حقیقی: کیروش هشت سال برای فوتبال ایران جان کند
اولین تصویری که از علیرضا حقیقی به ذهن همه میآید همان پنالتی مهمی بود که از علی دایی گرفت، اما حقیقی بعد از آن هم در جامجهانی بهخوبی درخشید و توانست به یکی از گلرهای مطمئن فوتبال ایران تبدیل شود. حالا حقیقی در نساجی مازندران دروازهبانی میکند به امید اینکه بتواند خیلی زود به پرسپولیس برگردد.
بهنظر میرسد پنالتیها نقش پررنگی در سرنوشت گلرها دارد. تو وقتی شناخته شدی که پنالتی علی دایی را در اولین دقیقه از بازیات برای پرسپولیس مهار کردی.
در آن بازی تازه دو روز بود که در اردوی تیم جوانان به جمع بازیکنان اصلی اضافه شده بودم. بعد فرشید کریمی اخراج شد و من درون دروازه ایستادم و پنالتی آقای گل جهان را گرفتم. آن بازی خیلی حساس شده بود و کری زیادی بین بازیکنان داخل زمین شکل گرفته بود. علیآقا خیلی کری داشت و برای خودم مایه افتخار است. علی دایی معمولاً مطمئنترین بازیکن برای زدن پنالتی است و فکر کنم تعداد پنالتیهای از دستدادهاش کمتر از انگشتان یک دست باشد. اصلاً شرایط فوقالعاده خاص بود. اولین ثانیهای بود که برای پرسپولیس بازی میکردم. علی دایی هم یک پنالتی در نیمه اول زده بود و شرایط سختی بود. تنها چیزی که خوب یادم هست، مصطفی دنیزلی بود که لب خط ایستاده بود و با رویی خندان دست انداخت روی شانه من و گفت برو زمین و این بازی را دست خودت بگیر. خدا خیلی کمکم کرد. یک چیزی درباره پنالتی باید بگویم که بر خلاف آن چیزی که مرسوم شده و میگویند پنالتی 50-50 است، بهنظرم این باور غلط است و 90-10 به سود ضربه زننده است. دروازهبان باید هفت متر و خردهای دروازه را بگیرد و خیلی فاکتورها نیاز است تا بتوانی ضربه پنالتی را مهار کنی. هرچقدر از نظر روحی بالا باشید و تمرین داشته باشید اما شرایط در آن لحظه کاملاً متفاوت است.
بعد از آن پنالتی همه درباره تو گفتند که حقیقی موفق شد راه صدساله را یکشبه برود. تو این را باور داری؟
من برای آن راه صدساله، سالیان سال سختی کشیدم، تمرین کردم، دوری از خانواده و تمرینات سخت را پشت سر گذاشتم تا به آنجا و آن لحظه برسم. من از سن پایین در تیم بزرگسالان پرسپولیس بودم و زحمت زیادی کشیدم. علاوه بر تمرینات تیمی، جلسات تمرین اختصاصی داشتم تا به قول شما ره صدساله را بروم و اینطور نبوده که یکشبه بروم.
یک دوره عابدزاده مربیات بود. درباره تمرینات او از واژه عجیب و غریب و سخت استفاده میکنند. چطور بود و چطور دوام آوردی؟
خب، آقای عابدزاده تمرینات سختی داشت. همه این را یادشان هست که چطور من دوام آوردم. ایشان هم سبکی برای خودش داشت و هرچقدر هم بخواهم صحبت کنم با دیدن آن از زمین تا آسمان فرق دارد. یادم هست وقتی تمرین میداد دو دروازهبان ما میرفتند حالشان کاملاً بد میشد، اما من دوام آوردم. از ایشان واقعاً ممنون هستم و همان تمرینات بدنم را ساخت. وقتی به اروپا رفتم کار نسبتاً راحتتری داشتم. ما آن موقع تمرین نمیکردیم و چهارتا مربی قیف میچید و دروازهبان فقط باید این طرف و آن طرف میپرید! در صورتی که سیستم دروازهبانی و تمرین اروپا خیلی فرق میکرد.
میخواهیم درباره جامجهانی برزیل حرف بزنیم؛ از اینکه کمتر کسی تصور میکرد شماره یک و فیکس دروازه ایران باشی و البته تعداد گل بالایی که از آرژانتین احتمالاً دریافت خواهیم کرد حرف میزدند.
این چیزی که میگویید مشخص نبود گلر شماره یک کیست، افرادی در تلویزیون به مردم القا میکردند. اتفاقاً از یک ماه قبل از شروع جامجهانی مشخص بود. پست دروازهبانی است و بازی در جامجهانی و نمیشود یکشبه آمد و گفت فلانی فیکس است. مربی و آن هم کارلوس کیروش که برای همهچیز برنامه طولانی و دقیقی ترتیب میدهد بدانید که قطعاً درباره آن مدتها فکر کرده بود. یک نفر اما در تلویزیون بنا به دلایلی صحبت میکرد و میگفت که پست دروازهبانی مشخص نیست و اگر عمری باقی ماند بعداً دربارهاش حرف میزنم.
