پایان دوستی مهاجم سابق پرسپولیس در استقلال

روزی که عیسی آل کثیر -مهاجم مازاد پرسپولیس- به باشگاه استقلال رفت و پس از زمانی نسبتا کوتاه برای اتفاقی چنین بزرگ، با لبخند بیرون آمد و خبر رسید قرارداد یک ساله با تیم رقیب بسته، کم نبودند کسانی که ین اتفاق را به نفع استقلال و مهاجم پرسپولیس نمیدانستند.
فقط چند ساعت زمان لازم بود تا پیش بینی این افراد به تحقق بپیوندد. موجی عظیم از سوی هواداران استقلال علیه مهاجم ۳۶ ساله و مازاد پرسپولیس به راه افتاد و با اعلام نظر ساپینتو از ترکیه، باشگاه استقلال به دردسر معرفی تصمیم گیر در این زمینه افتاد!
شرایط به گونهای پیشرفت که حتی اگر آل کثیر هم میخواست، امکان یک رقابت معمولی با بقیه را نداشت. چه بسا او اگر در شرایط عادی به هر تیمی میرفت، میتوانست دوباره احیا شده و خود را مثل سالهای نه چندان دور مهاجمی موثر و گلزن نشان دهد.
اما انتقال از دو تیم بزرگ به یکدیگر به اندازه کافی فشار و هجمه ایجاد میکند، چه رسد به اینکه آل کثیر مازاد اعلام شد و استقلال در سالهای اخیر با مشکلات عدیده مدیریتی و فنی دست به گریبان بوده است. دیدیم که حتی سید حسین حسینی با ۱۱ سال حضور در استقلال و بازوبند، از پس تحمل این فضا و شرایط بر نیامد و رفت.
حالا باشگاه استقلال به دنبال فسخ قرارداد با آل کثیر است و او هم که پیشنهاد دیگری ندارد، نمیخواهد و نمیتواند قید ۴۰ میلیارد قرارداد را بزند. به خصوص که طبق قانون این پول حق اوست و گفته میشود عیسی آلکثیر به مدیران استقلال اعلام کرده نمیخواهد قراردادش را فسخ کند و میخواهد با حضور در استقلال خودش را ثابت کند.
اینکه او پیغام بدهد که میخواهد بماند و بجنگد و خود را ثابت کند، از بازیکنی در سن و سال او پذیرفتنی نیست. اگر آل کثیر جوان بود، میگفتیم انرژی جوانی و انگیزه درخشش و اسم درکردن، به او کمک خواهد کرد. اگر پیشنهاد دیگری داشت، این تصور پررنگ بود که او واقعاً انگیزه مضاعفی برای اثبات خود دارد. اما در غیاب همه اینها و با توجه به هجمهای که علیه او ایجاد شده و مشکلات فنی و مدیریتی استقلال، تقریبا هیچکس به موفقیت او خوشبین نیست.
اگر آل کثیر تا امروز همه این مشکلات را داشت و می خواست با آنها مبارزه کند، از حالا به بعد یک مشکل اضافهتر دارد و آن اینکه خواهند گفت به خاطر پول حاضر نشده قید استقلال را بزند و به جایی رفته که دیگر همان کسانی که با او قرارداد هم بستهاند، قبولش ندارند و او را نمیخواهند!