جلال چراغپور: ماجرای نکونام مثل خرامیدن کبک و زاغ شد/ استقلال او را خیلی بد مصرف کرد
استقلال فصل جدید لیگ برتر را اصلا خوب آغاز نکرده و خیلی زود به تغییر سرمربی رسیده است. جواد نکونام اخیرا پس از ناکامی در هفتههای ابتدایی از استقلال جدا شد و آبیها اکنون بهدنبال امضای قرارداد با یک سرمربی جدید هستند. در روزهای اخیر نام گزینههای مختلفی برای جانشینی نکونام مطرح شه ولی هنوز کار به امضای قرارداد و رونمایی نرسیده است. اتفاقات اخیر استقلال و ناکامی این تیم با جواد نکونام بهانهای شد تا به سراغ جلال چراغپور، کاشناس فوتبال ایران برویم و با او در خصوص وضعیت این روزهای آبیها و دلایل ناکامی نکونام در این فصل برویم. دلایلی که بررسی و پرداختن به آنها میتواند جلوی تکرارشان را بگیرد و به استقلال برای بازگشت به جمع مدعیان کمک کند.
گفتوگو با جلال چراغپور در ادامه آمده است:
به نظر شما چرا جواد نکونام در استقلال موفق نشد؟
ما برای صحبت درباره این حادثه باید ۲ محور اساسی روشن و واضح مشخص شود. اول باید جواد نکونام را آنالیز و تعریف کنیم و بعد استقلال را تعریف کنیم. نکونام از لحاظ شکلگیری یک بازیکن برای اینکه در ادامه مسیر فوتبالیاش تبدیل به یک مربی شود، جواد نکونام تمام مسیر را طی کرده است. یکی از افرادی بوده که استثنائا در فوتبال این مسیر را طی کرده باشد و کمتر بازیکنی داریم که این مسیر را در این اندازهها رفته باشد. در اسپانیا از مسی تا رونالدو با بزرگان فوتبال نیا سینه به سینه شده؛ ۶ سال در اوساسونا بازی کرده. در ایران تمام مدارج را طی کرده و فوتبال ملیاش را عالی بازی کرده و یکی از بهترینهای تیم ملی بوده و از لحاظ تحصیلات کاریزمای مربیگری و تیپ بدنی همه نمرات یک مربی کلاس بالا را میتوان به نکونام داد. او مسیر مربیگری را کمی با عجله و بدون پیشبینی برای آینده خودش طی کرد. جابجایی از فولاد و نساجی و استقلال و از این تیم به آن تیم، کمی به شخصیت مربیگری او لطمه زد ولی در نهایت وارد استقلال شد.
تیم استقلال یک پشتوانه تاریخی خیلی بزرگی دارد. از رایکوف بگیریم تا مرحوم حجازی و پورحیدی، مظلومی، قلعهنویی که همگی خودشان هموزن و شاید وزینتر از تیم بودند. نکونام هم صاحب وزن مربیگری است. از نظر بازیکن همیشه استقلال ملیپوشانی داشته و حتی در مقطعی کل خط دفاعی یا هافبک ملیپوش بودند. این یعنی استقلال تیم کوچکی نیست. نکونام وقتی آمد، ابزار خوبی انتخاب کرد و همین الان بازیکنان استقلال جزو بهترین نفرات فوتبال ایران هستند. پس چه چیزی وجود ندارد؟ استقلال از نظر «دانش بازی» مشکل داشت. نکونام مسئولیت بازی را روی دوش بازیکن گذاشت. به جای اینکه مسئولیت را روی طرح فوتبال بگذارد. استقلال انفرادی و با سواد کم بازی میکرد. همین بازی با هوادار هم روی مهارت برد، نه روی دانش بازی. وقتی مربی خارجی میآید، او فوتبال بازیکنان را کمتر میشناسد و به سواد خودش میپردازد و «گیم» بالا میرود. وقتی استراماچونی آمد این تیم ۴-۵ گل میزد و با سواد بازی میکرد. نکونام باید از دوستان اسپانیاییاش استفاده میکرد و سواد بازی را بالا میبرد. کاری که فرهاد مجیدی کرد و گابریل پین را آورد. او پین را برای سواد بازی آورد. بقیه اطرافیان مجیدی متخصص بازیکن بودند که میگفتند این بازیکن را بخر. فکر میکردند خیلی هم در بردها نقش دارند ولی اینطور نبود. فقط دانش بازی تیم و مدیریت شخصیت خاص مجیدی بود. همان نوع مدیریت را جواد نکونام هم داشت. همان مدل پرخاشگری و شدت انگیزه را هم داشت ولی چیزی که در استقلال نایاب است و به راحتی هم قابل تهیه است، اینکه کسی استراتژی تعیین کند. از آن استراتژیهای ۱۳ گانه حداقل ۲-۳ تا تزریق کند. چیزی که تیم ملی هم در آن ضعف دارد و در بازی با ازبکستان دیدیم ضعف دانش بازی و استراتژی داشت.
