملی نیستید؟
بله سوال بود. چون من به عنوان دروازه بان ملی به این تیم رفته بودم و رسانه ها که اخبار رو دنبال کرده بودند متوجه شده بودند که من دعوت نمی شدم. چیزی که از من می پرسیدند این بود که چرا به تیم ملی دعوت نمیشوم؟ من هیچ جوابی نداشتم و فقط برای اینکه بخواهم خودم را توجیه و آرام کنم این را می گفتم که وضعیت فدراسیون خیلی خوب نیست. برای بازی هایی که خیلی مهم نیست برای من ۴۰ تومن پول پرواز نمیدهند. ولی به آنها می گفتم بازی ها خیلی مهم نیست و سطح اینجا بالاتر است و من ترجیح می دهم اینجا باشم.
روی اسم و برند شما تاثیر گذاشت؟
حالا همه من را اذیت میکنند و به من می گویند گلر سابق ملی! ولی فکر نمی کنم روی کار و برند من تاثیری گذاشته باشد.
روند حضورتان در اسپانیا چطور بود؟
من در تورنمنت روسیه بازی که مقابل اسپانیا و روسیه داشتم مثل اینکه مورد توجه اسپانیایی ها قرار گرفته بودم و آنالیزور آنها من رو زیر نظر داشت. من از طریق یکی از بچه ها با آنها ارتباط گرفته بودم و من با تیم ساراگوسا لینک شدم و کارهایم را انجام دادم.
آنجا زیاد نماندید؛ چه اتفاقی رخ داد؟
من تقریبا از انتهای فصل اول فصل بعدی تا نیم فصل آنجا بودم. بازی های اسپانیا هم که می دانید ۱۱ ماه بازی است و یک ماه استراحت دارد و بعد دوباره بازی ها شروع میشود. من بندی در قراردادم داشتم که اگر مبلغ دستمزدم به من پرداخت نشود، می توانم جدا شوک و همین اتفاق هم افتاد و پس از ۶،۷ ماه که آنجا بودم تیمم را عوض کردم و به اتلتیکو رفتم.
معمولا عادت داشتیم بازیکنان خارجی به ایران بیایند و به خاطر نگرفتن دستمزد فسخ کنند. برای شما برعکس این اتفاق رخ داد!
بله حالا شانس ما این تیم به خاطر بازیکنان خارجی زیادی که داشت مبلغ بدهی هایش زیاد شده بود نمی توانستند دستمزدها را بدهند. خدا را شکر توانستم تیمم را عوض کنم و در آرامش و تیم دومم به بازی ادامه بدهم. فرهنگ شهر دوم نیز به ما نزدیکتر بود، ساراگوسا مردمان سردی داشت و ارتباط گرفتن با آنها مشکل بود، اما وقتی به مالاگا آمدم این طور نبود و شبیه جنوبی های خودمان بودند و ارتباط بهتری با آنها می گرفتم. یعنی وقتی فصل تمام شد، دوست داشتم که بروم خانواده ام را ببینم و باز برگردم اما نمی دانستم دیگر نمی توانم برگردم.
مدل برگزاری لیگ اسپانیا چطور است؟
در اسپانیا ما کلا دو لیگ داریم یکی لالیگا یکی لیگ دو. تیم اول من ساراگوسا بود که شرایط خوبی نداشت و به لیگ دو سقوط کرد. من طبق قراردادی که با این تیم بسته بودم و بیش از ۸ بازی برای این تیم انجام داده بودم دیگر نمی توانستم به لیگ یک بیایم و مجبور بودم لیگ دو بازی کنم و با این تیم دوباره قهرمان شدم و به لیگ یک برگشتیم. چیزی که بود و می شنیدم بچه ها در ایران می گفتند مگر کجا بازی کرده و لیگ دو بوده است اما نمی دانستند وضعیت چطور است و چقدر رقابت در لیگ دو سنگینتر است. شما نگاه کنید ۴ گروه ۱۶ تایی است از هر گروه یک تیم بالا می آید و از این ۴ تیم فقط ۳ تیم به لیگ یک می روند، پس رقابت بسیار شدید و بالاست .
رفتن شما به اسپانیا باعث نشد که به دنبال بازیکنان ایرانی دیگری نیز بیایند؟
تا جایی که من میدانم بله بوده، خانم کریمی هم از اسپانیا پیشنهاد داشتند. ولی فکر می کنم بحث تاکتیک پذیری بازیکنان ایرانی و مساله زبان باعث میشد که کمتر سمت بازیکنان ایرانی بیایند. من هم در دو ماه اولی که آنجا بودم به خاطر مساله زیان خیلی اذیت شدم اما از ماه سوم به بعد شرایط بهتر شد.
