مأموریت آلونسو در رئال مادرید؛ چالشها و قوتها!

رئال مادرید، ژابی آلونسو را وادار به تغییر خواهد کرد و زندگی جدید او نه تنها در باشگاه، بلکه در شیوه مربیگریاش آغاز میشود. در این زمینه و مأموریتی که برای او در نظر گزفته شده، قطعاً چالشهایی پیش رو خواهد بود که به بخشی از آنها اشاره میشود.
چالش جاهطلبانه؛ از لورکوزن تا مادرید
ژابی آلونسو بزرگترین و جاهطلبانهترین چالش دوران حرفهایاش را پذیرفته است. اگر گفتههای فابریزیو رومانو صحت داشته باشد، این مرد باسکی به زودی هدایت رئال مادرید را بر عهده خواهد گرفت. مدتها بود که از این اتحاد به عنوان اتفاقی اجتنابناپذیر یاد میشد اما همچنان تصمیمی بلندپروازانه به نظر میرسد؛ آلونسو در مدت کوتاهی به موفقترین مربی تاریخ لورکوزن تبدیل شد؛ خیابانی در لورکوزن به نامش ثبت شده و حالا، مقصد بعدیاش مادرید است. جایی که روزگاری با درخشش در مرکز زمین، بازی رئال را هدایت میکرد و این بار از کنار زمین کهکشانیها را رهبری خواهد کرد.
انعطاف تاکتیکی؛ رمز ماندگاری
بایرِ آلونسو، تیمی چندلایه و منعطف بود. تاکتیکها تغییر میکردند، بازیکنان در موقعیتهای متفاوت بازی میکردند. او نشان داد که یک مربی با انعطاف تاکتیکی بالاست؛ ویژگیای که برای موفقیت در رئال مادرید حیاتی است. در مادرید نمیتوان سرسخت و غیرقابل انعطاف بود؛ البته میتوان اما به احتمال زیاد چندان دوام نخواهید آورد، حتی اگر موفق باشید. فابیو کاپلو این را بهتر از هر کسی میداند.
نوسازی تیم با متد پرس
رئال مادرید در آستانه تغییر است. زمان آن فرا رسیده و آلونسو دقیقاً با همین مأموریت آمده است؛ برای نوسازی تیم و تزریق ایدههای جدید. با این حال؛ همانطور که باشگاه باید تغییر کند، ژابی نیز باید خود را با این چالش تازه تطبیق دهد.
در بایرلورکوزن همه چیز حول آلونسو شکل گرفت. او آمد، اعتمادها را جلب کرد و باشگاه با او همسو شد. هماهنگیاش با مدیران بینظیر بود؛ تصمیمات بر اساس ترجیحات او اتخاذ میشد.
ممکن است بگویید همینطور هم باید باشد اما تناقض همینجاست: در رئال مادریدِ تحت مدیریت فلورنتینو پرس، چنین چیزی هیچگاه رخ نداده است. نه برای آلونسو و نه برای هیچ مربی دیگری؛ هیچ نشانهای وجود ندارد که پرس قصد ترک باشگاه را داشته باشد، بنابرین با آمدن آلونسو، بعید است در ساختار مدیریتی باشگاه تغییری عمده رخ دهد.
اگر قرار باشد ستارهای به تیم اضافه شود، پرس او را خواهد خرید. صرفنظر از اینکه مربی خواهانش باشد یا نه. اینجاست که اهمیت انعطافپذیری برای مربی رئال مشخص میشود، به ویژه اگر هدفش موفقیت باشد.
چالش ایدهها و ستارهها
آلونسو را نمیتوان یک مربی دگماتیست و خشک دانست اما بیتردید او نسبت به کارلو آنچلوتی مربی اصولگراتری است. سبک تاکتیکی آلونسو در بایر، بسیار متمایزتر از سبک سیال و آزاد مادریدِ کارلتو بود. رئال در سالهای اخیر استاد مدیریت «هرجومرج» بوده اما تیم آلونسو ساختارمند، منظم و روشن بوده، حتی وقتی ترکیب یا چینش تغییر میکرد.
نکته جالب اینجاست که آلونسو پیش از ورود به دنیای مربیگری گفته بود که «سبک خاصی» ندارد. خودش باور داشت ایدهها تنها زمانی ارزش دارند که بازیکنان با آنها همراه باشند؛ در غیر این صورت باید همان ایدهها را به آتش کشید! تفکری واقعگرایانه اما پابی در بایر هرگز مجبور نشد این قاعده را به بوته آزمون بگذارد. در آنجا ستارهای نبود که بخواهند برایش خم شوند. فلوریان ویرتز درست پس از آمدن آلونسو شکوفا شد؛ پیش از آن چنین هیولایی نبود.
در رئال مادرید اما آلونسو با هیولاهای آماده مواجه خواهد شد و مهم نیست چقدر باهوش یا خوشبرخورد باشد؛ ناچار خواهد بود با آنها مذاکره کند. کارلو آنچلوتی در این زمینه درخشان عمل کرد. شکستهای فصل جاری، ذرهای از اعتبار او در مدیریت ستارگان نمیکاهد. کارلتو تلاش میکرد علایق همه را در نظر بگیرد؛ در تیمی پر از جاهطلبی و خودخواهی، این کار شاهکار بود و او مدتها در این مسیر دوام آورد.
دستهای پُر یک رئالی سابق!
آلونسو کنار آنچلوتی کار کرده است. او خود نیز بازیکنی بزرگ و باتجربه بود؛ با ستارههای بزرگ زیادی همبازی بوده و به خوبی میداند رابطه مربی با بازیکنان ستاره چگونه باید باشد اما اینکه آیا میتواند همه این تجربهها را در عمل و از جایگاه مربی پیاده کند، پرسشی مهم است که تنها زمان پاسخش را خواهد داد.
پیشینه درخشان آلونسو به عنوان بازیکن، به کمک او خواهد آمد؛ البته نه به این معنا که همین سابقه، موفقیتش را تضمین میکند. مربیگری، دنیایی دیگر است و هیچ پیوند مستقیمی میان یک بازیکن بزرگ بودن و یک مربی بزرگ شدن وجود ندارد.
در رئال مادرید اما ژابی دیگر نیازی ندارد خود را معرفی کند. بازیکنان خوب میدانند او که بوده و هست. از این نظر، آلونسو همان رمز عبور زینالدین زیدان را دارد؛ ضمن اینکه بر خلاف زیدان هنگام ورود به رئال، ژابی پیشاپیش در عرصه مربیگری موفق ظاهر شده است.
آلونسو در دوران فوتبالش با مربیانی چون پپ گواردیولا، رافائل بنیتس، ژوزه مورینیو، لوئیس آراگونس، ویسنته دلبوسکه و کارلو آنچلوتی همکاری کرده است. او فرصت داشت از هر کدام چیزی بیاموزد. ژوزه مورینیو حتی یک بار بهصراحت درباره آینده مربیگری آلونسو صحبت کرد.
حالا زمان آن رسیده است که آلونسو، مربی رئال مادرید شود و بهترین عملکرد را از ستارگانش بیرون بکشد.
دیدن «رئال جدید» جذاب خواهد بود؛ اما تماشای «آلونسوی جدید» به همان اندازه جالب است. او تاکنون گامهای بلندی برداشته و به موفقیتهای چشمگیری دست یافته است اما این تازه آغاز مسیر است. تردیدی نیست که ژابی در مادرید دگرگون خواهد شد. اینکه دقیقاً چگونه، یکی از شیرینترین روایتهای فصل آینده خواهد بود.
انتهای پیام/