یعنی معتقدید اشتباه بزرگ نکونام در انتخاب دستیار بود؟
اصلا دستیاری که نتواند قسمتی از بار استراتژی را حمل کند، اسمش دستیار نیست. تیم ملی الان ۴-۵ دستیار دارد ولی سواد بازی آنها بیشتر از امیر قلعهنویی که ۲۵ سال کنار زمین بوده، نیست. آنچلوتی که کنار زمین است، هیچکس از نظر حرف کنار خطی به او گواردیولا و کلوپ نمیرسد ولی دستیاران در زمان بازی استراتژی حریف را تشخیص میدهند. اگر به سرمربی زمان بدهند خودش این را میفهمد ولی مهم این است در جریان بازی کسی باشد که این را بفهمد. این اتفاق در تیم ملی و استقلال نیفتاد. با داد و فریاد و گیر دادن به داور و توهین هم استراتژی سوار نمیشود و روز به روز شخصیت سرمربی هم پایین میآید و حیاکن رهاکن میشنود چون چیزی از فوتبال نمیبینند. آنها شاید نتوانند فوتبال را تعریف کنند ولی میتوانند تشخیص بدهند. به گیم میگویند آفرین ولی بازی بازی هیچی ندارد و اعصابشان خرد میشود.
از نظر شما این حجم از درگیری جواد نکونام به استقلال آسیب نزد؟
یک کلاس مربیگری بود. دتمار کرامر میگفت بازیکنان بایرن مونیخ از پرخاشگری بکنباوئر خیلی کلافه شدند و به من گفتند که در رختکن خیلی عصبانی است. او خیلی عصبانی بود و پرخاش میکرد. ما رفتیم که ببینیم چی شده. بکنباوئر از اینکه کار درست انجام شود عصبانی است. چند دوربین روی کرنر و ضدحمله و حمله و جاهایی که بکنباوئر میگفت گذاشتیم و دیدیم او راست میگوید. این چیزی را میبیند و انتظار دارد که آنها نمیبینند و اجرا نمیکنند. مثلا چرا پاس را به سمت راست دادی و سمت چپ ندادی. من هرگز با نکونام صحبت نکردم و ارتباطی ندارد ولی حیف است چنین مهرهای اینطوری از فوتبال ایران برود. نکونام چیزی را از فوتبالیست میخواست که سطح خودش میدید، نه سطح بازیکنی که در لیگ ایران میگفت. برای همین همیشه شاکی بود و میگفت دستم بسته است و بازیکن نداریم و تیم ناقص است. تا آخر هم تیم چیزی که او میخواست بازی نمیکرد. آنهایی که ایراد میگرفتند او عصبانی است این صحنهها را تشخیص نمیدادند. در آنالیزها من دیدم راست میگوید. در پست خودش که هافبک وسط دفاعی بود، انتظاراتش همه درست بود ولی چیزی که او میخواست را فوتبال ما تولید نمیکرد و مدام دنبال آدمهایی بود که نظرش را تامین کنند. وقتی این آدمها تعدادشان زیاد شود، فوتبال بازیکنسالاری است، نه استراتژیکسالاری!
