نگاه متفاوت سرمربی اسبق به وداع با داریوش مصطفوی

محمد مایلی کهن سرمربی اسبق تیم ملی که سابقه حضور در پرسپولیس را هم تحت عنوان بازیکن و مربی دارد، رابطه کاری بسیار خاصی با داریوش مصطفوی داشت.
مایلی کهن اسفند ۱۳۷۴ در دوره ریاست داریوش مصطفوی بر فدراسیون فوتبال به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و آبان سال ۱۳۷۶ توسط همین شخص از این سمت کنار گذاشته شد روی همین اصل دقایقی قبل سراغ حاجی مایلی رفتیم و در مورد مصطفوی با او صحبت کردیم:
حتماً در جریان فوت مرحوم داریوش مصطفوی قرار گرفتهاید و میخواهیم از شما در مورد همان ماجرای معروف برکناری که آبان ۱۳۷۶ پس از بازی با قطر در دوحه رخ داد، سوال کنیم
قبل از هر چیز درگذشت ایشان را به خانواده محترم و جامعه ورزش ایران تسلیت میگویم. امیدوارم خداوند روح این بزرگوار را قرین رحمت کند. بله آقای مصطفوی در پاییز سال ۱۳۷۶ وقتی به قطر باختیم، شبانه من را کنار گذاشت اما نمیدانم آن شب در دوحه چه اتفاقاتی افتاد و او پس از صحبت با چه کسانی این تصمیم را گرفت. ما داخل هواپیما در پرواز برگشت بودیم که به من گفتند آقای مصطفوی تصمیم به تغییر سرمربی گرفته و دوستان دیگری هدایت تیم را بر عهده خواهند گرفت اما طی دو سال گذشته من با ایشان در ارتباط بودم.
واقعا؟
بله آقا. از وقتی شنیدم ایشان بیمار شده مرتب زنگ میزدم و جویای احوالش بودم. به هر حال عضوی از خانواده فوتبال بود و ما سابقه همکاری با یکدیگر داشتیم. دوباره تسلیت میگویم و برای خانوادهاش آرزوی صبر میکنم.
مرحوم مصطفوی تابستان سال ۱۳۸۵ پس از ماجرای کنار گذاشتن محمد دادکان دبیرکل فدراسیون شد و بر اساس رای گیری از مربیان لیگ برتری، قرار شد شما جانشین برانکو ایوانکویچ در تیم ملی شوید اما او این تصمیم را وتو کرد و حکم سرمربیگری تیم ملی را به امیر قلعه نویی داد. در واقع آن مرحوم دوبار مسیر زندگی ورزشی شما را عوض کرد. آیا از این بابت هنوز هم دلخور هستید؟
دلخور؟ببین طبیعی بود که در آن مقاطع ناراحت شوم ولی حتی اگر ۱۰۰ مرتبه دیگر هم مسیر زندگی من را عوض میکرد، هیچ کینهای از او به دل ندارم. همانطور که گفتم، بلافاصله پس از اینکه فهمیدم بیمار شده تماس گرفتم و این ارتباط تا آخرین روزهای زندگی مصطفوی میان ما ادامه داشت. زندگی ارزش این حرفها را ندارد و حتی اگر کسی در حقم بدی کرده باشد، از آن میگذرم تا اگر روزی در حق کسی ناخواسته کم لطفی کرده باشم، او هم حلالم کند. البته این را نیز باید بگویم که در سال ۷۶ مرحوم مصطفوی به تنهایی در برکناری من نقش نداشت بلکه در واقع یک تیم پشت آن ماجرا بودند. یک تیم فکری که نمیخواستند من سرمربی تیم ملی باشم.
مرحوم مصطفوی تا آخرین روز زندگی خود تاکید داشت پس از صعود ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه در حقش ظلم شد و کنار گذاشتن او در واقع یک حرکت سیاسی بود که دولت وقت انجام داد تا محسن صفایی فراهانی به عنوان یکی از نزدیکترین چهرهها به آن دولت ریاست مهمترین فدراسیون ورزشی کشور را بر عهده بگیرد. به نظر شما واقعاً چنین اتفاقی افتاد؟
ببین، میگویند در زندگی از هر دستی که بدهی، از همان دست هم خواهی گرفت. من و همکارانم در تیم ملی خیلی زحمت کشیده بودیم و به لحاظ مالی هم دستمزدی که میگرفتیم، اصلاً رقم زیادی نبود در واقع کار برای ملکت را افتخار میدانستیم. من در آن مقطع ماهیانه ۲۰۰ هزار تومان حقوق میگرفتم که تازه ۱۰ درصد از آن را هم مالیات میدادم. آقای مصطفوی خدا بیامرز آبان سال ۷۶ من و همکارانم را کنار گذاشت اما کمتر از دو ماه بعد همین کار را با خود او هم انجام دادند.
داریوش مصطفوی علاقه و اعتقاد فراوانی به جواد زرینچه و مهدی پاشازاده داشت. اما این دو بازیکن ر دوره سرمربیگری شما به بازی گرفته نمیشدند. آیا در مورد این دو چهره استقلال هیچوقت به صورت مستقیم حرفی به شما زد؟
نه. هیچ حرفی نزد. البته این را هم بگویم که من جواد زرینچه را دعوت کردم اما ایشان سه روز بعد از شروع اردوی تیم ملی آمد چون به اصفهان رفته بود تا با باشگاه ذوب آهن مذاکره کند. وقتی به اردو آمد، من به ایشان گفتم که نمیتوانم از وجودش استفاده کنم. در ارتباط با پاشازاده هم او مشکل سربازی و کارت پایان خدمت داشت چون از طریق آقای آقامحمدی امریه گرفته بود ولی کارت پایان خدمتش باید توسط داره نظام وظیفه صادر میشد. در واقع یک مشکل اداری برایش پیش آمده بود که من خودم پیگیری کردم تا زودتر حل شود. او به همین خاطر تعدادی از مسافرتهای تیم ملی را از دست داد و از جریان تاکتیکی دور ماند. البته همانطور که گفتم خودم، پیگیر کارش شدم و بماند که بعداً مورد کم لطفی او قرار گرفتم..
و حرف آخر؟
من هیچ کینهای از مرحوم مصطفوی به دل ندارم. هر اتفاقی بود، تمام شد و رفت. خدا به خانواده ایشان صبر بدهد.