آهن ملل
فارکس
فارکس
کد خبر: ۵۸۴۱۹۱

حشمت مهاجرانی: به ایران نیامدم چون نمی‌خواستم مقابل مملکتم قرار بگیرم؛ کشورهای عربی سر خودشان کلاه نگذاشتند و پیشرفت کردند

حشمت مهاجرانی: به ایران نیامدم چون نمی‌خواستم مقابل مملکتم قرار بگیرم؛ کشورهای عربی سر خودشان کلاه نگذاشتند و پیشرفت کردند
تماشاگر بخش اول از گفتگوی ویژه خبرورزشی با حشمت مهاجرانی هستید.
۱۶:۰۷ - ۱۲ مهر ۱۴۰۳
وانانیوز|

خبرورزشی تی وی برای ضبط یک ویژه برنامه، روز گذشته به محل سکونت حشمت مهاجرانی در تهران رفت تا گفتگویی با این اسطوره فوتبال ایران داشته باشد. این ویژه برنامه در دو قسمت تقدیم شما می شود که در این لحظه تماشاگر و خواننده بخش اول آن هستید.

در این گفتگو با صحبت‌های حشمت مهاجرانی درباره حضور چند روزه‌اش در ایران آغاز شد. حشمت خان گفت که انتظارش را نداشته این تعداد از دوستان و شاگردان قدیمش را در فرودگاه ببیند. صحبت درباره وضعیت امروز فوتبال ایران و کیفیت بد زمین های چمن و نیاز به امکانات بیشتر، یکی دیگر از محورهای این مصاحبه بود

همچنین پرافتخارترین سرمربی تاریخ فوتبال ملی ایران درباره حضور در جام جهانی ۱۹۷۸، حضور در المپیک و قهرمانی های آسیا صحبت کرد و گفت ایران در آن دوران در تمامی رقابت‌ها حتی یک بازی شکست نخورده است.

صحبت درباره امیر قلعه نویی، علی دایی و احمد دنیامالی بخش دیگری از این گفتگو بود. حشمت مهاجرانی از لزوم تشکیل مدرسه فوتبال و داشتن آکادمی برای تمامی تیم‌های لیگ برتری گفت.

از شما دعوت می کنیم، این گفتگو را ببینید و بخوانید:

 

سلام و درود به تمامی مخاطبان عزیز، من سامان خدائی هستم و شما در حال تماشای خبرورزشی تی وی هستید. افتخار این را دارم که اعلام کنم اینجا کنار من مردی نشسته که گنج و گنجینه فوتبال ایران است و فوتبال ما تا ابد به او مدیون. این شما و این عالیجناب حشمت مهاجرانی.

خیلی ممنونم. من هم عرض ادب و سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان عزیزتان. چند سالی بود که سعادت نداشتم به ایران بیایم. خیلی خوشحال هستم که دوستان قدیمم را از نزدیک دیدیم. همه دوستانی که اینجا دیدم برای من خاطره انگیز هستند. تمام روزهای زندگی و فوتبال گذشته من تداعی شد وقتی برگشتم.

حشمت خان همین ابتدا و بدون تعارف بگویم بسیار خوشحال هستم که اینجا هستید و این گفتگو را با شما دارم. از اینکه بعد از چند سال به ایران برگشتید بگویید. همان فیلم هایی که همه در فرودگاه دیدیم، دوستان شما آمدند و یک فضای احساسی حاکم شد.

فکرش را نمی کردم وقتی به خاک عزیز وطن پای می گذارم اینطور با استقبال مواجه شوم. به خصوص همکار خوبم آقای شرفی که همه تکیه کردند، بغضش ترکید. گریه شرفی از نقظه نظر ضعف نبود، عظمت و بزرگی یک انسان است. انسانی که وفاداری و صفا و محبت دارد. شما وقتی بیست سی سال یک فامیلت را نبینی، بی اختیار در آغوش می کشی و گریه می کنی. برخورد شرفی هم با من همینطور بود. یک عمر ما با هم زندگی کردیم. زندگی ورزشی و روزهای خوب و بد داشتیم.

