حوالی خیابان جمهوری، بیت رهبری، تحویل حکم «ریاست جمهوری» به پزشکیان /از گعده های سیاسی تا برخوردهای دوستانه اصلاح طلبان و اصولگرایان
از خیابان جمهوری به پایین، برای وسایل نقلیه محدودیت ایجاد شده بود؛ امکان ورود خودرو و موتور به کوچههای منتهی به مجموعهی مشهور به بیت رهبری وجود نداشت؛ البته غیر نیروهای انتظامی و افرادی که به عنوان میهمان مقصدشان حسینیه امام خمینی بود. شاید برخی از مردمی که در خیابان جمهوری میرفتند و میآمدند، خبر نداشتند چندصد متر پایینتر مراسم آغاز دوره کاری کسی است که بخشی دیگر از مردم به «کار» او امید بستهاند.
صبح یکشنبه آنجا حدود هزار و ۵۰۰ میهمان داشت که بهانه حضور آنها مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری بود؛ حکم ریاست جمهوری «مسعود پزشکیان» نهمین رئیسی جمهوری ایران.
مراسم تنفیذ از ساعت ۱۰ صبح روز یکشنبه رسما آغاز شد تا حکم ریاست جمهوری مسعود پزشکیان به او تحویل شود؛ اما این مراسم برای خیلیها ساعتها قبل آغاز شده بود. روند ورود میهمانان و مدعوین به مجموعه حسینیه امام خمینی، روندی بود که از ساعتها قبل از آغاز رسمی برنامه شروع شده بود.
بعد از عبور از دو گیتی که کارت ورود میهمانان و برخی موارد دیگر چک میکردند، قبل از ورود به محل حسینیه، باید کفشها به کفشداریها تحویل میشد؛ مقامات و مسئولین میآمدند؛ کفش خود را به کفشداریها میدادند یا در گوشهای کنار ورودی قرار میدادند. برخیهایشان وقتی دوست و آشنایی میدیدند، با او همراه میشدند و گپ و گفتی داشتند یا مسالهای مطرح میکردند؛ یکیشان محسن بیگلری نماینده سقز در مجلس دوازدهم بود که در مسیر خود، فرمانده مرزبانی فراجا را یافته و مشغول گلایه از برخوردها با کولبران بود.
سرلشکر یحیی رحیم صفوی هم با لباس سپاه و عینک آفتابی به چشم، در حال حرکت به سمت حسینیه بود؛ سر حال و سر کیف به نظر میرسید؛ با افراد سر راهش خوش و بش و شوخی و خنده میکرد.
بقیه هم کمکم وارد شدند؛ فضای داخل حسینیه حدود نیم ساعت قبل از ساعت آغاز رسمی تقریبا پر شده بود؛ برای میهمانان پیش از ورود به محل اصلی حسینیه و در یکی از سالنهای آن اقلام پذیرایی گذاشته شده بود؛ کیک یزدی، آبمیوه، شیرکاکائو و آب. آنجا هم تبدیل به ایستگاهی برای سلام و علیک مقامات و شخصیتها شده بود. با ورود به حسینیه، همه دنبال پیدا کردن جایی برای نشستن با بهترین زاویه نسبت به سن بودند؛ روی سن ۸ صندلی بود و روی یک میز عسلی عکسی از رئیس جمهوری فقید.
نزدیک آغاز مراسم محمدجواد ظریف از در جنوبی وارد شد؛ صندلیها که طرفداران و خواهان زیادی داشتند، پر شده بودند او در همان حلقه اولیه روی زمین نشست.
گعدههای جریانی؛ جوانان اصولگرا آنسوتر از آذری جهرمی
هر گوشهای از حسینیه، گعده یک سری از مسئولین و چهرهها بود؛ البته یک سری هم که برای نشستن روی زمین مشکل داشتند، به دنبال صندلی بودند. در چند نوبت، صندلیهای اضافه در دستههای چهار تایی میآوردند و تقسیم میشد.
مالک شریعتی نماینده تهران آمد و در کنار حسن عابدینی نشست؛ عابدینی معاون استانهای سازمان صدا و سیما است و از افراد مخالف برجام؛ او پیش از این در صدا و سیما مجری برنامههایی با محوریت سیاست خارجی بوده است.
