نیازمندان یا غیر نیازمندان چشم به دست ستاره ها
داستان دیروز و امروز نیست، خیلی وقت است رسم شده كه یك عده افراد نیازمند در محل تمرین تیمهای فوتبال تجمع میكنند بلكه بتوانند عریضه و نامه درخواست كمك مالی خود را به دست بازیكنان فوتبال برسانند...
۰۳:۳۹ - ۲۶ آذر ۱۳۹۵
وانانیوز|
داستان دیروز و امروز نیست، خیلی وقت است رسم شده كه یك عده افراد نیازمند
در محل تمرین تیمهای فوتبال تجمع میكنند بلكه بتوانند عریضه و نامه
درخواست كمك مالی خود را به دست بازیكنان فوتبال برسانند. در فوتبال ایران
خیلیها هستند كه به دستبهخیری معروفند؛ مثل علی كریمی، علی دایی و...
دستمزد بازیكنان و مربیان فوتبال و تفاوت فاحش درآمد آنها با درآمد متوسط
جامعه باعث شده حتی برخی دنبال گرفتن حق خود از این افراد باشند. گاهی به ما هم پیامك میزنند كه شما را بهخدا شماره دایی یا كریمی یا
مهدویكیا را بدهید. خب معلوم است برای چه كاری میخواهند. حتی گاهی از خود
ما هم درخواست وام میشود كه البته این یك فقره واقعا درخواست بیموردی
است و از ما به كسی روا نیست. خلاصه، موضوع این گزارش تجمع افراد نیازمند
یا نیازمندنما در تمرین تیمهای فوتبال است. تمرین پرسپولیس شلوغتر است و
اگر بیرون ورزشگاه شهیدكاظمی سرك بكشید بعضیها را میبینید كه انتظار
پایان تمرین را میكشند تا با بازیكنان روبهرو شوند و درخواست كمك مالی
كنند. شاید با خودتان بگویید موقعیت جغرافیایی این ورزشگاه بهگونهای است
كه تعداد افراد نیازمند در اطراف ورزشگاه بیشتر است اما مسافت، دغدغه
نیازمندان و نیازمندنمایان نیست و آنها به هر ورزشگاهی حاضرند بروند.
پریروز خانمی با بچه كوچكش آمده بود و تعریف میكرد كه بعد از عید همه خانه و زندگیاش سوخته و اول رفته پیش خسرو حیدری كه خسرو حاضر نشده كمكی به او بكند. بعد پیش دایی رفته و دایی هم قبول نكرده؛ تا اینكه آمده پیش سیدجلال و قولهایی از او گرفته. این خانم میگفت: «وقتی خسرو حیدری كمك نكرد خیلی به من برخورد. قبل از اینكه پیش سیدجلال بروم یك دعای مخصوص رزق و روزی خواندم و به محض اینكه با ایشان روبهرو شدم دیدم خیلی خوب برخورد كرد و قولهایی هم داد اما مثل اینكه آن موقع درگیر تیم ملی و نقلوانتقالات بود و تا الان نشده به قولش عمل كند. انگار خدا سیدجلال را گذاشته سر راه من؛ اصلا باورم نمیشود.» جلال حسینی وقتی بعد از تمرین از ورزشگاه بیرون آمد با این خانم روبهرو شد و به او گفت: «شمارهتون رو دارم؛ كار شما انشاءالله كه اوكی شد زنگ میزنم حتما.» چند دقیقه بعد خانم با بچهاش محل را ترك كرد و بیرون ورزشگاه یك پراید كه داخل آن یك خانم دیگر نشسته بود، انتظار این خانم را میكشید. آنها سوار شدند و ورزشگاه كاظمی را ترك كردند.
یك خانم سالمندی هم بود كه از كرج آمده بود و میگفت اولینبار است به ورزشگاه كاظمی میآید و شوهرش بیكار است و پسرش چند وقتی است در كماست. نامهای در دستش بود؛ وقتی میخواست نامه را به ربیعخواه كه شرط میبندیم حتی اسمش را هم نمیدانست بدهد، ربیعخواه از پذیرفتن نامه خودداری كرد. نفر بعدی وحید امیری بود كه نامه را با خوشرویی گرفت اما اعلام كرد كه خودش نمیتواند كاری بكند و نامه را میدهد به كسی كه كار این پیرزن را پیگیری كند.