اگر موافق باشید از فوتبال ایران صحبت کنیم. می دانم با علاقه ای که به فوتبال کشور دارید دنبال می کنید فوتبال را. قبلا هم در ویدیوهایی که حمید استیلی زحمت کشیدند و از شما برای خبرورزشی تحلیل خواستند، تحلیل های کاملا به روز از استقلال و پرسپولیس و فوتبال ایران ارائه دادید. آیا به نظرتان در این سالها فوتبال ایران رشدی داشته است؟

شما فوتبال محلات را در نظر بگیرید، بسیاری از ملی پوش های بزرگ ما از فوتبال محلات آمدند. مسابقات قهرمانی آموزشگاه های کشور برگزار می شد، مثلا من از مشهد آمده بودم، خدابیامرز دهداری، جامسیان، پورجانکی، اینها از خوزستان آمده بودند. همین نشان می دهد رونق مسابقات آموزشگاه های کشور. مسابقات آموزشگاه ها هم بازیکن به فوتبال ملی ما داد. ورزشکارانی که چه در دوران بازیگری و چه در دوران ملی برای فوتبال ما بسیار اثرگذار بودند.

اما به طور کل بخواهیم فوتبال مان را آنالیز کنیم. شما سال ۱۹۷۸ را در نظر بگیرید. آن موقع ما فوتبال را وارد کشور کردیم. جام جهانی ۱۹۷۸ را می گویم که به جام جهانی صعود کردیم. بدون باخت هم صعود کردیم. البته چه در مقدماتی جام جهانی، چه مقدماتی المپیک، چه جوانان و چه جام ملت ها من باختی نداشتم. فقط دو مساوی با کره جنوبی در کارنامه من است. این از افتخارات زندگی من است. همیشه دوست داشتم در المپیک حضور پیدا کنیم. نتایج بهتری به دست آوریم.

البته بگویم، تیم ملی مملکت نه متعلق به من است و نه شما. متعلق به همه مردم است. فقیر و غنی، پیر و جوان در تیم ملی شریک هستند.

برسیم به ۱۹۹۸، آنجا ما فوتبال را صادر کردیم. جایی که حمید استیلی و مهدی مهدوی کیا گلزنی کردند. آنجا فوتبال ما صادر شد با لژیونرهایی که به اروپا دادیم. علی دایی، مهدی مهدوی کیا، خداداد عزیزی، کریم باقری و خیلی از بازیکنان دیگر لژیونر شدند.

اما در حال حاضر طی چند سال اخیر چندان فوتبالیستی صادر نکردیم. فوتبالیستی که در سطح ملی و بعد بین المللی صادر نکردیم. بله سردار آزمون و مهدی طارمی هستند اما اینها دیگر نسل جوان ما نیستند. ما مثل گذشته در این سالها فوتبالیست جوان صادر نکردیم. در قطر و امارات و منطقه خودمان داشتیم اما اروپا و میادین بین المللی خیر. تجربه میادین بین المللی برای کمک به تیم ملی خیلی مهم است. کار مربی را آسان می کند برای رسیدن به هدفش.

الان هدف مشخص است، راهیابی به جام جهانی. هدف داشتن با هدفدار بودن هم فرق می کند. هدف صعود به جام جهانی است. این دوره تیم های بیشتری به آسیا می روند و تیم ملی ما هم شرایط خوبی دارد. از نظر نیروی انسانی می گویم.

در همین غرب آسیا که هستیم، خیلی از کشورها فوتبال شان از فوتبال ما سریع تر پیشرفت کرده است. حتی فلسطین و اردن را ببینید که پیشرفت کرده اند. امارات و قطر و عربستان سعودی هم که وضعیت مشخص است. این به برنامه ریزی و تشکیلاتی که دارند برمی گردد.

