وداع با نابغهای جاودان؛ مودریچ و پایان یک عصر طلایی!

رئال مادرید در فصل 2024/2025 هیچ جام معتبری به دست نیاورده و چهار الکلاسیکوی فصل را پشت سر هم باخته است اما در حال حاضر، هواداران مادرید بیش از شکستهای اخیر داغ دیگری بر دل دارند که پایتخت فوتبال اسپانیا را در اشک فرو برده است.
فقدان جام و شکست برابر بارسلونا در این روزها موضوعات فرعی و زودگذر به نظر میرسند، زیرا جدایی لوکا مودریچ، اسطورهای که بیش از دو دهه برای این باشگاه بازی کرد، غم بزرگی است که تاریخ رئال مادرید به سختی آن را فراموش خواهد کرد.
لوکا مودریچ نه فقط در قرن بیستویکم، بلکه در تمام تاریخ فوتبال رئال مادرید یکی از نابغههای بیبدیل است. او صرفاً محصول دوران مربیان بزرگ همچون آنچلوتی یا زیدان نیست؛ بلکه با سبک بازی منحصر به فرد و هوش بالایش همیشه در هر شرایطی برتری خود را حفظ کرده است. همه چیز در اطراف او تغییر میکرد، اما مودریچ همچنان نابغهای همیشگی و بیرقیب باقی ماند.
جدایی مودریچ و تونی کروس از رئال مادرید، قابل قیاس با جدایی ژاوی و آندرس اینیستا از بارسلوناست؛ اتفاقی که در فوتبال جهان بسیار نادر و استثنایی است. این فقط حرفهای نوستالژیک پیرمردهایی نیست که از «عصر طلایی» حرف میزنند؛ این واقعیت است که این بازیکنان بینظیر و تکنسلیاند و به سختی تکرار میشوند.
مودریچ و کروس بارها با انگشتان خود تعداد قهرمانیهایشان در لیگ قهرمانان اروپا را نشان دادهاند؛ یادآوری که گواه بزرگی و ارزش واقعی آنهاست. بزرگی مودریچ را نمیتوان تنها با آمار، عناوین یا میراث افسانهای سنجید. او یکی از معدود بازیکنان رئال است که مورد احترام بیچون و چرای همه است؛ چه کاتالانها، چه هواداران اتلتیکو مادرید و چه طرفداران فوتبال در سراسر دنیا. اگر این احترام و عظمت را نشانه بزرگی واقعی ندانیم، پس چه چیزی است؟
حالا سوال این است که چرا رئال مادرید باید از چنین ستارهای جدا شود؟ پاسخ در فلسفه باشگاههای بزرگ نهفته است؛ باشگاههایی که برای پیروزی هر چه بیشتر و موفقیت در بالاترین سطوح، باید تصمیمهای سخت بگیرند؛ «باید بدانید چگونه گوشت را خرد کنید!» یعنی گاهی مجبورید بازیکنانی را کنار بگذارید که دیگر توان ادامه دادن در بالاترین سطح را ندارند، حتی اگر اسطوره باشند.
رئال مادرید باشگاهی سختگیر و بیرحم است؛ جایی که هیچ نام بزرگی، جایگاه یا دستاورد گذشتهای، تضمین ادامه حضور در ترکیب نیست. این را بارها در جداییهایی چون رائول، ایکر کاسیاس، گوتی، سرخیو راموس، کاسمیرو، رافائل واران و حتی بنزما دیدهایم؛ بازیکنانی که هر یک داستان خاص خود را داشتند، اما همه آنها با یک قاعده روبرو شدند: اگر نمیتوانی به بهترین شکل بازی کنی، باید راهت را کج کنی.
از نظر ورزشی، شرایط برای مودریچ حتی پیش از جدایی هم سخت بود. او در سپتامبر 40 ساله خواهد شد و طبیعتاً زمان بازیاش کاهش یافته و نیاز به استراحت بیشتری داشت اما حتی در این شرایط هم مودریچ همچنان برای تیم مفید بود؛ چه به عنوان بازیکن ثابت و چه به عنوان بازیکنی که در دقایق حساس وارد زمین میشود تا بازی را کنترل کند یا تغییر دهد.
مودریچ هیچگاه شکایت نکرد و هیچ نارضایتی علنی از کم شدن دقایق بازی یا جایگاهش نشان نداد. او به شکل یک کاپیتان واقعی با حرفهایگری و تواضع رفتار کرد و تنها وظیفهاش را انجام داد؛ اینکه به رئال مادرید کمک کند، هر طور که شده.
رسانهها گزارش دادند که مودریچ حاضر بوده دستمزد خود را برای ماندن کاهش دهد و حتی ژابی آلونسو درخواست کرده بود که او در تیم حفظ شود اما نهایتاً، این دو فقط در جام جهانی باشگاهها با هم کار خواهند کرد. گویی مودریچ عمداً تا پایان جام جهانی کنار گذاشته شد تا نسل جدید زیر نظر آلونسو رشد کند و پس از آن راه خداحافظی او فراهم شود.
تونی کروس یک سال است در تعطیلات به سر میبرد و حالا لوکا هم رئال مادرید را ترک میکند. هرچند مودریچ هنوز اعلام بازنشستگی نکرده و احتمال دارد فوتبال را در لیگهای دیگری ادامه دهد؛ چه در MLS آمریکا، لیگ عربستان یا حتی لیگ کرواسی. حضور بازیکنی با چنین تجربه و کلاس جهانی در هر لیگ و تیمی، قطعاٌ تحسینبرانگیز و تاثیرگذار خواهد بود.
به این ترتیب، جدایی لوکا مودریچ نه تنها پایان یک عصر در رئال مادرید است، بلکه شروع فصل تازهای در زندگی فوتبالی این ستاره بزرگ محسوب میشود؛ فصلی که شاید ما را به تماشای دوباره هنر او در زمین فوتبال، این بار در کشوری دیگر دعوت کند.
انتهای پیام/