آهن ملل
فارکس
فارکس
کد خبر: ۵۶۷۱۵۲

تراکتور و نساجی؛ سریال قهر و رانت مالکان خصوصی/ مدیرعامل رفت اما بازیکنان جناب ایجنت می آیند

تراکتور و نساجی؛ سریال قهر و رانت مالکان خصوصی  مدیرعامل رفت اما بازیکنان جناب ایجنت می آیند
معمای مالکیت خصوصی در فوتبال ایران هنوز حل نشده و کماکان ابهامات زیادی دارد.
۱۸:۵۷ - ۰۶ تير ۱۴۰۳
وانانیوز|

در این موضوع که فوتبال باید خصوصی شود، استقلال داشته و درآمدزایی کند، روی پای خود بایستد تا بتواند پیشرفت کند، هیچکس تردیدی ندارد. فوتبال دولتی نه تنها پیشرفت نمی‌کند بلکه فقط بسترساز فساد و رانت و سوء استفاده است. پس هیچکس مخالف آمدن بخش خصوصی به فوتبال نیست و دیدیم که همه حتی از خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس و بازگشت به ۵۰ سال قبل خوشحال شدیم. اشتباهی بود که تصحیح شد و البته که چه نسل‌هایی این وسط از بین رفت. اما در همین بحث خصوصی‌سازی هم مشکلات و کمبودها بسیار است. سردرگمی‌ها روز به روز بیشتر می‌شود. فعلاً کاری به تعدد مراکز تصمیم گیری در تیم‌های بزرگ تهرانی نداریم و بیایید تنها به دو نمونه پرطرفدار و قدیمی شهرستانی نگاه کنید؛

محمدرضا زنوزی چند سال قبل تراکتور را در اختیار گرفت و انصافاً طی این سال‌ها برای این تیم کم نگذاشت اما بنا به دلایل بسیار تراکتور هرگز با وجود بازیکنان بزرگ و مربیان خوب به جام قهرمانی نرسید. زنوزی در این سال‌ها بارها دلسرد شده و اعلام انصراف کرده اما همیشه روز از نوروزی از نو! قبل از شروع فصل نقل و انتقالات اعلام شد که تراکتور به دولت و هیات فوتبال آذربایجان واگذار می‌شود. استاندار سابق قرار بود برای این تیم تصمیم بگیرد که به رحمت خدا رفت. هنوز مشخص نیست که تراکتور در اختیار زنوزی می‌ماند یا به مالکی دیگر منتقل می‌شود اما فعالیت این تیم در نقل و انتقالات آغاز شده است!

سوال اینجاست که اگر مالک یک تیم مشخص نیست، چه کسی به بازیکنان جدید که اتفاقاً ستاره‌های بزرگی هم هستند این ارقام هنگفت ۱۲ رقمی را پرداخت می‌کند؟ آیا باید شایعات خرید بیرانوند، ترابی و اسماعیلی فر توسط تراکتور را باور کنیم؟ اگر باور کنیم چه کسی پول آنها را می‌دهد؟ اگر زنوزی تراکتور را تحویل داده، چرا باید دوباره خرج این تیم کند؟ نکته دیگر که در تمام این سال‌ها مورد انتقاد کارشناسان بود اطرافیان زنوزی بودند که به گواه فوتبالی‌ها کمکی به پیشرفت تیم نمی‌کردند. دیدیم که هوشنگ نصیرزاده از این تیم جدا شد و سعید مظفری‌زاده به عنوان سرپرست مدیرعاملی تعیین شد، اما چطور می‌شود که بازیکنان یک ایجنت معروف و خاص دوباره به تراکتور بروند؟

 

به مصداق مثل معروف قدیمی دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟ و البته که در این ماجرا نساجی هم به نوعی همدرد است! رضا حدادیان به عنوان مالک نساجی پس از سال‌ها هزینه برای این تیم اعلام انصراف کرد، مدیرعامل تیم بایندوریان تایید کرد و ساکت الهامی نیز استعفا داد. هنوز تکلیف آینده نساجی مشخص نیست که نامه‌ای از طرف استاندار مازندران یوسف نوری منتشر شد که خطاب به مدیر کل تربیت بدنی استان دستور می‌دهد کمال همکاری با آقای حدادیان و مجموعه نساجی انجام شود!

آیا نمی‌شد این همکاری زودتر صورت می‌گرفت تا مالک نساجی دلسرد نشود؟ آیا باید به این قول - که احتمالاً قبلاً هم تکرار شده - اعتماد کنند و برگردند؟ و از آن طرف آیا این اعلام انصراف‌ها به نوعی قرار دادن هواداران مقابل مسئولان دولتی برای وادار کردن آنها به حمایت نیست؟ نتیجه‌گیری نداریم اما همانطور که همه در شروع این مطلب روی خوب بودن خصوصی‌سازی توافق داشتیم، روی بد بودن سوء استفاده از احساسات هوادار هم اتفاق نظر داریم. این روزها داستان بیرانوند بهترین مثال است، بازیکن باید حق و حقوق خود را بگیرد اما نه از مسیر اشتباه!

سو استفاده از احساسات هواداران و قرار دادن آنها مقابل مدیران کار درستی نیست. نه فقط برای بازیکنان، بلکه برای خود مدیران که مبادا خدای نکرده بخواهند از این طریق امتیازی بگیرند! چون فوتبال تنها دلخوشی مردم است و کسی حق ندارد با احساسات هوادار بازی کند.

 

ارسال نظر
تریبون۱
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پربحث