همین امارات که من آنجا زندگی می کنم، مربی ای اجازه فعالیت دارد که حتما مدرک اروپا را داشته باشد. مربیان و بازیکنانی را جذب می کنند که دارای یکسری شرایط خاص باشند. بازیکن گرفتن هم سخت است. اینجا شاید با دیدن ویدیو و یک تست ساده بازیکن خارجی جذب می شود. بعد می آید به ایران می بینیم بازیکن بومی خودمان از بازیکن خارجی بهتر است. قرارداد بستیم، پول زیادی هم دادیم ولی بازیکن خوبی نیست. گرفتن بازیکن هم شرایط خودش را دارد.

همه اینها که می گویم در تعمیم و توسعه فوتبال موثر است. شما ببینید، ما حتی آکادمی و مدرسه فوتبال درست هم نداریم. استقلال و پرسپولیس را مثال بزنیم. اگر آکادمی داشته باشی، بازیکنت در آکادمی وقتی به ۱۸ سالگی می رسد، ۱۰ سال عمر مفید فوتبالش آغاز می شود، یعنی تا ۲۷، ۲۸ سالگی. آکادمی شما باید ۲۰% از تیم اصلی‌تان را تغذیه کند، تازه حداقلش را می گویم. همه تیم ها را آنالیز کنید، ببینید چند درصد تیم اصلی‌شان از آکادمی است؟

بله روی کاغذ و اسمی بازیکن دارند از آکادمی اما به آن صورت که بتوانند بعد چند سال تحولی در فوتبال مملکت به وجود بیاورند، خیر اینطور نیست.

حشمت خان همین را می خواستم بپرسم. شما سال ها در کشور امارات زندگی کردید. در کشورهای عربی کار کردید. شرایط فوتبال شان را دیده اید. گفتید سرعت فوتبال شان از ما بیشتر بوده، چندتا از موارد را هم اشاره کردید، مثل همین آکادمی. دیگر چه دلایلی بوده؟ چون ما الان مشغول درجا زدن هستیم. جام جهانی رفتیم اما از گروه صعود نکردیم. سالهاست به المپیک نرفتیم. سالهاست قهرمان آسیا نشده ایم، چه تیم ملی چه باشگاهی؟ آنها چه کار کرده اند که ما نکرده ایم؟

پاسخ در خود سوال نهفته است. اینها کار کرده اند. مدرسه و آکادمی درست کرده اند، از مربیان خوب استفاده کردند، سر خودشان را نخواستند کلاه بگذارند. طبیعتا زمانی که برنامه ریزی و تشکیلات درست داشته باشی، نتیجه هم می آید.

در امارات تمام باشگاه ها آکادمی و مدرسه فوتبال دارند. حتی برخی مربیانی که در مدرسه فوتبال کار می کنند حقوق و مزایای بیشتری از مربی‌ای دارند که در تیم اول کار می کند. طبیعتا این مدرسه و آکادمی نتیجه خواهد داشت. روی فوتبال کشور اثرگذار خواهد بود. مربی و بازیکن هرجا کار می کند باید اثرگذار باشد.

یک مثال بزنم. من با والیبال چندان آشنا نبودم. آقای سعید معروف را هم نمی شناختم اما با ولاسکو والیبال را شناختم، این یعنی اثرگذاری یک مربی. در فوتبال ما رایکوف و اوفارل اثرگذار بوده اند. خود شما در این چند سال اخیر چند مربی اثرگذار می توانی به من معرفی کنی؟ باید فکر کنی تا یک نام به ذهنت بیاید، نمی توانی در لحظه بگویی اوفارل، رایکوف و ...

در دوره ای که شما آن شاهکار را رقم زدید و تیم ملی به جام جهانی رفت، جام جهانی ۱۶ تیمه بود. بعد ۳۲ و حالا جام جهانی با ۴۸ تیم برگزار می شود. فکر می کنید کدامش به نفع فوتبال است.

با تعداد بالاتر توسعه بیشتر می شود. ببینید هیچکس نمی داند فوتبال به چه سمتی حرکت می کند. به سمت اقتصاد است؟ به سمت سیاست است؟ اما در هرحال پربیننده ترین ورزش دنیاست. رشته های دیگه نمی توانند چند میلیارد نفر را پای تلویزیون بنشانند. این شانس می دهد به کشورهای دیگر.

