تجربیات یحیی گلمحمدی و وحید هاشمیان: شباهتها و تفاوتها
پرسپولیس بار دیگر در موقعیتی قرار گرفته که سالها پیش تجربهاش کرده بود؛ تیمی پرستاره، نیمکتی داغ و مردی آرام و نجیب که در میان فشار هواداران و مدیران، باید راه خود را پیدا کند. سرنوشت وحید هاشمیان در روزهای اخیر، شباهت زیادی به نخستین دورهی حضور یحیی گلمحمدی در پرسپولیس دارد؛ دو چهره با شخصیتهایی شبیه به هم، تحصیلکرده و اهل احترام، که شاید کمی زود به نیمکت پرسپولیس رسیدهاند.
نخستین تجربه یحیی در پرسپولیس؛ شروعی خوب، پایانی زودهنگام
در سال ۱۳۹۱ و پس از جدایی مانوئل ژوزه، باشگاه پرسپولیس تصمیم گرفت چهرهای از درون خود را به نیمکت بازگرداند. یحیی گلمحمدی که تازه وارد عرصه مربیگری شده بود، هدایت تیم را بر عهده گرفت.
عملکرد پرسپولیسِ او در زمین قابل قبول بود و حتی تا فینال جام حذفی هم پیش رفت؛ اما در پس این نتایج، چالشهایی پنهان وجود داشت.
یحیی مربی باهوشی بود اما هنوز برای مدیریت رختکن پرستاره پرسپولیس آماده نبود. او نه فاصله سنی زیادی با بازیکنان داشت، نه آن اقتدار لازم برای کنترل فضای پرتنش تیم. گلمحمدی در پایان همان فصل، بدون درگیری و حاشیه، استعفا داد تا تجربهاندوزی را در مسیر مربیگریاش آغاز کند.
مسیر پختگی؛ از نفت تهران تا ذوبآهن
پس از جدایی از پرسپولیس، گلمحمدی تصمیم گرفت در تیمهایی کوچکتر و کمحاشیهتر کار کند. او به نفت تهران، ذوبآهن، تراکتورسازی و اکسین البرز رفت و در این سالها توانست جنبههای فنی و روانی مربیگری را بیاموزد.
زمانی که در سال ۱۳۹۸ دوباره به پرسپولیس بازگشت، دیگر آن مربی خجالتی و بیتجربه نبود؛ حالا با اقتدار، تمرکز و درک بالای روانی، تیمش را هدایت میکرد. نتیجه، شش جام قهرمانی در سه سال و بازسازی یکی از پرافتخارترین دورههای تاریخ باشگاه بود.
گلمحمدی نشان داد که گاهی لازم است برای موفقیت در تیمهای بزرگ، مسیر پختگی را در تیمهای کوچکتر طی کرد.
هاشمیان و تکرار همان مسیر
وحید هاشمیان امروز دقیقاً در نقطهای ایستاده که یحیی سالها پیش ایستاده بود. او مربیای آرام، متفکر و محترم است که تجربه بازی در سطح اروپا و کار در تیم ملی را دارد، اما ورودش به نیمکت پرسپولیس، آن هم در یکی از پرالتهابترین دورانهای باشگاه، بیش از اندازه زود به نظر میرسد.
هاشمیان از نظر دانش فنی و علمی، جزو بهترین مربیان نسل جدید ایران است، اما پرسپولیس فقط جای تاکتیک نیست؛ اینجا میدان مدیریت شخصیتهاست. تیمی که در آن فریاد کنار خط، تصمیم لحظهای و اقتدار در رختکن، گاهی مهمتر از چیدمان ترکیب و آنالیز بازی است.
هاشمیان هم مانند یحییِ جوان، مربی مؤدبی است که شاید هنوز فرصت لازم برای تثبیت شخصیت فنیاش در چنین سطحی را پیدا نکرده است.
آیندهای که میتواند روشن باشد
اگر هاشمیان امروز تصمیم بگیرد چند سالی در تیمهای کوچکتر فعالیت کند، این انتخاب نه نشانه عقبنشینی، بلکه نشانه بلوغ حرفهای است. او میتواند در تیمهایی که بازیکنان جوانتر و کمادعاتر دارند، فلسفه فوتبالی خود را در فضایی آرامتر پیاده کند و در آینده به نیمکت پرسپولیس برگردد؛ این بار با تجربه، اقتدار و تسلط بیشتر.
گلمحمدی هم همین مسیر را رفت و وقتی برگشت، پرسپولیس را دوباره به اوج رساند. شاید برای هاشمیان هم، این تجربه مقدمهای باشد برای بازگشت به عنوان یکی از مربیان بزرگ آینده فوتبال ایران.
یحیی گلمحمدی و وحید هاشمیان هر دو از جنس احترام، ادب و تفکر هستند؛ ویژگیهایی که در فضای پرهیاهوی فوتبال ایران کمتر دیده میشود. اما برای موفقیت در نیمکتهای بزرگ، گاهی لازم است فاصله گرفت، یاد گرفت و دوباره برگشت.
هاشمیان امروز شاید از پرسپولیس جدا شده باشد، اما اگر مسیر تجربه را آگاهانه طی کند، فردا میتواند همان مربیای باشد که پرسپولیس سالها در انتظارش است.




