کریخوانیها و رقابتهای دوستانه در تمرینات تیم ملی

فضای امارات این روزها چندان فوتبالی نیست. با وجود آن که دوبی و کمپهای موجود در آن بستری بسیار مناسب برای برپایی اردوها است اما شهر همچنان خلوت است. در اطراف کمپ النصرعربستان و باشگاه ایرانیان وبی جو متفاوت است، چون هم مردم اهل استفاده دائمی از زمین چمن هستند و هم تیم ملی آنجاست.
پیش از آغاز تمرین وارد ورزشگاه آل مکتوم میشویم و در انتظار ورود تیم میمانیم. چند تن از مسئولان، چون مهدی نبی به خبرنگاران خوشآمد میگویند. اینجا نه اثری از ترافیک وجود دارد و از شلوغی اطراف ورزشگاه، چون کمپ تمرینی در اختیار تیم ملی است. مهدی قایدی برای دیدن رفقا به کمپ آمده و طبیعتا از دست ما نمیتواند در برود: از تیم خودت که نه... چه خبر از استقلال آقای قایدی؟
قایدی خوش برخورد است و مثل دوران حضورش در ایران پر انرژی. پاسخ خبرنگاران را صادقانه میگوید و پس از خاموشی میکروفونها، حرف غیرقابلپخشی به زبان نمیآورد. او دروایستی ندارد و حرفش را میزند: ساپینتو مربی خوبی است و باید به او زمان داد.
بچههای تیم ملی وارد زمین چمن میشوند. محمد محبی به عنوان اولین نفر با بچهها خوش و بش میکند. اینجا همه خودی هستند. دیگران هم راه محبی را میروند و با خبرنگاران گرم میگیرند. آندو هر از چندگاهی شوخی میکند و نیازمند کنار ما گرم میکند. فضا گرم است، مثل هوا!
تمرین که آغاز میشود، دوز شوخیها پایین میرود. برنامه اولیه فیزیکی است و طبیعی است که در آن نشاط به اندازه بازی با توپ نیست. در این میان البته بازیکنان از ثانیهای برای ایجاد چالش و کری خوانی نمیگذرند و سردمدار این ماجرا رضاییان است. او به یکی از مربیان میگوید: یه ست ۱۱ تایی بزنیم؟ ۷ تایی؟ ۵ تایی خیرش رو ببینی... سامان بیا!
و به این ترتیب بازیاش را انجام میدهد و مچ قدوس را که متعجب از این حجم رقابت است، میخواباند، اما این تنها کریخوانی تمرین نیست؛ آندو با یکشوت از نیمه زمین، دروازه یک متری کوچک را باز میکند و برای قلعهنویی کری میخواند، اما با پاسخ شانسی بود مواجه میشود! آندو دوباره شانسش را امتحان میکند و توپ گل نمیشود تا این بار با دیدی گفتم مواجه شود!
امید نورافکن با خبرنگاران مصاحبه میکند و از علاقهاش به بازی تدارکاتی با انگلیس میگوید. عزتاللهی از فضای مسموم علیه تیم ملی صحبت میکند و تمرین ادامه مییابد. میلاد محمدی تکلی خشن میزند که با تذکر قلعهنویی و الهویی روبرو میشود.
بازیکنان کم سن و سال بزرگان را آقا خطاب میکنند و من که هم سن آنها هستم متوجه میشوم پیر شدهام. حالا من چگونه آنها را صدا کنم؟ با لفظ آقا یا نام خانوادگی یا کوچک؟
این تمرین غیررسمی است و همه تا لحظه آخر کنار تیم هستیم. بازیکنان عرقشان درآمده؛ مثل ما. تمرین را ترک میکنیم تا ۲۴ ساعت بعد. با کنفرانس و تمرین در خدمت هم هستیم!
انتهای پیام/