تورنمنت بعدی چه زمانی است؟
فعلا که کافا به اتمام رسید و خوشبختانه ایران قهرمان شد. در خصوص مسابقات بعدی دقیق نمیدانم ولی مثل اینکه جام ملت های آسیا داریم و ۲۰۲۵ هم که جام جهانی داریم.
ارتباطتان با بقیه بچه ها و بازیکنان خانم چطور است؟
بله دوستانی دارم مثلا بچه های دوچرخه سواری هستند آنجا اما بیشتر همان بچه های فوتسال هستند چون من خیلی محدود ارتباط می گیرم.
در بازی های آسیایی زنان عملکرد بسیار خوبی داشتند و مدال های زیادی گرفتند.
من دارم هم در رشته های خودمان و هم رشته های دیگر می بینم که واقعا با جان و دل تلاش می کنیم و تنها دلخوشی که داریم این است که در کشورمان به موفقیت برسیم. تنها دلخوشی ما همین است که در کاری باشیم که از آن لذت ببریم و بخواهیم خانواده خود را خوشخال کنیم. فکر می کنم بچه ها با مدال هایی که آوردند، نه تنها دل خانواده ها بلکه یک ملت را شاد کردند. آن زمان هم شرایط طوری بود که حال همه خوب نبود.
مهاجرت ورزشکارها چیزی هست که زیاد شده، آیا پیشنهادی برای شما وجود داشته؟
بله من هم داشتم، زمانی که بچه بودم کانادا بود که می توانستم به آنجا بروم، خانواده ام هم پیگیر بودند اما آن زمان خودم نخواستم بروم چون هم خیلی بچه بودم و می ترسیدم ولی بعد ها هم از هلند هم این شرایط را داشتم که می توانستم بروم اما از تجربه بقیه استفاده کردم، ما تلاش می کنیم که به سطحی برسیم که حس غرور را با پرچم خودمان احساس کنیم. وقتی بقیه کسانی را که این کار را کرده بودند دیدم، متوجه شدم که هیچ کدام آن حس غرور را نداشتند. فقط یک احساس شادی بود که می خواستند با موفقیت خود با پرچمی دیگر به گوش مسئولین و کسانی که به آنها ظلم کردند برسانند. ولی در واقعیت این طور نیست. من روزی مصمم بودم که باید خانواده ام را به خاطر شرایط بد اقتصادی و اجتماعی از ایران ببرم ولی به یک چیز که نگاه کردم، حالا که رفتم و دو فصل آنجا بودم آیا ارزشش را داشت؟ نگاه می کنم می بینم این مدتی که آنجا بودم خیلی چیزها را به دست آوردم اما از خیلی چیزها مثل خانواده و آرامش گذشتم. یعنی وقتی از دوستانم بپرسید همه می گویند زهرا کسی بود که همیشه می خواست از ایران برود اما حالا به نظرم صلاحم همین جا بودن است.
برنامه شما برای آینده چیست؟
همه چیز به قسمت است دیگر اما فکر می کنم سرمربی پالایش نفت از من راضی است و دوباره در این تیم به میدان خواهم رفت. تا شهریور زمان باقی مانده و فکر می کنم آن زمان تیم ها استارت کارشان را بزنند.
صحبت پایانی؟
فقط می توانم یک خواهشی از مسئولین کنم که کمی مراقب باشند. ما هم دغدغه های خودمان را داریم. از طرف خودم نمی گویم و از طرف تمام بچه های فوتسالی می گویم که به حمایت و کمک آنها نیاز داریم. می دانم که دغدغه همه هست چون ما شب ها در خوابگاه در این مورد با هم صحبت می کنیم. بعد از بازی ها و باخت ها که درصد قرارداد ها پایین می آید همه را ناراحت می کند. این مبالغ در حدی نیست که راحت به دست بیاوریم اما چیزی است که راحت از دست می دهیم. امیدوارم دیدشان را به فوتسال زنان قشنگ تر کنند تا ما این استرس را نداشته باشیم که وقتی یک قرارداد یک میلیارد یا 1/5 میلیاردی می بندیم، فدارسیون نخواهد کمک کند یا اسپانسر به دنبال فرار کردن از پرداختش باشد. ان شاالله این اتفاق رخ ندهد و از همه تشکر می کنم.