آنچه اردوی امارات را کمثمر میسازد
حتی پیش از آنکه کارلوس کیروش در پاسخ به خواستههای سرمربی پرسپولیس 7 بازیکن این تیم را از اردوی امارات به تهران عودت دهد، مواردی از قبیل ذیل اردوی جاری در امارات را کم ثمر جلوه میداد و لغو آن را اولویت میبخشید.
۰۶:۰۷ - ۱۶ دی ۱۳۹۵
وانانیوز|
حتی پیش از آنکه کارلوس کیروش در پاسخ به خواستههای سرمربی پرسپولیس 7 بازیکن این تیم را از اردوی امارات به تهران عودت دهد، مواردی از قبیل ذیل اردوی جاری در امارات را کم ثمر جلوه میداد و لغو آن را اولویت میبخشید.
1- این اردو درست در زمانی برگزار میشود که تیمهای باشگاهی برای نیم فصل دوم لیگ تدارک میبینند و اینک در هیچ کشور و قاره دیگری الا آفریقا که مسابقات جام ملتهای آفریقا 2017 را پیش رو دارد، به جز اردوهای باشگاهی اردوی دیگری برقرار نیست. لژیونرها به سبب مخالفت باشگاههای خارجیشان حق شرکت در این اردو را ندارند و حتی سردار آزمون و سعید عزتاللهی با اینکه در تهران به سر میبرند به همین سبب نتوانستند به امارات بروند. همچنین فاصله زمانی زیاد این اردو با اولین مسابقه بعدی و رسمی تیم ملی (3 فروردین 96 برابر قطر در دوحه) دستاوردهای این اردو را حتی اگر واقعا دستاوردی وجود داشته باشد، به یک موفقیت که ماندگاری ندارد تبدیل میکند. یعنی هر مهارت احتمالی جدید کسب شده در امارات نیز به سبب گذر زمان کارآیی و بهره چندانی در اوایل فروردین 96 برای حاضران در اردوی فعلی نخواهد داشت و چیزی است که به سرعت از یادها میرود و از سیستمهای کاری، کم و بیش خارج میشود. باید توجه داشت کیروش ید طولایی در فراخوانی گاه به گاه نفرات مصدوم یا نیمه مصدوم و یا کسانی که قبل از اردوهای او یکی دو ماه بازی نکردهاند، دارد و این در مورد معدودی از سفرکردههای جدید به امارات نیز صدق میکند. آیا فراخوانی این افراد برای نشان دادن راههای بهتر سلامتجویی نفرات به باشگاهها است یا با این کار میخواهند به مربیان تیمهای باشگاهی آن نفرات طعنهای زده شود. بازیکنی که به هر دلیل بخصوص عدم سلامت جسمانی در مسابقات سنگین باشگاهی به میدان نیامده، چه بهرهای برای تیم ملی دارد که سلاح اولش به انتخاب شخص کیروش کارآمدی فیزیکی و توانمندی جسمانی است.
2- با اینکه برانکو به خاطر عیان کردن معایب اردوی امارات سیبل مخالفان کیروش شده اما حقیقت امر این است که بسیاری از مربیان و تیمهای دیگر کشورمان نیز مثل هدایتگر سرخهای تهرانی میاندیشند و اردوی امارات را هم کمثمر و هم موجد اخلال در برنامه تمرین و تدارک خود برای ادامه مسابقات لیگ میدانند و شاید سیاستها و برخی مصلحتجوییها سبب شد که برخلاف ایوانکوویچ چیزی نگویند و رودرروی کیروش نایستند. نمیدانیم کیروش چه فکر میکند اما یقینا فدراسیون هم حاضر نیست فضایی عنادآمیز بین تیم ملی و باشگاهها برقرار باشد و نگاههای دوستانه را به چشم نبینیم و راهها مشترک نباشد زیرا بیلان کار را پایین میآورد.