ببینید قبل از اینکه هاولانژ رییس فیفا شود، سخت بود تیم های آسیایی سهمیه بیشتر بگیرند. فقط فدراسیون فوتبال ایران و قطر با هم هماهنگ کار کردند، سهم آسیا بیشتر شد. در اثر فشاری که به فیفا آوردند. چون این کشورها رای داشتند.

حالا این ۴۸ تیمه شدن فرصت می دهد که کشورهای بیشتری شانس حضور در میادین بین المللی داشته باشند، بعد برگردند و روی فوتبال مملکت خودشان تاثیرگذار باشند. از دید مثبت نگاه کنیم کار خوبی است.

شما یک نقل قول معروف از دتمار کرامر دارید. هیچ تاکتیکی بهتر از دوستی و رفاقت نیست. خودتان هم قطعا این را رعایت می کردید دیگر؟

من هیچ وقت به بازیکنم دروغ نگفتم. هرچه داشتم صادق و روراست با بازیکنم تقسیم کردم. زمانی هم که شما روراست و صادق باشی با بازیکنت، نتیجه اش را می بینی. من توقع نداشتم بعد از ۴۵ سال دو تا از فوتبالیست های خودم را در فرودگاه ببینم. اینها واقعا حق شناس هستند. فکر نمی کردم اصلا روشن و نراقی و رشیدی و قاسمپور و فریادشیران ها به فرودگاه بیایند. شما باید یک رابطه ای با آنها داشته باشی، یک چیزی از شما دیده باشند که به خاطرتان این همه راه تا فرودگاه را بیایند. خیلی از آنها متشکر هستم. چون من با بسیاری از بازیکنانم در تماس هستم اما با بسیاری دیگر سالی یک بار هم تماس ندارم اما آمدند. نهایت لطف و محبت شان بود که آمدند و من را شرمنده کردند. واقعا راضی نبودم زحمت بکشند، هم فروگاه بیایند و بلافاصله از فروگاه به قم بیایند. بازیکنانم را مثل بچه های خودم را دوست دارم. رابطه ام همیشه دوستانه بود.

همیشه می گویم تاکتیکی بهتر از دوستی و رفاقت نیست. یک تیم، همه پشت هم بایستیم، همه به هم کمک کنیم. خیلی به نتیجه گرفتن کمک می کند، به خصوص در تیم ملی.

گفتید هیچوقت به بازیکنانم دروغ نگفتم اما یک مدیری در ایران یک زمانی گفت سیاست یعنی دروغ بگویی.

در زندگی اجتماعی شما هم شاید دروغ بگویی و من هم شاید بگویم اما با نیرو و سرمایه انسانی که برای تو کار می کند باید شریک شوی، دروغ نگو، بگو من همین را دارم. چیزی بالاتر از این ندارم. من این اندازه پول دارم، همین را تقسیم می کنم. وعده بیخودی و الکی به هم ندهیم. الان هم آقای استیلی و دوستان دیگر نشسته اند، ممکن است دروغی به هم بگوییم دو تایی اما حداقل دروغی بگو که ناامید کننده نباشد. من هیچ زمانی دروغ نگفتم به بازیکنانم. همیشه حقیقت را گفته ام. آن چیزی که داشتم را هم با آنها شریک بودم. وقتی بازیکن به شما اعتماد می کند، کمک بزرگی برای هدایت تیمت است.

نتیجه اش را هم می بینیم دیگر، بعد از این همه سال این عزت و احترام وجود دارد.

ببین من نمی توانم بگویم آن زمان نیروی انسانی از الان بهتر بوده است. الان هم بازیکنان خوبی داریم. ساختار و تشکیلات خوبی در فوتبال نداریم. برنامه ریزی ما خوب نیست اما ببین چه اندازه لژیونر با تجربه میادین بین المللی داریم، اگر اینها درست برنامه ریزی و هدایت شود نتیجه خوبی می دهد.

