فاجعه اخلاقی در فوتبال حرفهای ایران: از آقای آسیا تا بیفرهنگی
اما اینکه فوتبال قشنگ ایران از کی و کجا بیاخلاق شد، موضوعی است که میتوان بررسی کرد که چگونه فوتبالی که روزی آقای آسیا بود و باشگاهها و تیم ملیاش حرفها برای گفتن داشتند کارش به جایی رسید که امروز نه باشگاههایش و نه تیم ملیاش به لحاظ فنی حرفی برای گفتن ندارند، اما در عوض تا دلتان بخواهد بداخلاق، هتاک، پرده در و بیادب و بیفرهنگ هستند.
آنچه امروز در فوتبال مثلاً حرفهای شده ایران دیده میشود یک فاجعه فرهنگی و یک افسارگسیختگی ادبی و ناهنجاری اجتماعی است. فوتبال ایران از روزی در ورطه سقوط اخلاقی افتاد که برچسب غیر واقعی حرفهای بودن را به خود زد. درست از روزی که پول بیزبان مردم دسته دسته، خروار خروار و کرور کرور به اسم حرفهای بودن سرازیر جیب مدیران و بعد بازیکنان آن شد؛ پولهایی که به جای رشد و ترقی فوتبال و فوتبالیست آنها را وقیحتر، گستاختر و بیفرهنگتر کرد تا جایی که امروز مشاهده میکنیم فوتبالیست از انجام کارهای غیر اخلاقی و خارج از عرف جامعه و بیفرهنگی و هتاکی هیچ ابایی ندارد.
شاید روزی که مرحوم ناصر حجازی گفت فوتبال ایران فقط شمارههای پشت پیراهنش عوض شده است چنین روزهایی را میدید. شاید مرحوم حجازی بیشتر از آنکه نگران تکنیک و تاکتیک فوتبال ایران باشد نگران اخلاق و فرهنگ آن بود. شاید میدید که پول زیاد قرار است چه بلایی سر فوتبال بیاورد تازه پولی که آن سالها و در ابتدای دهه ۸۰ شمسی خرج فوتبال میشد کجا و میلیاردها میلیارد این روزها کجا؟!
آنچه امروز در فوتبال ایران دیده میشود یک سقوط اخلاقی محض است، یک فاجعه که ظاهراً نه کسی میخواهد جلوی آن را بگیرد و نه کسی توانایی مقابله با آن را دارد. فوتبال ایران بهخصوص در رده باشگاهی این روزها شاهد حضور مدیران فاسد و ناکارآمدی است که جز پول خرج کردن کار دیگری بلد نیستند و مدیرانی که در سایه حضورشان بازیکنانی بزرگ میشوند که جز بیاخلاقی و بیتالمال خوری چیز دیگری نمیآموزند و اینگونه شد که بیاخلاقی در فوتبال ایران نهادینه و عربدهکشی و هتاکی رسم شد.