استقلال سال گذشته ۶۷ امتیاز آورد. آیا پارسال هم به اندازه امسال ضعف تاکتیکی و شلختگی داشت؟
نه پارسال تیم بهتر بازی میکرد. آمد کار را بهتر کند، مثل خرامیدن کبک و زاغ شد. پارسال انتظاراتش لیگیتر و ایرانیزهتر بود. امسال انتظاراتش را بالا برد و جواب نگرفت و به خاطر همین پرخاشگری هماهنگی قبلی هم از بین رفت و تیم از دستش درآمد.
اینکه میگویند نکونام یک مربی صرفا دفاعی است و صرفا ضدحمله میزند را قبول دارید؟
نه اصلا. ضدحمله خودش یک حمله هنرمندانه است. رئال مادرید امباپه را برای ضدحمله گرفته و وینیسیوس ضدحمله را با دریبلهایش نابود میکند.
الان به نظرتان استقلال باید سراغ مربی خارجی برود؟ مربی داخلی داریم که به این تیم کمک کند؟
نه مربی داخلی نمیتواند. الان ۳ مربی در لیگ ما استراتژیک فکر میکنند که همه خارجی هستند. وقتی استراتژیک فکر کنی، در یک غافلگیری به حریف گل میزنی. مربی حریف مصاحبه میکند و میگوید یک توپ آوردند و گل شد. استراتژیک همین است. هجوم غریزی میگوید ما شانس نداشتیم و امروز توپهای ما گل نشد. این حرف سنتی است. آرتتا با تیم ۱۰ نفره یک گل زد و بیش از ۹۰ دقیقه دفاع کرد و یکی خورد و مساوی شد. آن هنر دفاع کردن بود. روزبه چشمی در اولین تک به تک خطا میکند و اخراج میشود. چرا هافبک دفاعی اینطوری میشود؟ چون استراتژی دفاعی ایراد دارد. در تیم ملی سامان قدوس ۲ دقیقه بعد از حضور در دفاع راست را در شرف کارت قرمز بود و داور کارت قرمز نداد. چون دانش دفاعی در تیم ملی پایین است. اینکه دفاع تیم ملی ثابت نیست و مدام تغییر میدهند چون دانش ثابت میماند ولی نفر نه. بازیکنان هماهنگ نمیشوند و کنار نمیآیند.
چرا در این سالها پرسپولیس انقدر از استقلال موفقتر بوده؟ استقلال همیشه درگیر حاشیه بوده است.
خدا منصور پورحیدی را بیامرزد. این نوسانان وقتی او روی نیمکت مینشست هم بود. زمان نصرالله عبداللهی هم بود. وقتی بزرگان واقعی کمیاب شدند، افرادی آمدند که اگر حرفی میزنند از روی تعارض منافع است. پرسپولیس هنوز علی پروین را دارد. یا چه کسی نقش کریم باقری را در استقلال بازی میکند؟ یک ملکه زنبور عسل در هر کندویی لازم است. یک بزرگ و سلطان لازم است. استقلال جواد نکونام را خیلی بد مصرف کرد. پارسال بازی با نساجی که مساوی شد اگر استراتژی داشت، استقلال قهرمان میشد و نکونام برای یک عده قابل دسترسی نبود که او را پایین بکشند. آن عده دیگر که با نکونام بودند هم پایمردی نکردند. پارسال آن طوری دوم شد، خب امسال صبر میکردند. پرسپولیس با برانکو پانزدهم هم بود ولی چرا نه او را برداشتند، نه در رختکن دعوا شد؟ چون بزرگتر داشتند. به محض اینکه میخواست اتفاقی بیفتد، بزرگترها بودند.
امسال هفته سوم دنبال مربی بودند.
