نواتل
amarkets
کد خبر: ۶۲۶۲۴۷

اگر آقای جویباری تحت فشار مالی است ۳۰۰میلیونش را برگردانم/ در استقلال از پول خودمان به ما پاداش دادند

اگر آقای جویباری تحت فشار مالی است ۳۰۰میلیونش را برگردانم  در استقلال از پول خودمان به ما پاداش دادند
مربی قهرمان جام حذفی گفت: استقلالی را روی دوش ما گذاشتید که خالی از انگیزه و افتخار بود و فقط یک نام از آن وجود داشت اما ما آن را دوباره زنده کردیم و حالا شما به جای تشکر می‌گویید به ما لطف کردید که اجازه دادید در استقلال مربیگری کنیم!
۱۷:۰۰ - ۰۷ تير ۱۴۰۴
وانانیوز|

«جلال چراغپور» تئوریسین فوتبال و مربی تیم استقلال در فصل ۰۴_۱۴۰۳ پیرامون صحبت‌های اخیر منتشر شده از خود و پاسخ‌های علی نظری جویباری (مدیر عامل باشگاه استقلال) در ارتباط با بخشی از مصاحبه اخیرش با رسانه‌ها با ما درد و دل کرد و مطالبی را به زبان آورد که احتمالاً دانستن آنها برای طرفداران استقلال خالی از لطف نیست.

گزیده صحبتهای جلال چراغپور: 

۲۵ روز سکوت کردم چون اوضاع باشگاه حاد بود

مدیریت اول باید کارش را انجام بدهد بعد قول بدهد

امضا و اثرانگشت قراردادم فقط ۲۵ ثانیه طول کشید

قراردادم اول ۱۲۰ میلیون بود بعد شد ۲۰۰ میلیون

میزان پرداخت پاداش های باشگاه معکوس بود!

اگر آقای جویباری تحت فشار مالی است ۳۰۰میلیون‌شان را برگردانم

در استقلال از پول خودمان به ما پاداش دادند

از بیان این مطالب خجالت‌زده‌ام ولی چون جویباری گفت می‌گویم

جویباری گفت ۳۰ ماشین گرفته ولی اسم ماشین را نمی‌دانست!

بی‌اطلاعی از نام ماشین‌های اهدایی دو روز سوژه خنده تیم بود!

مدیرعامل در تاییدقطعی اهدای ماشین‌ها گفت: «جویباری دارد این حرف را می‌زند!»

وقتی مربیان و مدرسان امروز فوتبال موتور داشتند من اتومبیل داشتم

اصلا نیازی به ماشین ندارم حرفم چیز دیگری بود

اگر انسان مادی بودم طور دیگری زندگی می‌کردم

یک نام خالی را روی دوش‌مان گذاشتید قهرمان پس‌تان دادیم، عوض تشکرتان است!

 

در ادامه متن این پرسش و پاسخ را از نظر می‌گذرانید:

 

چه شد که در رابطه با موضوع پاداش و دریافت ماشین از باشگاه استقلال اینقدر جاروجنجال به راه افتاد که علی نظری جویباری در واکنش به سخنان شما مطالب تندی را به زبان بیاورد و علیه شما مصاحبه کند؟ شخصیت شما در همه این سالها به گونه ای نبوده که انتظار چنین رویکردی را از مدیر استقلال داشته باشیم!؟

ابتدا باید بگویم من صبر کردم تا ۲۵ روز از فینال بگذرد. فکر کردم در این مدت که باشگاه گرفتار کارهای مربوط به انتخاب سرمربی است بهتر است حرفی زده نشود. البته خیلی‌ها با من تماس گرفتند و می‌خواستند درباره این مدت صحبت کنم اما چون می‌دانستم وضعیت باشگاه در بحث انتخاب سرمربی و مشکلات دیگر حاد است حرفی نزدم. نمی‌خواستم باری روی مسائل دیگر اضافه کنم.

اما در نهایت صحبت کردید؟

بله! من یک سری حرف‌ها زدم اما متاسفانه فردی که صحبت‌های من را منعکس کرد در یک مقاله حدوداً هزار کلمه‌ای، یک کلمه‌اش را تیتر کرد که آن هم مربوط به ماشین بود. در حالی که من در رابطه با مسائل زیربنایی تیم، مشکلات دفاعی، مشکلات در تمرینات، مسائل فنی و این قبیل موضوعات فوتبالی یکسری صحبت‌های علمی را مطرح کردم اما متاسفانه درباره تیتر مقاله سلیقه‌ای عمل شد و این موضوع را تیتر کردند که چرا ماشین ندادید. اصلا دلیل مطرح کردن این موضوع از طرف من این بود که مدیریت اول باید کارش را انجام بدهد بعد قول بدهد، نه اینکه آقای نظری جویباری الان برگشته گفته "چه کسی ماشین گرفته که ما به شما ندادیم" مگر من دنبال ماشین هستم!