3- روابط نه چندان مساعد سیاسی بین ایران و امارات سبب شد سفر جاری تیم ملی به دبی فقط پس از اخذ مجوز از «نهادهای بالاتر» و پس از سعی فراوان و عبور از اما و اگرها امکانپذیر شود. در شرایطی از این دست آیا صرفنظر کردن از دبی و انتخاب جایی دیگر ارجح و اصلح نبود بخصوص که همین حالا هم در دبی فقدان یک نگاه اصولی و منصفانه و نبود همراهی از سوی طرف اماراتی در قبال تیم ایران احساس میشود.
4- فدراسیون فوتبال وظیفه دارد در زمینه اردوهای ملی و تشکیل یا عدم برپایی اردوها نقش فعالتر و مهمتری را بر عهده گیرد و همه چیز را به سرمربی تیم ملی نسپرد و فقط نظارهگر اوضاع نباشد و در قبال اقدامات کیروش در صورتی که ایرادی را در برداشت، سکوت اختیار نکند، اما نحوه برخورد این نهاد با مشکلات برخاسته از اردوی جدید نشان میدهد که مهدی تاج و همکارانش در این زمینه سیاستگذاری واحد و روشن و قاطعی نداشتهاند و حتی اگر این یک حمایت مسکوت از تیم ملی تلقی و توصیف شود باید متذکر شد که نتیجه چنین فرآیندی فقط سست شدن هر چه بیشتر شرایط تیم ملی در منظر اهالی فوتبال و بخشی از مردم است و هدف از هر گونه فعالیتی در حوزه تیم ملی، طبعا چیزی خلاف این است.
5- اطرافیان کیروش و به ویژه گروه دستیارانش در کادر فنی و سایر مربیان تیم ملی و همینطور مدیر (سرپرست) این تیم هرگز به حد کافی به بازی گرفته نشدهاند و اگر هم کیروش از آنها نظر خواسته باشد همیشه خواستههای خودش را اجرا کرده است. منفعل بودن افراد فوق سبب شد هیچ کس در دبی مانع اقدام جبرانی کیروش در قبال برانکو نشود و به او نگوید که ادامه جدل با مربیان باشگاهی به صلاح نیست و پس فرستادن قرمزها به تهران مصداق دقیق و جدید چنین جدلی است.
پایان مسائل فوق و فرجام این رویاروییها از حالا مشخص است و آنچه همچنان نامعلوم مینماید، دلایل مدیریت نشدن اوضاعی مثل رویدادهای چند روز اخیر توسط افرادی است که کار و وظیفهشان تامین و اجرای چنین مدیریتهایی است.

1- این اردو درست در زمانی برگزار میشود که تیمهای باشگاهی برای نیم فصل دوم لیگ تدارک میبینند و اینک در هیچ کشور و قاره دیگری الا آفریقا که مسابقات جام ملتهای آفریقا 2017 را پیش رو دارد، به جز اردوهای باشگاهی اردوی دیگری برقرار نیست. لژیونرها به سبب مخالفت باشگاههای خارجیشان حق شرکت در این اردو را ندارند و حتی سردار آزمون و سعید عزتاللهی با اینکه در تهران به سر میبرند به همین سبب نتوانستند به امارات بروند. همچنین فاصله زمانی زیاد این اردو با اولین مسابقه بعدی و رسمی تیم ملی (3 فروردین 96 برابر قطر در دوحه) دستاوردهای این اردو را حتی اگر واقعا دستاوردی وجود داشته باشد، به یک موفقیت که ماندگاری ندارد تبدیل میکند. یعنی هر مهارت احتمالی جدید کسب شده در امارات نیز به سبب گذر زمان کارآیی و بهره چندانی در اوایل فروردین 96 برای حاضران در اردوی فعلی نخواهد داشت و چیزی است که به سرعت از یادها میرود و از سیستمهای کاری، کم و بیش خارج میشود. باید توجه داشت کیروش ید طولایی در فراخوانی گاه به گاه نفرات مصدوم یا نیمه مصدوم و یا کسانی که قبل از اردوهای او یکی دو ماه بازی نکردهاند، دارد و این در مورد معدودی از سفرکردههای جدید به امارات نیز صدق میکند. آیا فراخوانی این افراد برای نشان دادن راههای بهتر سلامتجویی نفرات به باشگاهها است یا با این کار میخواهند به مربیان تیمهای باشگاهی آن نفرات طعنهای زده شود. بازیکنی که به هر دلیل بخصوص عدم سلامت جسمانی در مسابقات سنگین باشگاهی به میدان نیامده، چه بهرهای برای تیم ملی دارد که سلاح اولش به انتخاب شخص کیروش کارآمدی فیزیکی و توانمندی جسمانی است.
