محاکمه دکتر محمد مصدق توسط هاآرتص/ روزنامه اسرائیلی ۱۹ سال پس از کودتای ۲۸ مرداد درباره نخست وزیر اسبق ایران چه نوشت؟
فارغ از موافقان یا منتقدان عملکرد دکتر مصدق در سیاست داخلی ایران، نام او در عرصه بینالمللی با ملیشدن صنعت نفت ایران و عقب راندن استعمار بریتانیا گرهخورده است. بسیاری از کشورهای ستمدیده از ظلم استعمارگران، پس از انتشار اخبار مربوط به موفقیت نهضت ملی ایرانیان در کوتاهکردن دست استعمارگران انگلیسی از نفت، آرزو میکردند رهبری همچون محمد مصدق داشته باشند. کمااینکه بعدها در کشورهای دیگری همچون مصر نیز افرادی به قدرت رسیدند که ادعا میکردند الگوی مصدق را در عقب راندن استعمارگران و ملی کردن منابع ملی کشور خود پیش گرفتهاند.
بنابر روایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، از سوی دیگر یاران و موافقان استعمارگران نیز در جبهه رسانهای از هیچ تلاشی برای تضعیف و تحقیر و تمسخر مصدق فروگذار نکردند. جنگ رسانهای - شناختی بر علیه مصدق و جنبش ملیشدن صنعت نفت در کنار کارزارهای سیاسی و حقوقی که علیه او فعال بود بسیار مؤثر بود. رسانهها و دیپلماتهای آمریکایی و انگلیسی در این مسیر هم سخن بودند. آنها برای توجیه ناکامی خود در مذاکرات حقوقی با دولت ایران، بدون هرگونه پشتوانه علمی و جامعهشناختی، عبارات موهومی را با عنوان ویژگی و خصلت ملی ایرانیان طرح کرده و آنها را به دکتر مصدق تخصیص دادند. از نظر آنها ایرانیان افرادی «غیرمعقول»، «یکدنده»، «خستهکننده»، «کلهشق»، «خشن»، «متغیر»، «بیثبات»، «ناراضی»، «بیعرضه»، «نادان»، «بیگانه هراس»، «بیتمایل به شناخت واقعیتها»، «عارفمسلک»، «فاقد درک عادی»، «احساساتی» و «عاری از رضایت» بودند. مصدق نیز بهعنوان فردی «ناخوشایند»، به طرز ناامیدانهای «غیرمعقول»، «خیرهسر»، «متعصب»، «وسواسی»، «وحشی»، «هیستریک»، «نمایشی»، «احساساتی»، «رنجور» و از نظر ذهنی «بیثبات»، «غیرعادی»، «زنصفت» و نیز «نیرنگباز» و «شرقی» معرفی میشد.
مجله «تایم» آمریکا در نیمه خرداد سال ۱۳۳۰ و حتی پیش از اوجگرفتن اختلاف میان ایران و انگلستان، او را «درویشی دورهگرد با مدرک دانشگاهی» توصیف کرده بود که اغلب «زیر شلواری و گاهی نیز کت و شلوارهای راهراه میپوشد؛ بیماری نابودش کرده، اما شور ایمانش غریب است. زخمهای روانشناختی خورده و تهدیدگر و محرومکننده جهان آزاد از نیازهای عمده نفتی است». این مجله مشهور همچنین در حالی مصدق را بهعنوان مرد سال ۱۹۵۱ انتخاب کرد که در همان شماره، او را با صفاتی نظیر «خودرأی»، «متعصب»، «تهدیدگر»، «گریان»، «مستعد عصبانیت» و «کاریکاتوری هولناک از یک دولتمرد» توصیف کرده و حتی از اینکه «جادوگری پیر در سرزمینی کوهستانی» بهعنوان مرد سال انتخاب شده، ابراز تأسف کرده بود. نشریه انگلیسی «آبزرور(Observer)» او را متعصب تباهیناپذیر، پیرمرد گیج؛ اما احساساتی و سرسخت در برابر مباحث عقلی و سیاستمداری متحیر، کوتهبین و دارای یک ایده سیاسی در آن کله بزرگ توصیف کرد و عناوینی مانند «فرانکشتاین تراژیک»، «روبسپیر سالخورده» و «کرنسکی شکستخورده» به او داد
چنانکه اشاره شد در این بازی رسانهای، انگلیسیها و آمریکاییها پیشتاز بودند ولی در سندی که در گنجینه مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود است، گزارشی از ساواک پیرامون انعکاس شخصیت مصدق و معرفی او در روزنامه اسرائیلی هاآرتص موجود است که نشان میدهد اسرائیل نیز چطور در راستای اهداف استعماری انگلستان و آمریکا در جهت تمسخر و تحقیر مصدق گام برمیداشته است.
طبق این سند که مربوط به ۸/۱۰/۱۳۵۱ است مکاتبه ای از سوی وزارت امور خارجه با سازمان اطلاعات و امنیت کشور در خصوص ارسال ترجمه مقاله مندرج در روزنامه هاآرتس آمده که حاوی کاریکاتور محمد مصدق و بررسی عملکرد نامبرده در دوران نخست وزیری ست. در متن این گزارش آمده :
هفتهنامه هاآرتص هر هفته کشف نام یکی از شخصیتهای جهان را با نوشتن شرح مختصری راجع به فرد مذکور برای خوانندگان خود به اشتراک میگذارد. در شماره مورخ ۱/۱۰/۱۳۵۱ تحت عنوان «این شخص کیست؟» راجع به دکتر محمد مصدق مینویسد:
کاریکاتوریستها، کاریکاتور این مرد را در حالیکه پیژامه پوشیده و مثل باران اشک میریخت رسم کردهاند. او دکتر در حقوق بود و با سخنرانیهای خود مردم کشور را تحریک میکرد ولی در خارج از کشورش مورد تمسخر بود. او از خانواده اشراف بود ولی از زندگی در کاخ خودداری میکرد و به یک شلوار اکتفا میکرد. کسی که مدیرکل شرکت نفت را برکنار کرد و داماد خودش را بهجای او بر کرسی نشاند و در نتیجه کشور وی میلیاردها دلار ضرر کرد و مجلس متشنج گردید. وی پارلمان را منحل کرد و از ملت دعوت کرد که بهپای صندوقهای رأی بیایند. صندوقهای آراء را عاقلانه سازماندهی(مهندسی) کرد به شکلی که هرکس رأی موافق میداد میتوانست بهصورت گمنام چندباره رأی دهد و کسی که رأی مخالف میداد مجبور بود شناسنامه خود را نشان دهد. ازاینرو حیرتآور نیست که مصدق با ۹۹.۹۴% آرا اخذ شده پیروز آن انتخابات بود.
وقتی که خطرناکترین رقیب وی به خارج رفت او خوشحال شد و از ارتش خواست که در خیابانها دست به تظاهرات بزنند. ولی برخلاف انتظار او ارتش به او پشت کرد و خانهاش را آتش زد و رقیب او با بارانی از گُل به کشور بازگشت. دادگاه بهخاطر کبر سن و کهنسالی او که ۷۲ساله بود وی را فقط به ۳ سال زندان محکوم کرد.