دوست دارید در رابطه با این موضوع و بحث قراردادتان کمی واضح‌تر صحبت کنید که اصلاً موضوع ماشین از کجا مطرح شد؟

روزی که برای امضای قراردادم به باشگاه رفته بودم کلاً امضا کردن سه صفحه و انگشت زدن بنده ۲۵ ثانیه بیشتر طول نکشید. اگر می‌خواهید در این باره تحقیق کنید به باشگاه بروید و آن خانمی که مسئول این کار بود و اسمش را نمی‌دانم داشت همین کار من را نگاه می‌کرد. فکر می‌کنم تعجب کرد که چرا نه من و نه هادی شکوری هیچ یک از مطالب داخل قرارداد را نخواندیم و فقط ورق زدیم و با سه امضا و سه اثر انگشت قراردادمان را بستیم.

مبلغ قرارداد را هم نمی‌دانستید؟

اصلاً نفهمیدیم که باشگاه برای ما ۱۲۰ میلیون تومان حق‌الزحمه در نظر گرفته است. البته بعد از مدتی حدود ۱۰ روز بعد آمدند و گفتند می‌خواهیم قراردادتان را به ۲۰۰ میلیون تومان افزایش بدهیم. بنابراین باید دوباره به باشگاه بیایید و قراردادتان را امضا کنید. ما هم رفتیم و دوباره مثل قبل امضا کردیم. بعد از اینکه بازی اول را بردیم به ما ۵۰ میلیون تومان پاداش دادند و به حسابمان واریز شد. بازی دوم که فکر می‌کنم آلومینیوم بود را که با نتیجه ۵ بر یک بردیم ۲۵ میلیون پاداش دادند و مشخص شد روند پاداش دادن باشگاه معکوس است. بعد که بقیه پول قراردادمان را دادند ۱۳۵ میلیون تومان به حساب ما ریختند و گفتند تسویه شد. ما گفتیم مگر قراردادمان ۲۰۰ میلیون تومان نبود! گفتند ۷۵ میلیون پاداش از آن کم شده است. به این ترتیب ما فهمیدیم که خودمان به خودمان پاداش داده‌ایم.  در واقع از پول خودمان به ما پاداش دادند و در اسناد مالی باشگاه سند زدند.

واقعاً ؟

باور کنید الان از بیان کردن این مطالب خجالت می‌کشم اما حالا که حرف به اینجا رسیده مجبورم یک سری مسائل را عنوان کنم. وقتی موضوع پاداش مطرح شد بازیکنان تیم نسبت به این موضوع اعتراض داشتند. چون مسئولان می‌گفتند پاداش نباید بیشتر از ۲۰ درصد مبلغ کل قرارداد باشد و این شاید برای بازیکنی که قرارداد ۱۰ میلیاردی داشت ارزشمند بود اما برای ما که قراردادمان ۲۰۰ میلیون تومانی بود شرایط دیگری را رقم می‌زد که البته در نهایت با همه بالا و پایین شدن‌ها بنده مبلغی در حدود ۳۰۰ میلیون تومان از باشگاه دریافت کردم که اتفاقاً هنوز هم به آن دست نزده‌ام و اگر آقای نظری جویباری بابت پرداخت این ۳۰۰ میلیون فشاری را تحمل می‌کند بنده حاضرم همین فردا این مبلغ را به حساب باشگاه برگردانم.

 

موضوع اهدای ماشین و چنین وعده‌ای از کجا مطرح شد؟ آیا در متن قراردادتان نوشته شده بود یا...؟

خود آقای جویباری در جلسه‌ای با حضور همه اعضای تیم آمد و روبروی بازیکنان نشست. این بحث زمانی مطرح شد که تعدادی از بازیکنان نسبت به پاداش‌ها اعتراض داشتند. بعد یک مرتبه آقای جویباری گفت من از یک شرکت ۳۰ عدد ماشین گرفته‌ام و کارهایش را هم انجام داده‌ام. قرار شد از آن ۳۰ ماشین، ۲۰ عدد را به بازیکنان اصلی و کادر و ۱۰ تای دیگر را هم به بقیه بدهد. ما در آن جلسه فقط گوش می‌کردیم. نه حرفی زدیم، نه به‌به و چه‌چه کردیم و حتی نگفتیم که ای وای چرا کم است، ما فقط شنونده بودیم. فکر می‌کنم حاضران در جلسه می‌توانند تایید کنند که اعضای کادر فنی نسبت به این موضوع هیچ واکنشی نشان ندادند.

مگر بقیه واکنش نشان دادند؟

بله بازیکنان بلافاصله از آقای جویباری پرسیدند این ماشین‌ها از کدام برند و کارخانه است.

