پخش فیلمهای حضور او در میان زنان جوان از جمله این تلاشهاست. اما در کنار اینها، آنها یک کمپین منفی گسترده علیه پزشکیان راه انداختهاند که ممکن است در ادامه نتیجه عکس بدهد. زیرا در حال زیر پا گذاشتن برخی اصول اخلاقی است که هم جلیلی و هم اصولگرایان بر آنها تاکید دارند. پخش سخنان خصوصی افراد از جمله این اقدامات است که از نظر رایدهنده مردد میتواند غیراخلاقی محسوب شود.
تبدیل جلیلی به نامزد حاکمیت هم تسهیلکننده این قطبش است. برخی اخبار حاکی از ورود بخشی از نهادهای دولتی در حمایت از جلیلی است که میتواند ضمن جلب رای برای او در نواحی حاشیهای، باعث ترس و تحریک طبقه متوسط شهری شده و مشارکت آنها را در انتخابات دور دوم افزایش دهد. در نقطه مقابل ممکن است اصولگرایان استراتژی کاهش مشارکت را دنبال کنند، زیرا میدانند که هر چه مشارکت بیشتر شود احتمال پیروزی نامزد آنها کمتر میشود. استراتژی کاهش مشارکت میتواند با ناامید کردن رایدهنده از بروز تغییرات اساسی در صورت پیروزی پزشکیان باشد. اما تجربه نشان میدهد که چون فضا دوقطبی میشود، به تبع آن مشارکت هم بیشتر میشود و برنده افزایش مشارکت معمولا اصلاحطلبان و نامزد آنهاست. مناظرههای انتخاباتی دو نفره هم به دو قطبی شدن فضا کمک میکند، زیرا نامزدها در این نوع مناظره نمیتوانند موضوعات مهم را بدون جواب بگذارند یا جواب صریح به آنها ندهند.
مثل هفته گذشته در دور دوم هم رقابت در آخر هفته به اوج خود خواهد رسید و به احتمال زیاد باعث افزایش مشارکت خواهد شد.
مشکل اصلی کمپین آقای جلیلی این است که دور اول به آرای مردد نزدیک نشده است و باید دید آیا در سه روز باقیمانده میتواند این مشکل را حل کند
نظریههای شناختی در کمپین به ما میگویند تغییر رفتار رایدهنده طی چند روز، کار بسیار دشواری است. تغییر نظر رایدهنده در فاصله یک هفته نیاز به ارسال اطلاعات بسیار زیاد دارد و به نظر میرسد این کار دشوار است. از طرف دیگر تغییر نظر کسانی که به هر دو نامزد رای دادهاند هم سخت است.مگر اینکه کمپین مقابل اطلاعات جدیدی به رایدهنده داده و بتواند نظر او را عوض کند.
بنابراین احتمال اینکه کمپین جلیلی بتواند رای بخش زیادی از آرای مردد را که به پزشکیان رای دادهاند برگرداند، اندک است. رایدهنده بر اساس مجموعهای از استنباطهای شخصی به یک نامزد رای میدهد و تغییر این استنباطها در فاصله چند روز کار بسیار سختی است. ضمن اینکه اول شدن پزشکیان در دور نخست، آرای استراتژیک را به این جمعبندی رسانده است که شانس پیروزی او بیشتر است و نمیخواهد با رای دادن به جلیلی رای خود را هدر دهد.
بنابراین کمپین جلیلی راه دشواری برای برگرداندن آرای پزشکیان در میان مردم عادی دارد. از طرف دیگر کمپین او باید سه کار را همزمان انجام دهد تا بتواند پیروز شود. نخست اینکه مشارکت را به زیر 40درصد کاهش دهد. دوم اینکه آرای مردد را قانع کند به پزشکیان رای ندهند و سوم اینکه در کنار آرایی که از سبد رای قالیباف بر میدارد بخشی از آرای مردد را هم جذب کند. مشکل اصلی کمپین پزشکیان آرای تحریمی است. او باید پیام روشنی به آنها بفرستد بیآنکه آرای مردد را بترساند. کمپین جلیلی با تمرکز بر مساله بنزین سعی دارد آرای مردد را از او دور کند. از طرف دیگر بخشی از این آرای تحریمی، روشنفکران و کارآفرینان و حرفهایهایی هستند که تریبون و صدا دارند و به نوعی گروه مرجع محسوب میشوند.
اقناع این طیف در طی چند روز باقیمانده کار آسانی نیست؛ آن هم در حالی که اپوزیسیون مقیم خارج هم بر طبل تحریم انتخابات میکوبد. از این رو میتوان حدس زد که افزایش مشارکت در انتخابات بر اثر قطبی شدن در حد سال 92 یا 96 نخواهد بود، اما در حدی خواهد بود که مسیر پیروزی پزشکیان را هموار کند. به این دلیل ساده که اغلب تحریمیها در صورتی که رای بدهند به پزشکیان رای خواهند داد. اما کمپین پزشکیان در کنار این اقدام باید چند اقدام دیگر هم انجام دهد تا شانس پیروزی خود را افزایش دهد. نخست اینکه باید سراغ نسل زد و جوانانی برود که آقای خاتمی و اصلاحطلبان را نمیشناسد. کمپین جلیلی هم امکان ارتباط با این نسل را ندارد. گام بعدی کمپین پزشکیان باید جلب آرای زنان طبقه متوسط شهری باشد که نسبت به مساله آزادیهای اجتماعی دغدغه دارند. این بخش از رایدهندگان هم در دور اول حضور موثری در انتخابات نداشتند. سرانجام اینکه کمپین پزشکیان باید بسیجکنندگان اصلاحطلب یا حلقه میانی و واسط خود با جامعه را به صحنه بیاورد. کسانی که در گذشته در کف خیابان و در میادین شهر با مردم عادی صحبت میکردند و برای نامزدهای اصلاحطلب رای جمع میکردند.