از همان جا او را عصبی کردند و تمرکزش را از بین بردند. پای او نماندند. فوتبال بالا و پایین دارد. رئال و بارسا تا پنجم و چهارم هم میروند ولی مگر از این کارها میکنند؟ منچستر و چلسی چقدر نوسان دارند. اگر صبر میکردند، درست میشد. استراماچونی هم شروع خوبی نداشت ولی بعد ۴-۲ و ۵-۰ برد و تیم راه افتاد و کسی حریفش نشد. فرهاد مجیدی چقدر مساوی کرد. خود مدیریتهای استقلال هم تیزهوشانه انتخاب نشده است.
به نظرتان مربی جدید استقلال باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
مربی میخواهد که میانهرو باشد و بداند یک بیمار گردنکلفتی دارد، نه یک مریض نحیف. استقلال یک بیماری است لاغر و نحیف نشده و نفرات بسیار خوبی دارد. چرخ این تیم بچرخد بالا میآید و آدم باحوصله و باتجربه و باسوادی میدهد که سرد و گرم روزگار و بالا و پایین را دیده باشد. تماشاگر هم باید کمی صبر کند. گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم.
شرایط تیم ملی را چطور میبینید؟
تیم ملی در یک حالتی است که تغییرات اساسی فکری در سیستم بازیاش باید اتفاق بیفتد. این سیستمها خیلی متغیر هستند و این تغییرات چون چند مدل است، ناخوداگاه مکانیزم سیستم را عوض میکند. وقتی پست با خواص بازیکن ترکیب میشود، انعطافپذیری سیستم به سمت پلن B و C میرود. مثلا در ۴-۲-۳-۱ اگر بازیکنان لب خط، داخل بازی کنند، سیستم ۴-۳-۳ میشود. شما ۴-۲-۳-۱ گذاشتی که میانه را ندهی ولی اینطوری میانه را میدهی. آیا تحلیلهای سیستمی روی تعویضها انجام میشود؟ وقتی ویژگیها عوض شود، سیستم تا یک حدی دوام میآورد. در یک غذا باید نصف قاشق نمک بریزی ولی میآیی یک قاشق میریزی و شور میشود. یا مثلا سامان قدوس را به دفاع راست میبری خب او اخراج شده بود، تیم ۹ نفره میشد.
سامان قدوس ۲ سال پیش هم در برنتفورد دفاع راست بازی کرده بود.
خب ۲ سال فوتبالی گذشته. عضله را اینطوری نبینید. عضله کیلومتر دارد. این یه زمانی جوانتر بوده و بازی کرده ولی نمیدانیم بازیکن جلویی چه کسی بوده است. قلیزاده را وینگر راست و قدوس را دفاع راست میگذاری. در این ۲ سال عضله پیر شده. شجاع خلیلزاده بازیکن ۲ سال پیش است؟ یا روزبه چشمی؟ یا مثلا عزتاللهی ۲ سال بعد میتواند این پست را در جام جهانی بازی کند؟ اصلا این تیم تا ورود به جام جهانی دوام میآورد؟ چرا آدمهای جدید نمیگذارید که فشار بازی روی آنها باشد؟
به نظرتان در لیگ بازیکنی داری که بتوانند به تیم ملی اضافه شوند؟
تیم ملی سطحی بالاتر از بازی فشرده باشگاهی ندارد. درگیری بازیهای استقلال و پرسپولیس ۲ برابر یک بازی در تیم ملی است ولی این خانگی است و آن با خارجی. بازیکن برای اینکه ملی شود باید تنش به تن بازیکن خارجی بخورد و یک جنبه روانی ذهنی وجود دارد که باید با فیفادی درست کنند ولی از باختن میترسند. فیفادی را طوری انتخاب میکنند که باعث سازندگی بازیکن نمیشود. میترسند ببازند و رسانهها هم در صورت باخت رحم نمیکنند. این یک تیغ دولبه است. سعید مهری قواره بازیکن تیم ملی دارد ولی دعوت نشده. او ۲ سال پیش در استقلال بود و من آنجا دیدم از خیلیها جلوتر است. نگرش او به فوتبال یک کلاس خوبی است.