آهن ملل
فارکس
فارکس
کد خبر: ۵۹۷۶۳۰

امید برک قاتل سریالی مخوف چطور زنان و دختران را به قتل می‌رساند؟

امید برک قاتل سریالی مخوف چطور زنان و دختران را به قتل می‌رساند؟
مکان: میدان قدس کرج؛ زمان: چهارم بهمن۸۹، پیش از طلوع آفتاب. جمعیت زیادی اطراف میدان که از یک شب قبل‌تر دور تا دورش با میله‌های آهنی محصور شده، جمع شده‌اند. سرمای هوا تا مغز استخوان نفوذ می‌کند و آدم را یاد شعر معروف زنده‌یاد مهدی اخوان‌ثالث می‌اندازد: «نفس، کز گرمگاه سینه می‌آید برون، ابری شود تاریک. چو دیوار ایستد در پیش چشمانت.»
۲۱:۵۱ - ۲۶ آذر ۱۴۰۳
وانانیوز|

در آن همهمه صبحگاهی، مردان درحالی‌که تلاش می‌کنند دست‌هایشان را توی جیب‌شان گرم نگه دارند، درباره مردی حرف می‌زنند که قرار است تا دقایقی دیگر مقابل چشمان‌شان به دار مجازات آویخته شود. مردی به نام امید برک؛ معروف به قاتل بزرگراه؛ جنایتکاری که قتل‌های سریالی‌اش در خلال سال‌های ۸۵ و ۸۷ آنقدر سر و صدا کرده بود که آدم‌های زیادی را برای تماشای آخرین لحظات زندگی‌اش به میدان قدس
‌کرج بکشاند.

این مرد یکی از مخوف‌ترین قاتلان ایران بود که اکنون قرار است پرونده او را مرور کنیم.

امید جنایت‌هایش را از سال۸۵ آغاز کرد. یک‌سال پس از ازدواجش با ساحره که به‌گفته خودش همیشه عاشق او بود. «سال۸۴ برای کار به یکی از شهرهای شمالی رفته بودم که با ساحره آشنا شدم. عاشقش شدم و با هم ازدواج کردیم. زندگی‌مان را در همان شهر شروع کردیم تا اینکه یک روز با زنی آشنا شدم که طلای زیادی داشت. او را به قتل رساندم و طلاهایش را دزدیدم تا خرج زندگی‌ام کنم.» امید زن دیگری را هم در آن شهر برای سرقت طلاهایش به قتل رساند تا اینکه سال۸۶ پیکانی خرید و دست همسرش را گرفت و برای زندگی تازه راهی کرج شدند. آنها خانه‌ای در خرمدشت کرج اجاره کردند و امید با پیکانی که خریده بود مسافرکشی می‌کرد تا اینکه یک روز اتفاقی برایش رخ داد که زمینه‌ساز ادامه قتل‌های سریالی‌ او شد. «زنی به‌عنوان مسافر سوار ماشینم بود و چون خیابان شلوغ بود می‌خواستم از میان‌بر بروم که آن زن شروع کرد به سر و صدا کردن. بعد هم مرا متهم کرد که قصد داشته‌ام به او تجاوز کنم. او از من خواست ۱۵۰هزار تومان بدهم که رضایت بدهد، اما این پول را نداشتم و به زندان افتادم. وقتی آزاد شدم، تصمیم گرفتم از زنان انتقام بگیرم.»

قاتل سریالی بزرگراه پس از آن به هر زنی که سوار ماشینش می‌شد پیشنهاد دوستی می‌داد و با فریب او را به خانه‌اش دعوت می‌کرد. اگر قربانی‌اش قبول می‌کرد، او را به داخل خانه می‌کشاند و خفه‌اش می‌کرد و طلاهایش را می‌دزدید. سپس تا تاریک‌شدن هوا صبر می‌کرد، بعد جسد را که به دور آن ملحفه‌ای پیچیده بود، از خانه بیرون می‌برد و کنار بزرگراهی شلوغ رها می‌کرد.

او بعدها در گفت‌وگو با خبرنگاران چنین گفت: «از بین زنانی که به آنها پیشنهاد دوستی دادم، فقط ۲نفر عصبانی و از ماشین پیاده شدند و بقیه به خانه‌ام آمدند و اگر دستگیر نمی‌شدم به قتل‌ها ادامه می‌دادم.» او درباره نقش همسرش در این قتل‌ها هم گفت: «ساحره از قتل سوم به بعد در جریان قرار گرفت. وقتی دید نمی‌تواند مانعم شود، چیزی نگفت و بعد از هر قتلی که مرتکب می‌شدم، طلاهای مسروقه را به طلافروشی می‌برد و می‌فروخت.»

امید برک، علاوه بر ۲قتلی که در شمال کشور مرتکب شده بود، ۸زن را در کرج به قتل رسانده بود تا اینکه پلیس توانست از روی تماسی که وی با آخرین قربانی‌اش گرفته بود، رد او را بزند.

او بعدها درباره نحوه ارتکاب قتل‌ها گفت: «۵نفر از این زنان را در خانه‌ام در خرمدشت به قتل رساندم. ۲نفر را بعد از اسباب‌کشی به خانه جدیدمان در کمالشهر و یک زن را هم در داخل ماشینم. من بعد از کشتن هر کدام از طعمه‌هایم به آرامش می‌رسیدم.»‌ امید پس از آخرین جنایتش وقتی فهمید که پلیس او را شناسایی کرده، همراه همسرش به یکی از شهرهای شمالی گریخت، اما طولی نکشید که در آنجا دستگیر شد و به اتهام قتل ۱۰زن و دختر به ۱۰بار قصاص و به اتهام تجاوز به یک‌بار اعدام محکوم شد. همسرش نیز به اتهام معاونت در قتل و فروش اموال مسروقه به ۶سال حبس محکوم شد. امید در نهایت در سحرگاه چهارم بهمن۱۳۸۹، در ۲۴سالگی و در ملأعام به دار مجازات آویخته شد. او که در همه جلسات محاکمه‌اش و در گفت‌وگو با خبرنگاران مدعی بود همیشه عاشق همسرش بوده و هرگز به او خیانت نکرده، وقتی طناب دار را بر گردنش دید، فریاد زد که قتل‌ها کار او نبوده و همسرش قاتل اصلی است، اما این ادعای دروغین او هم نتوانست در واپسین لحظات، جانش را نجات دهد.‌

منبع: همشهری
ارسال نظر
تریبون۱
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پربحث