مطمئناً هم اینطور نبود که تو یک لحظه بیایی و کار را در دست بگیری و مسلماً با توجه به شناختی که از روحیات کیروش داشتیم باید در تمرین خیلی بالاتر از دیگران تلاش کرده باشی.
من خیلی زحمت کشیدم و از یک قرارداد فوقالعاده خوب با روبینکازان گذشتم تا برای فرصت بازی بیشتر راهی لیگ پرتغال شوم. من قید پول را زدم و رفتم لیگ دو پرتغال و از آنجا شدم دروازهبان یک تیم ملی در جامجهانی. بهنظرم و البته با توجه به صحبتهای کارشناسان عملکرد خوبی هم در جامجهانی داشتم.
وقتی مقابل آرژانتین قرار گرفتی چه حسی داشتی؟ نگرانی یا دلهرهای برای اتفاقات احتمالی نداشتی؟
ابتدا باید این را بگویم که به عقیدهام بزرگترین بازی تاریخ فوتبال ایران مقابل آرژانتین است؛ آرژانتین با آن اسامی و بازیکنان بزرگ که در نهایت به فینال جام هم رسیدند، اما کیروش با آن بازیخوانی مناسب و روحیهای که به تیم داد واقعاً باعث شد بازیکنان دوبرابر کیفیت خود در آن بازی بدرخشند. ما میتوانستیم حتی در آن بازی مساوی کنیم اما شرایط فوتبال است و اشتباهات کوچک پشت هم باعث شد تا در دقایق پایانی بازی را واگذار کنیم.
قبل از بازی استرس تقابل با لیونل مسی و ضربات غیرقابل مهار او را نداشتی؟
اصلاً در آن سطح شما بازیکن را باید فراموش کنید و حواست باید فقط به توپ باشد. در همان دقایق ابتدایی اگر نگاه کنید هیگوآین تکبهتک شد و اگر گل میشد مشخصاً اتفاقات بدتری میافتاد چراکه باید برای جبران جلو میکشیدیم و آنها هم در آن سطح از بازی، بازیکنی نبودند که از کوچکترین شکاف و پیش روی ما برای گلهای بعدی سود نبرند. من آنجا اصلاً مسی را ندیدم و فقط توپ را میدیدم و تمرکزم روی آن بود. 180 دقیقه موفق بودم و برابر نیجریه و آرژانتین در 180 دقیقه گل نخوردم و یک لحظه در وقتهای تلفشده گل مسی شرایط را خراب کرد. با این حال از عملکردم در آن مقطع اصلاً ناراضی نیستم. کارلوس کیروش هم چندینبار صحبت کرد و روحیهبخش بود. در بازی با آرژانتین ما میتوانستیم حتی برنده باشیم اما داور جرأت گرفتن پنالتی روی اشکان را نداشت. فکر میکنم اگر صحنه برعکس بود و برای آرژانتین بود داور علاوه بر پنالتی، کارت قرمز هم میداد اما جرأت پنالتی گرفتن برای ما را نداشت.
آن دوره یکی از اتفاقات عجیب تصاویری از درخواست برخی هواداران برای درخواست ازدواج از تو بود که در رسانههای خارجی هم خیلی مورد توجه قرار گرفت.
باور کنید اینقدر تمرکزم روی بازیها بود که اصلاً متوجه نشدم و بعد از آن دیدم. (خنده) دم هواداران گرم که لطف داشتند. در بازی ایران-آرژانتین 70 درصد هواداران حریف بودند و بخشی هم برزیلیها بودند و درصد کمی ایرانی بودند و ما متوجه چیزی نمیشدیم.
یک مدت هم بحث این بود که پیشنهاد بازیگری در فیلمهای خارجی برایت آمده. تصمیمی برای بازیگری و سود بردن از تیپ و قیافهات در این مسیر نداری؟
الان فعلاً فوتبال، فوتبال و فقط فوتبال. نمیخواهم درباره بحث دیگری جز فوتبال حرف بزنم و من میخواهم نهایت لذت را از فوتبال ببرم و انشاءالله بعد از فوتبال وقت زیاد است و هیچوقت دیر نمیشود.
