تیمهای کوچک در برابر غولهای فوتبال ایران: داستان شگفتیها
جام حذفی ایران همیشه صحنه تولد روایتهایی بوده که فراتر از نتایج معمول فوتبال رقم میخورند؛ روایت تیمهایی که از دل ردههای پایینتر میآیند و با قلبی بزرگتر از نام و بودجهشان، مقابل غولهای فوتبال ایران میایستند. امسال هم تیم پادیاب با پیش افتادن ۱–۰ برابر استقلال و ارائه یک نمایش جسورانه، دوباره این حس نوستالژیک را زنده کرد؛ حسی که خیلیها را یاد شگفتیسازان بزرگ دو دهه اخیر انداخت. هرچند اخراج و فشار بازی، مانع ادامه این رویا شد و تیم در ۱۲۰ دقیقه ۲–۱ شکست خورد، اما همین نمایش بهانهای شد تا نگاهی داشته باشیم به تیمهایی که در ۲۰ سال گذشته تاریخ جام حذفی را به زیبایی امضا کردهاند.
نوژن ساری؛ تیمی که نامش جاودانه شد (۱۳۸۴–۸۵)
قبل از آنکه اصلاً واژه «شگفتیساز» تبدیل به یک کلیشه رسانهای شود، نوژن ساری آن را زیبا معنا کرد. تیمی که امروز نامی از آن باقی نمانده، اما در فصل ۸۵–۸۴ چنان شاهکاری بهجا گذاشت که هنوز در حافظه فوتبالدوستان جریان دارد.
نوژن ابتدا فولاد و سپس ذوبآهن لیگبرتری را حذف کرد و وقتی استقلال از ادامه بازیها انصراف داد، این تیم ساروی در نیمه نهایی مقابل پرسپولیس ایستاد. نوژن تا ۱۲۰ دقیقه پا به پا با سرخها جنگید و ۲–۲ مساوی کرد، اما در نهایت در ضربات پنالتی ۷–۶ باخت. با این حال، ماجراجویی نوژن به یکی از ماندگارترین داستانهای جام حذفی تبدیل شد.

گسترش فولاد؛ نایبقهرمانی که مثل قهرمانی بود (۱۳۸۹–۸۸)
نسخه تبریزی شگفتیسازی، تیم گسترش فولاد بود؛ تیمی که تازه به لیگ یک آمده بود اما گردنکلفتها را یکییکی کنار زد. شکست تراکتور در داربی تبریز، عبور از سد داماش و مس رفسنجان و برد ذوبآهن در نیمه نهایی، گسترش را به فینال رساند.
پرسپولیس در تبریز به زحمت با یک گل برنده شد و در بازی برگشت ۳–۱ پیروز شد تا گسترش نایبقهرمان شود، اما راه این تیم به فینال چنان ارزشمند بود که بسیاری آن را یکی از بزرگترین شگفتیهای تاریخ جام حذفی میدانند.

شهرداری یاسوج؛ تیمی که استقلال را تا مرز حذف برد (۱۳۹۱–۹۰)
شهرداری یاسوج یکی از تیمهایی بود که در سکوت خبری شروع کرد اما خیلی زود به تیتر یک روزنامهها رسید. پیروزی مقابل تراکتور در همان مراحل ابتدایی، سپس شکستدادن سیاهجامگان و فولاد، آنها را به نیمه نهایی رساند؛ جایی که مقابل استقلال قرار گرفتند.
درخشش حسین هوشیار درون دروازه و مقاومت تحسینبرانگیز این تیم باعث شد استقلال تا لحظات پایانی در گلزنی ناکام بماند. اما شوت سهمگین حنیف عمرانزاده از حدود ۴۰ متری، رویاهای یاسوجیها را پایان داد. همان گلی که هنوز هم هواداران استقلال آن را یکی از زیباترین گلهای جام حذفی میدانند.

قشقایی شیراز؛ کابوس پرسپولیس در حافظیه (۱۳۹۶–۹۵)
یکی از بهیادماندنیترین شگفتیها، متعلق به قشقایی شیراز است؛ تیمی از لیگ دسته دوم که در چمن ناهموار حافظیه مقابل پرسپولیس ایستاد و تا ۱۲۰ دقیقه ۱–۱ دوام آورد.
در ضربات پنالتی، قشقایی با عملکردی خیرهکننده پیروز شد و نامش را با حروف درشت در تاریخ جام حذفی نوشت. هرچند در مرحله بعد با شکست ۱–۰ برابر برق جدید از جام کنار رفت، اما همان یک شب برای ماندگاری کافی بود.

خونهبهخونه؛ فینالیست جذاب و غافلگیرکننده (۱۳۹۷–۹۶)
تیم خونهبهخونه بابل نیز یکی از تیمهایی بود که شگفتی را مرحله به مرحله ساخت. پیروزی مقابل راهآهن، سیاهجامگان و گسترش فولاد، سپس برد ۳–۱ برابر استقلال خوزستان در نیمه نهایی، آنها را به فینال رساند.
در فینال، شاگردان اسکوچیچ با تک گل مامه تیام مغلوب استقلال شدند، اما چیزی از ارزشهای تیم بابل کم نشد. آنها یکی از منظمترین تیمهای تاریخ جام حذفی در میان دستهاولیها بودند.

داماش گیلان؛ فینالیست دسته دومی (۱۳۹۸–۹۷)
آخرین شگفتی بزرگ جام حذفی متعلق به داماش است؛ تیمی دستهدومی که چوکا، مقاومت تهران، ماشینسازی و سپس سایپا را شکست داد تا به فینال برسد.
در فینال پرحاشیه اهواز، جایی که بازی با یک ساعت تأخیر آغاز شد، داماش تنها با تک گل علی علیپور تسلیم پرسپولیس شد. این تیم گیلانی نشان داد که تیمهای کوچک هنوز هم میتوانند در فوتبال ایران تاریخ بنویسند.