در ضلع دیگر حسینیه، یک گعده دیگر بود؛ غلامرضا تاجگردون نماینده گچساران، جواد آذری جهرمی قائم مقام ستاد پزشکیان و وزیر سابق ارتباطات و عبدالناصر همتی رئیس کل اسبق بانک مرکزی در کنار همدیگر نشسته بودند و سخت مشغول صحبت بودند. لحظانی بعد مصطفی پورمحمدی نیز وارد شد و اولین جای خالی را پر کرد؛ در کنار همین گعده نشست و با افراد نشسته در اطرافش مشغول خوش و بش شد.
در فاصله چند متری از انها، جمعی از اصولگرایان جوان نشسته بودند؛ علی فروغی مدیر شبکه سه، محمد ابراهیم رسولی مدیرکل هیات رئیسه مجلس و علی خضریان نماینده تهران و عضو جبهه پایداری؛ مهدی محمدی مشاور قالیباف هم دقایقی بعد به جمع آنها اضافه شد.
روی سکو و یک قاب عکس...
صدای همهمه حضار در حسینیه بالا بود؛ با نزدیک شدن به ساعت ۱۰ صبح، ابتدا آیت الله احمد جنتی روی یکی از هشت صندلی روی سکوی جلوی جمع حاضر نشست. از همان سمت آیت الله محمدعلی موحدی کرمانی رئیس مجلس خبرگان، صادق آملی لاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت و محمد مخبر سرپرست ریاست جمهوری، به ترتیب روی صندلیهای کنار جنتی نشستند.
در آن سوی سکو، غلامحسین محسنی اژهای و محمدباقر قالیباف روسای قوه قضاییه و مقننه نیز آمدند؛ صندلی بعدی متعلق بود به مسعود پزشکیان رئیس جمهوری منتخب. میان آن دو رئیس قوه و رئیس جدید قوه مجریه همان میز عسلی قرار داشت که تصویر رئیس جمهوری فقید روی آن قرار گرفته بود.
در میان این سه صندلی و آن ۴ صندلی، یک صندلی دیگر بود؛ پزشکیان لحظاتی بعد از دو رئیس قوه دیگر وارد شد و پس از او رهبری وارد شدند. جمعیت حاضر به احترام برخاستند و بنا به شعار دادن کردند؛ تا قبل از ورود آیتالله خامنهای، جنتی و موحدی کرمانی سخت مشغول حرف زدن بودند؛ جنتی چنان با حرارت سخن میگفت که هر دو دستش را هم هنگام سخن، تکان میداد.
با ورود رهبری نظام، سکوت بر سالن حکمفرما شد, سرود ملی توسط گروهی که طبقه بالای حسینیه قرار گرفته بودند و دیده نمیشدند نواخته شد و جمعیت حاضر هم با موسیقی سرود، متن آن را همخوانی کردند.
بعد از سرود ملی به رسم برنامههای رسمی، قرآن تلاوت شد؛ در این هنگام افرادی که دیر رسیده بودند دم در ایستادند و با پایان تلاوت، وارد سالن شدند؛ دو چهره آشنا در بین این جمعیت بود؛ حمید رسایی نماینده تهران و شهاب اسفندیاری کارشناس میزگردهای فرهنگی در دوران تبلیغات صدا و سیما، همراه همدیگر وارد شدند و به جستجوی جایی برای نشستن پرداختند. پشت سر آنها هم وحید جلیلی قائممقام صدا و سیما وارد شد؛ و البته برادر سعید جلیلی.
دقایقی بعد، یکی دیگر از جوانان اصولگرا به گعده دوستانش بپیوست؛ محسن مهدیان مدیرمسئول موسسه همشهری. به گعده آذری جهرمی هم احمد مسجد جامعی، گزینه وزارت ارشاد دولت چهاردهم اضافه شد.
مشاور قالیباف و علی فروغی؛ یک دل سیر صحبت
در هنگام ارائه گزارش توسط وزیر کشور که اولین سخنران برنامه بود، علی فروغی و مهدی محمدی مشغول صحبت و بحث بودند؛ همزمان رفت و آمد از درهای انتخای سالن همچنان ادامه داشت. سخنران دوم مراسم محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری بود؛ فروغی و محمدی که انگار صحبتشان گل انداخته بود، همچنان حرف داشتند.
بعد از قرائت متن حکم تنفیذ ریاست جمهوری پزشکیان توسط رئیس دفتر رهبری، این حکم از مخبر به رهبری و از رهبری به پزشکیان دست به دست و تحویل شد.