چرا اینقدر از کیروش دفاع میکنی؟
من حامی کسی نیستم و فقط حقیقت را میگویم. زحمتی که کیروش برای فوتبال کشیده هیچکس نکشیده. آقای ویلموتس آمد سه بازی کرد و خدا تومان پول گرفت و باز هم دنبال مابقی آن است، اما کیروش هشت سال برای این فوتبال و اینجا جان کند. چند بازیکن به فوتبال ایران معرفی شدند و چند فوتبالیست راهی فوتبال اروپا شدند. وقتی میگفتند مسیر اصلی حضور در تیم ملی این است که در اروپا بازی کنی خیلیها خرده میگرفتند، اما همین مسئله چقدر برای پیشرفت فوتبال ما نیاز بود و هست. او بهشکلی این موضوع را جا انداخت که باید قید پول و ایران را بزنی که در اروپا بدرخشی و تک باشی تا بتوانی به تیم ملی راه پیدا کنی. باید بازیکن برای پیشرفت راهی اروپا میشد و نگاه کنید از زمان حضور او چقدر بازیکن راهی اروپا شدند.
اما این مسئله در مقطعی با یک شایعه هم همراه شد و اینکه او از این راه و معرفی بازیکنان به اروپا سود میبرد.
از قدیم گفتهاند در دروازه را میشود بست اما دهن مردم را نه. نباید به این فکر کرد. همیشه از این دست افراد در فوتبال خواهند بود که میخواهند بدون دلیل حرف بزنند؛ کسانی که خودشان هیچ کاری برای فوتبال نکردهاند و سنگاندازی را بلدند. رک و راست بگویم که ما دیگر کارلوس کیروش و امثال او را در فوتبال نخواهیم دید. ای کاش مدیریت کمی بهتر بود و بستر را فراهم می کردند تا از وجود او همچنان استفاده کرد.
قبول داری بازی کردن در تیمهایی مثل نساجی و... سختتر از حضور در استقلال، پرسپولیس و... است که فشار بیشتری روی دروازهبان میآورد و باید واکنشهای بیشتری داشته باشی.
من اتفاقاً از این موضوع استقبال میکنم و عاشق آن هستم. از آن خوشحال و راضی هستم. کار سخت را دوست دارم و از این شرایط راضی هستم. هرچه توپ بیشتر بیاید گلر بیشتر دیده میشود. قبلاً هم گفتم این شرایط به درد نمیخورد که شما بعد از 6 بازی مجبور شوی پیراهن را بشویی! اسم این نه کلینشیت است نه دروازهبانی. من از فشار استقبال میکنم. شاید در یک بازی 10 توپ بیاید و شما 8تای آن را بگیری و 2 گل هم بخوری، اما شما کارت را انجام دادهای. من عاشق گلری هستم و اینکه توپ بیاید و بگیرم. گلری یعنی توپ گرفتن و حتی گل خوردن. اینکه شما 5، 6 بازی لباست هم کثیف نشود و مدعی باشی کلینشیت کردی به چه دردی میخورد؟ من هیچ وقت از رقابت و شرایط سخت فرار نمیکنم.
الان همه نگران آینده نساجی هستند؛ تیمی که با تیمهای قدرتمند بالانشین مثل استقلال، فولاد، پرسپولیس و... بازی میکند.
اصلاً جای نگرانی وجود ندارد. فوتبال سه وجه برد، باخت و مساوی دارد. بهنظرم کادر فنی، بازیکن یا مدیریت دوست ندارد تیمش بیفتد و مثل الان در تمرینات از جان مایه میگذارد و ما تلاش میکنیم به رده بالاتر بیاییم. کادر فنی هم تمام تلاشش را میکند و امیدوارم با بهترین جایگاه فصل را به انتها برسانیم.
یکی از اتفاقات حضورت در نساجی این است که در کادر فنی شما تماماً استقلالی هستی. برای کسی که مدعی است پسر پرسپولیس است این جو به چه شکل است؟
نه، اصلاً مشکلی وجود ندارد. ما همه دوست هستیم و با آقامحمود (فکری)، آقاسیروس (دینمحمدی)، آقاصمد مرفاوی و حنیف عمرانزاده رفیق هستیم. در یک راستا برای موفقیت نساجی قدم برمیداریم و پرسپولیس و استقلالی معنا ندارد و برای موفقیت نساجی تلاش میکنیم.
در نهایت برنامهات برای فصل بعد چیست؟ برنامهای برای پرسپولیسی شدن نداری؟
الان که تمام تمرکزم روی موفقیت نساجی و 9 بازی باقیمانده است. درباره پرسپولیس هم نظر من را همه هواداران میدانند و پرسپولیس یک گوشه از قلبم را همیشه به خود اختصاص داده و جایگاه ابدی برای من دارد؛ تیمی که به من همهچیز بخشید و مدیون آن هستم. اما همانطور که گفتم الان فقط تمرکزم ثانیه به ثانیه روی نساجی است و این زندگی حرفهای است و در پایان فصل میتوان درباره مسائل دیگر حرف زد. هم هواداران نساجی در مدتی که اینجا حضور داشتم به من لطف داشتند و این وظیفه من است که برای آنها بالاترین تلاش را در راستای موفقیت داشته باشم و هم اینکه هواداران پرسپولیس همواره مرا شرمنده خودشان کردهاند و مدیون آنها هستم.