امیر قلعه نویی هم بگویم مربی خوبی است. تیم ملی مملکت که به جام جهانی می رود اما من هم مثل بقیه آرزو می کنم بعد چندین سال در جام جهانی به دور دوم راه پیدا کنیم و این انتظار را هم داریم. هدف همین باشد و برای رسیدن به آن تلاش کنیم.

فدراسیون هم باید امکانات لازم را برای تیم ملی فراهم کند. من خیلی متاسفم که ایران بازی اول را برد اما همه از زمین انتقاد کردند. من زمین را از نزدیک ندیده بودم، شما نوشتید، در تلویزیون درباره اش صحبت شد. یعنی شما نمی توانی یک زمین برای تیم ملی مملکتت درست کنی؟

اصلا پرسپولیس و استقلال، یکی باید اراک بازی کند یکی قزوین؟ این روی فوتبال مملکت ما تاثیر دارد. اگر ساختار، سازماندهی و تشکیلات مرتب داشته باشیم به این مشکلات برنمی خوریم.

کیومرث هاشمی وزیر قبل از خانواده ورزش بود. آقای دنیامالی وزیر جدید هم در شهرداری سابقه دارد و مسائل عمرانی و بسیاری از چیزهایی که در شهر می بینید، مثل تونل ها، برای زمان آقای دنیامالی بوده است. یعنی خدمت کرده است. من امیدوارم ایشان بتواند کمک کند. استادیوم و تشکیلات را درست کند. چون تخصص این کار را دارد. خودش از خانواده فوتبال است. امیدوارم موفق شوند.

ما هم امیدواریم این اتفاق رخ دهد چرا که هم مردم دلسرد می شوند و هم بازیکنان. به خارج از کشور می روند بازی می کنند در زمین و امکانات خوب ولی بعد در کشور خودمان یک زمین نامناسب با تعداد تماشگر کم.

خیلی ضربه می زند به فوتبال. منِ تماشاگر باید ماشین سوار شوم و به اراک بروم برای یک بازی؟ یک هتلی بگیرم، این همه راه بروم و بیایم؟ امیدوارم مهدی تاج که خود را از خانواده فوتبال می داند به این مساله توجه داشته باشد. خیلی مهم است. چند فاکتور مهم در فوتبال داشته باشی یکی همان زمین است، یکی نیروی انسانی. وقتی می گویم ساختار فوتبال درست نیست، منظورم همین چیزهاست. اینها باید درست شوند.

حشمت خان فکر می کنم دهه ۶۰ یا ۷۰ قرار بود با تیم ملی عمان به ایران بیایید. خودتان نخواستید بیایید یا نگذاشتند؟

من دوست نداشتم مقابل تیم ملی مملکتم در ورزشگاه آزادی روی نیمکت بنشینم. آن نیمکت و تیم، آرزوی من همیشه پیروزی اش است، دوست دارم تیم ملی کشورم برنده شود.

دوم دوست نداشتم مقابل پروین بنشینم. کاپیتان تیم ملی بوده است. آن موقع آقای مهدی اربابی هیات فوتبال تهران بود، برای ما تلفن گذاشت و من با دستیارانم تلفنی صحبت می کردم.

۱۰ دقیقه آخر بازی علی دایی را به زمین فرستاد. بلافاصله بعد بازی به علی پروین زنگ زدم گفتم این کی بود به زمین آوردی؟ گفتم بازیکن بزرگی می شود. بعد به سوریه رفتم و بازی داشتیم. علی دایی را دیدم، گفتم این کفش ها را از من به یادگار داشته باش، بازیکن بزرگی خواهی شد.

در هیروشیما هم طحالش پاره شد، آنجا هم بودم. بازیکن باغیرت، جنگنده، باتعصب، مقابل هیچ تیمی قدم عقب نگذاشت. علی دایی به زمین رفت برای پرستیژ و شخصیت خودش و تیم ملی مملکتش، جنگید!

پایان قسمت اول

بخش دوم به زودی تقدیم شما می شود...

ارسال نظر
تریبون۱
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پربحث