2- با اینکه برانکو به خاطر عیان کردن معایب اردوی امارات سیبل مخالفان کیروش شده اما حقیقت امر این است که بسیاری از مربیان و تیمهای دیگر کشورمان نیز مثل هدایتگر سرخهای تهرانی میاندیشند و اردوی امارات را هم کمثمر و هم موجد اخلال در برنامه تمرین و تدارک خود برای ادامه مسابقات لیگ میدانند و شاید سیاستها و برخی مصلحتجوییها سبب شد که برخلاف ایوانکوویچ چیزی نگویند و رودرروی کیروش نایستند. نمیدانیم کیروش چه فکر میکند اما یقینا فدراسیون هم حاضر نیست فضایی عنادآمیز بین تیم ملی و باشگاهها برقرار باشد و نگاههای دوستانه را به چشم نبینیم و راهها مشترک نباشد زیرا بیلان کار را پایین میآورد.
3- روابط نه چندان مساعد سیاسی بین ایران و امارات سبب شد سفر جاری تیم ملی به دبی فقط پس از اخذ مجوز از «نهادهای بالاتر» و پس از سعی فراوان و عبور از اما و اگرها امکانپذیر شود. در شرایطی از این دست آیا صرفنظر کردن از دبی و انتخاب جایی دیگر ارجح و اصلح نبود بخصوص که همین حالا هم در دبی فقدان یک نگاه اصولی و منصفانه و نبود همراهی از سوی طرف اماراتی در قبال تیم ایران احساس میشود.
4- فدراسیون فوتبال وظیفه دارد در زمینه اردوهای ملی و تشکیل یا عدم برپایی اردوها نقش فعالتر و مهمتری را بر عهده گیرد و همه چیز را به سرمربی تیم ملی نسپرد و فقط نظارهگر اوضاع نباشد و در قبال اقدامات کیروش در صورتی که ایرادی را در برداشت، سکوت اختیار نکند، اما نحوه برخورد این نهاد با مشکلات برخاسته از اردوی جدید نشان میدهد که مهدی تاج و همکارانش در این زمینه سیاستگذاری واحد و روشن و قاطعی نداشتهاند و حتی اگر این یک حمایت مسکوت از تیم ملی تلقی و توصیف شود باید متذکر شد که نتیجه چنین فرآیندی فقط سست شدن هر چه بیشتر شرایط تیم ملی در منظر اهالی فوتبال و بخشی از مردم است و هدف از هر گونه فعالیتی در حوزه تیم ملی، طبعا چیزی خلاف این است.
5- اطرافیان کیروش و به ویژه گروه دستیارانش در کادر فنی و سایر مربیان تیم ملی و همینطور مدیر (سرپرست) این تیم هرگز به حد کافی به بازی گرفته نشدهاند و اگر هم کیروش از آنها نظر خواسته باشد همیشه خواستههای خودش را اجرا کرده است. منفعل بودن افراد فوق سبب شد هیچ کس در دبی مانع اقدام جبرانی کیروش در قبال برانکو نشود و به او نگوید که ادامه جدل با مربیان باشگاهی به صلاح نیست و پس فرستادن قرمزها به تهران مصداق دقیق و جدید چنین جدلی است.
پایان مسائل فوق و فرجام این رویاروییها از حالا مشخص است و آنچه همچنان نامعلوم مینماید، دلایل مدیریت نشدن اوضاعی مثل رویدادهای چند روز اخیر توسط افرادی است که کار و وظیفهشان تامین و اجرای چنین مدیریتهایی است.
منبع: روزنامه ایران
لینک کپی شد
ارسال نظر