پس از آن، نوبت به پزشکیان رسید تا سخنرانی کند...با پایان سخنرانی پزشکیان، رهبری آخرین سخنران مراسم بودند. پس از پایان سخنرانی، حضار برای خروج به سمت درها رفتند. در همان سالن اصلی حسینیه، محسن هاشمی که در میانه جمعیت بود، وقتی علی خضریان را دید به سمت او رفت و همدیگر را بغل کردند؛ این دو در روزهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، در یک مناظره تلویزیونی حضور داشتند که در آن برنامه سخنان تندی بین آنها رد و بدل شده بود که با این حرکت احتمالا تا حد زیادی مرتفع شده باشد.
ناطق نوری؛ صم بکم!
بیرون از سالن اصلی حسینیه، همان سالن پذیرایی بود؛ مقامات و مسئولین و شخصیتها آنجا مشغول خوش و بش بودند؛ ظریف شاید پرطرفدارترین چهره آن سالن بود که همه به سمت او میرفتند تا با وزیر خارجه اسبق چاقسلامتی کنند. مسیر چند متری خروج، برای ظریف دهها متر زمان برد. ناطق نوری هم از چهرههای محبوب بود؛ وقتی این دو با هم روبرو شدند مصافحه گرم و صمیمانهای داشتند و لحظاتی را با هم در حضور دهها نفر اطرافشان صحبت کردند.
وقتی از ناطق نوری برای روزهای آتی درخواست مصاحبه کردم، دست روی دهانش گذاشت و گفت که «من کلا حرف نمیزنم؛ صم بکم».
حسن روحانی هم پس از خوش و بشهای معمول با مقامات و مسئولین، بدون همراهی کسی سراغ قفسه کفشها رفت و پاشنه برکشید و حسینیه را ترک کرد. علی طیبنیا هم در گوشهای با نمایندگان مجلس که عموما تازهوارد هم بودند، مشغول صحبت بود؛ ساعتی به اعلام رسمی معاون اولی محمدرضا عارف مانده بود؛ وقتی از او درباره سرنوشت معاونت اولی پرسیدم گفت که بنا بر مشکلاتی برای این سمت کنار کشیده است؛ هرچند مشکلاتش را روشن نگفت؛ ولی به نظر میرسد هم از جنس سیاسی باشد و هم شخصی.
شمخانی به دبیرخانه بازنمیگردد!
در سالن شمخانی با لباس یکدست سفید نیروی دریایی در حال راه رفتن بود؛ از او درباره احتمال بازگشت دوبارهاش به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در دولت پزشکیان پرسیدم؛ رد کرد و علت آن را سن و سالش عنوان کرد.
وحید حقانیان چهرهای که حضورش در ثبتنامهای انتخابات ریاست جمهوری اخیر سر و صدای زیادی به پا کرده بود نیز در مراسم حاضر بود.
محمدمهدی میرباقری از منبریهای مشهور نیز، دیگر میهمان این مراسم بود که علی طیبنیا بعد از پایان مراسم با او احوالپرسی گرمی کرد.
اصلاحطلب، اصولگرا؛ برخوردهای دوستانه
آنجا اصولگرا و اصلاحطلب و اعتدالی و هر طیف سیاسی که بودند، وقتی یکدیگر را میدیدند، چنان دوستانه و محبتآمیز با همدیگر صحبت میکردند و یکدیگر را بغل میکردند که گویی هیچ اختلاف نظری بین آنها نبوده و نیست.
کمکم سالن در حال خالی شدن بود؛ تقریبا همه خارج شده بودند و تنها چهرهای که در سالن بود و آرام آرام به سمت در خروج میرفت، سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه بود. چند نفری دور او را گرفته و در حال صحبت بودند. کمکم او نیز از سالن خارج شد تا در حسینیه بسته شود؛ با این وجود در حیاط مجاور حسینیه کم و بیش این گعدهها ادامه داشت.
پس از خروج از محوطه حسینیه، اولین خیابانی که میشد شهروندان عادی در آن از وسایل نقلیه استفاده کنند، خیابان جمهوری بود؛ فاصله چندان زیاد نبود اما تابش پرقدرت خورشید آن را انگار کش میداد؛ کمکم محدودیتها رفع میشد تا خودروها و موتورها بتوانند وارد همان کوچهها بشوند. در خیابان جمهوری محدودیتی برای وسایل نقلیه نبود و زندگی روزمره جریان داشت؛ زندگی مردمی که بخشی از آنها با رای دادن به میهمان ویژه حسینیه امام خمینی، به بهبود وضعیت زندگیشان امید بستهاند.