بههرحال اگر این رسم شود و بقیه هم راه پول گرفتن از بازیكنان میلیاردی و چندصد میلیونی را یاد بگیرند، محل تمرین و اقامت اهالی فوتبال به نوانخانه تبدیل میشود و واقعا هم مشخص نیست كه چه كسی نیازمند است و چه كسی نیست. اصلا مگر بازیكن فوتبال مسئول رسیدگی به امور نیازمندان است؟ بیشتر اهالی فوتبال دستبهخیر دارند و به موسسهها و نهادهای خیریه كمك میكنند و حتی برخی تعدادی كودك بیسرپرست را هم سرپرستی میكنند اما قرار نیست فوتبالیستها مجبور باشند كار نهادهایی مثل كمیته امداد را برعهده بگیرد.
امید می رود نهادهای مرتبط برای حل این معضل كه وجهه نامناسبی بهمحل تمرین بازیكنان فوتبال می دهد، چارهای بیاندیشند.

پریروز خانمی با بچه كوچكش آمده بود و تعریف میكرد كه بعد از عید همه خانه و زندگیاش سوخته و اول رفته پیش خسرو حیدری كه خسرو حاضر نشده كمكی به او بكند. بعد پیش دایی رفته و دایی هم قبول نكرده؛ تا اینكه آمده پیش سیدجلال و قولهایی از او گرفته. این خانم میگفت: «وقتی خسرو حیدری كمك نكرد خیلی به من برخورد. قبل از اینكه پیش سیدجلال بروم یك دعای مخصوص رزق و روزی خواندم و به محض اینكه با ایشان روبهرو شدم دیدم خیلی خوب برخورد كرد و قولهایی هم داد اما مثل اینكه آن موقع درگیر تیم ملی و نقلوانتقالات بود و تا الان نشده به قولش عمل كند. انگار خدا سیدجلال را گذاشته سر راه من؛ اصلا باورم نمیشود.» جلال حسینی وقتی بعد از تمرین از ورزشگاه بیرون آمد با این خانم روبهرو شد و به او گفت: «شمارهتون رو دارم؛ كار شما انشاءالله كه اوكی شد زنگ میزنم حتما.» چند دقیقه بعد خانم با بچهاش محل را ترك كرد و بیرون ورزشگاه یك پراید كه داخل آن یك خانم دیگر نشسته بود، انتظار این خانم را میكشید. آنها سوار شدند و ورزشگاه كاظمی را ترك كردند.
یك خانم سالمندی هم بود كه از كرج آمده بود و میگفت اولینبار است به ورزشگاه كاظمی میآید و شوهرش بیكار است و پسرش چند وقتی است در كماست. نامهای در دستش بود؛ وقتی میخواست نامه را به ربیعخواه كه شرط میبندیم حتی اسمش را هم نمیدانست بدهد، ربیعخواه از پذیرفتن نامه خودداری كرد. نفر بعدی وحید امیری بود كه نامه را با خوشرویی گرفت اما اعلام كرد كه خودش نمیتواند كاری بكند و نامه را میدهد به كسی كه كار این پیرزن را پیگیری كند.
بههرحال اگر این رسم شود و بقیه هم راه پول گرفتن از بازیكنان میلیاردی و چندصد میلیونی را یاد بگیرند، محل تمرین و اقامت اهالی فوتبال به نوانخانه تبدیل میشود و واقعا هم مشخص نیست كه چه كسی نیازمند است و چه كسی نیست. اصلا مگر بازیكن فوتبال مسئول رسیدگی به امور نیازمندان است؟ بیشتر اهالی فوتبال دستبهخیر دارند و به موسسهها و نهادهای خیریه كمك میكنند و حتی برخی تعدادی كودك بیسرپرست را هم سرپرستی میكنند اما قرار نیست فوتبالیستها مجبور باشند كار نهادهایی مثل كمیته امداد را برعهده بگیرد.
امید می رود نهادهای مرتبط برای حل این معضل كه وجهه نامناسبی بهمحل تمرین بازیكنان فوتبال می دهد، چارهای بیاندیشند.
لینک کپی شد
ارسال نظر