فنونی‌زاده: آقای مظلومی! کمی از خدا بترس

نظر شما درخصوص نظرسنجي برنامه ۹۰ چه بود؟
همين كه اسم من در بين بزرگان قرار گرفت، واقعاً خوشحالم كرد. من افتخار مي‌كنم كه در اين فوتبال هنوز بين مردم حرمت دارم و از لحاظ فني بين ۵، ۶ تاي اول بهترين‌ها هستم.

خود شما به چه كسي رأي داديد؟
گوشي‌ام را برداشتم و به مرحوم سيروس قايقران رأي دادم. سيروس واقعاً بي‌همتا بود.

كريم باقري در اين نظرسنجي اول شد. نظر شما در اين خصوص چيست؟
كريم، بازيكن خوب و كاملي بود. من هرگز ارزش‌هاي فني و اخلاقي او را رد نمي‌كنم اما به هر حال بايد اين را هم قبول كرد كه كسي فوتبال من و قايقران را يادش نمي‌آيد. نسل جوان يادش نيست كه قايقران چطور بازي مي‌كرد يا من چه خصوصيتي داشتم اما باقري تا همين چند سال پيش بازي مي‌كرد يا فوتبال نكونام و تيموريان را همه مي‌شناسند و ديده‌اند. با اين وجود به كريم باقري تبريك مي‌گويم. او واقعاً يك فوتباليست كامل بود.

درخصوص بازي حذفي استقلال مقابل نفت چه نظري داريد؟
نفت با روزهاي اوجش فاصله دارد و كار منصوريان خيلي مشكل است؛ استقلال هم خوب نتيجه مي‌گيرد، اگرچه زيبا بازي نمي‌كند. با اين وجود استقلال نبايد نفت را دست‌كم بگيرد وگرنه تا مرحله حذف پيش خواهد رفت.

درخصوص وضعيت فعلي خودتان برايمان بگوييد.
چه بگويم؟ آخرين برخوردي كه با استقلالي‌ها داشتم، واقعاً برايم ناراحت‌كننده و عذاب‌آور بود.

چرا؟ مگر چه اتفاقي رخ داد؟
مراسم تشييع پيكر مرحوم هادي نوروزي بود. من هم به ورزشگاه آزادي رفته بودم. با برخي استقلالي‌ها خوش و بش داشتيم مثل رحمتي و خيلي‌هاي ديگر اما وقتي كنار پرويز مظلومي رفتم تا عرض ادبي كرده باشم، با رفتار عجيبي مواجه شدم. من دستم را دراز و سلام كردم اما مظلومي دست مرا پس زد و رويش را برگرداند. واقعاً شوكه شدم! آنقدر احساس بدي پيدا كردم كه مي‌خواستم به او بگويم چرا با من چنين رفتاري كردي؟ چرا مقابل چشم بزرگان فوتبال مغرورانه مرا پس زدي؟ باور كنيد محمود فكري و نظري‌جويباري جلوي مرا گرفتند و مرا به آرامش دعوت كردند.

فكر مي‌كنيد چرا مظلومي چنين حركتي كرد؟
خودم هم مانده‌ام. من هرگز بي احترامي به مظلومي نكرده‌ام و برخوردي هم با او نداشته‌ام. خيلي دلم شكست. مانده‌ام چرا پرويز مظلومي مرا آن‌طور پس زد! من هم يك استقلالي هستم و سال‌ها براي اين تيم زحمت كشيدم. با استقلال قهرمان آسيا شدم و نمي‌دانم چرا او با من چنين برخورد زشتي داشت. اين را گفتم چون در دلم مانده بود. خيلي سعي كردم چيزي نگويم اما واقعاً برايم قابل تحمل نبود كه چنين رفتاري را شاهد باشم و فقط مي‌گويم آقاي مظلومي، كمي از خدا بترس!