 

چه نوع ماشینی بود؟

اینجا بود که آقای جویباری گفت «نمی‌دانم!» و بعد همه بازیکنان به حرف مدیرعامل باشگاه خندیدند. بچه‌ها به آقای جویباری می‌گفتند شما چطور ۳۰ ماشین تحویل گرفته‌اید که نمی‌دانید اسمش چیست؟! این موضوع تا دو روز بعد از جلسه سوژه بچه‌های تیم بود و درباره‌اش مطالب مختلف بانمکی را بیان می‌کردند که اتفاقاً خیلی هم خنده‌دار بود. باز هم تاکید می‌کنم، این موضوع در مقاله‌ای که من با خبرنگار محترم چند روز قبل مطرح کردم اصلاً بحث محوری و اصلی نبود بلکه یک موضوع فرعی بود که حالا باعث شده اینقدر بزرگ شود.

واکنش مدیرعامل باشگاه به صحبت‌های بازیکنان چه بود؟

یکی از بچه‌ها گفت نکند این حرف یعنی «ماشین می‌دهیم» هم از آن وعده‌های همیشگی باشد که آقای مدیر عامل گفت: «جویباری دارد این حرف را می‌زند». خدا را شاهد می‌گیرم الان هم بنده نگفتم که به من ماشین بدهید. اصلاً من طوری زندگی می‌کنم که به ماشین نیاز ندارم. گاهی می‌شود من دو ماه از خانه بیرون نمی‌آیم. آن زمان که خیلی‌ها با موتور گازی دو ترکه به محل تمرین تیم‌های فوتبال می‌رفتند من ماشین داشتم. خیلی از همین‌هایی که امروز مدرس فوتبال هستند با ضبط صوت و نوار خالی به خانه من می‌آمدند و آن را روشن می‌کردند و می‌گفتند تو فقط حرف بزن تا ما آن‌ها را ضبط کنیم. خیلی از فوتبالیست‌ها و همین مربیان با موتور گازی یا هوندا می‌آمدند از من برنامه می‌گرفتند و می‌رفتند قراردادهای میلیونی می‌بستند. من اگر بخواهم درباره این مسائل حرف بزنم گفتنی زیاد است اما لزومی ندارد، چون من نه آدم مادی هستم و نه این قبیل مسائل در زندگی‌ام نقش اساسی بازی می‌کند. من در صحبت‌های چند روز قبلم هم بیشتر از هر چیز در آن مقاله هزار کلمه‌ای به مشکلات استقلال در بحث‌های فنی و تمرینی پرداختم.

 

در اظهارات اخیر مدیرعامل استقلال نکته دیگری بود که بخواهید درباره‌اش صحبت کنید؟

بله یک جمله گفتند که بد نیست درباره‌اش پاسخ بدهم. ایشان گفت «ما به اصرار جباری اجازه دادیم که در استقلال مربیگری کنید». آخر بنده خدا، شما از استقلال، فقط یک مجموعه خالی شده از انگیزه و افتخارات و فقط یک نام را روی دوش ما گذاشتید و ما آن را دوباره زنده کردیم و به شما برگرداندیم حالا شما به جای اینکه از ما تشکر کنید می‌گویید ما اجازه دادیم شما به استقلال بیایید! یادم نمی‌رود روز جشن قهرمانی چطور روی زمین نشسته بود و رامین رضاییان به طرف ایشان رفت و جام را به او داد و او از ذوقش سر از پا نمی‌شناخت و روی سکو رفتو جام را بالای سرش برد. البته خوشحالم که مردم در کامنت‌ها نسبت به اظهارات اخیر مدیرعامل باشگاه حق مطلب را ادا کردند. ولی یک نکته دیگر را هم بگویم.

بفرمایید!

فکر می‌کنم بعد از بازی با پیکان یا آلومینیوم بود که این آقا در حالی که ۵۰ سانت از من بلندتر است و ۲۰ کیلو هم از من وزنش بیشتر است از خوشحالی پیروزی استقلال مرا در آغوش گرفته بود و به پهنای صورت از پشت عینکش اشک می‌ریخت. آن روز آنقدر من را در آغوشش فشار داد که احساس کردم استخوان‌هایم در حال خرد شدن است. اما با مدیریتی که از سوی آقایان ترتیب داده شد هیچ یک از آن عکس‌ها منتشر نشدند. این را گفتم  یادآوری کنم آن‌هایی که امروز سرمست از قهرمانی‌اند این حرفها را به من می گویند یادشان بیاید تا قبل از قهرمانی چه حال و روزی داشتند.

 

منبع: خبر ورزشی
ارسال نظر
تریبون۱
تبلیغات
جدیدترین اخبار
دیگران چه می‌خوانند؟
پربحث