از مستاجری تا قهرمانی: داستان زندگی اکبر کارگرجم
سیم خاردار الحق و الانصاف برازنده او بود. یک کروکودیل از عصر دایناسورها که اعتقاد داشتند توپ نباید از خط دفاع عبور کند اگر هم هم عبور کرد، مهاجم نباید عبور کند! اعتقادی که سیم خاردار آبی در دوران فوتبالش به آن وفادر بود و وفادار ماند.
اکبر کارگرجم پنجم دی ۱۳۲۳ در تهران متولد شد. او دومین فرزند از خانواده ۳ فرزندی کارگرجم بود. از زمینهای خاکی بهجت آباد فوتبال را شروع کرد. از آنجا که زمین فوتبال آنها نزدیک باشگاه تاج بود به اتفاق چند تن از دوستانش از جمله رضا عادلخانی به تیم خردسالان تاج پیوست و همین مسیر را تا دوران بازنشستگی پیش رفت. کارگرجم مدتی بعد برای تیم جوانان این باشگاه انتخاب شد اما در یک بازی مچ پایش شکست و باعث شد نتواند به مدت ۳ سال فوتبال بازی کند.
بعد از بازگشتش به ورزش به باشگاه راه آهن پیوست و در بازی مقابل تاج به این تیم گل زد تا پس از دو سال حضور در راه آهن در سال ۱۳۴۸ دوباره به تاج پیوست و تا آخر دوران حرفه ایش در تاج ماند. او در دوران حضورش در تاج به عنوان مرد سال فوتبال ایران در سال ۱۳۵۲ انتخاب شد. قهرمانی دو دوره لیگ جام تخت جمشید با تاج، قهرمانی سومین دوره جام باشگاه های آسیا و سومی چهارمین دوره جام باشگاه های آسیا با تاج، قهرمانی مسابقات بینالمللی ایران ۱۹۷۴ به همراه تیم ملی از مهمترین افتخارات کارگرجم است.
کارگرجم در سالهای بعد از بازنشستگی و بعد از انقلاب روز خوش ندید و شرایط سختی را میگذراند. او مستاجر بود و خانه بدوش بود و تا روز آخر مستاجر ماند. وی در فاصلهای دور از روزهای درخشش خود برای امرار معاش و گذران زندگی مسافرکشی می کرد. کارگرجم فرزندش را هم در سن 18 سالگی از دست داد و همین غم بزرگ سبب شد تا هیولای سرطان در وجودش لانه کند. وی سالها با سرطان مری جنگید و این اواخر در بیمارستان بسشتری شد که حتی ساپینتو هم به عیادت وی رفت
او سالها پس در مصاحبه ای تلخ از روزگار بد و نامراد گفت که ترجیع بند آن یک جمله دردناک بود: «از خودم دلخورم و از فرد دیگری دلخوری ندارم.»





