انتقام بزرگ کاپیتان استقلال از برانکو
هفده سال از آخرین بازی تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان میگذرد. مسابقاتی که امیدواری زیادی نسبتبه موفقیت در آن وجود داشت و دلایل مستندی هم وجود داشت اما آن تیم هرگز در جام جهانی خوب نبود. مصدومیتهای ستارههای بزرگ، اختلاف درون تیم و اختلافات مدیریتی در سطح چالش بین رئیس فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی همه دست به دست هم دادند تا تیمی که میخواست صعود کند با بدترین نتایج و تصاویری مخدوش آلمان را ترک کرد.
جام جهانی اما برای چند بازیکن ایران موفقیتآمیز بود که قطعا سهراب بختیاریزاده یکی از آنهاست. او پیش از جام جهانی در لیست اصلی بازیکنان نبود. او چهار ماه پیش از شروع مسابقات در مصاحبهای که انجام داد گفته بود: خیلی دوست دارم تا تیم ملی کشور را در بزرگترین رویداد فوتبالی جهان در آلمان همراهی کنم اما چه کار کنم که فعلا بنا بر هر دلیل نگاه سرمربیان و کادرفنی معطوف به من نیست. من تنها مدافع لیگ هستم که ۵ گل زدهام و شخصا از بازیهای خودم راضی هستم. هرچند میتوانم بهتر ازاین هم باشم.
او در مصاحبهاش میگوید: به گفته بعضی از کارشناسان مستحق دعوت به تیم ملی هستم، ولی نمیتوانم خودکشی بکنم. عدهای میگویند سهراب فوتبالزده یا سیر شده، بهنوعی بیانگیزه بازی میکنم. در حالی که اصلاً اینطور نیست و من کاملاً عاشق تیم ملی و فوتبال هستم.
او در ادامه افزود: من اهل حاشیه مصاحبه و جنجالسازی مثل بعضیها نیستم و معتقدم برانکو مختار است تا تیم و بازیکنانش را خود و هر جوری که میپسندد انتخاب کند و به سلیقه او احترام میگذارم.
این مصاحبه سهراب بهخوبی فضای آن زمان فوتبال ایران را نشان میدهد. اینکه چه تب و تابی برای حضور در تیم ملی و جام جهانی بین بازیکنان بوده و البته فشارخارجی رسانهای و مدیریتی که روی برانکو برای دعوت بازیکنان خاص وجود داشت را میتوان از لابهلای کلمات بختیاریزاده بهخوبی احساس کرد.
سهراب در جای دیگری میگوید: من مدافعی هستم که آمار گلزنی نسبتاً خوبی را در کارنامهام دارم و در برگشتها هم ضعیف نیستم؛ اما متأسفانه عملکرد من بهخوبی ارزیابی نمیشود. بهطور مثال در گلزنیام به تیم پرسپولیس... هیچ کارشناسی به حضور من بهعنوان مدافع آخر صبا در محوطه ۱۸ قدم پرسپولیس و گلزنیام اشاره فنی نکرد. به جرأت میتوانم بگویم هر مدافع آخری به راحتی قدرت ریسک و شجاعت حضور در محوطه جریمه حریفان آن هم تیمی مثل پرسپولیس را ندارد. به هر حال این حق کادر فنی است و من با ۳۱ سال سن بدون حاشیه در صبا به فوتبال ادامه میدهم و امیدوارم در صورت صلاحدید و آمادگی و تشخیص مربیان تیم ملی کاروان ایران در جام جهانی را همراهی کنم.
البته که تلاش سهراب نتیجه داد و او یکی از بازیکنان تیم ملی در جام جهانی ۲۰۰۶ بود و آخرین گل ایران را در این مسابقات برابر آنگولا به ثمر رساند. سهراب اولین بازیاش با تیم ملی در جام جهانی را در برابر پرتغال تجربه کرد. او در دقیقه ۸۸ مسابقه بهجای یحیی گلمحمدی به زمین رفت. یحیی در این بازی مصدوم شد و جام جهانی را از دست داد. جالب است سهراب بختیاریزاده جانشین یحیی شده بود که تنها گل ایران برابر مکزیک به ثمر رسانده بود.
سهراب هم نگذاشت این روند قطع شود و در بازی با آنگولا در حالی که تیم ایران با گل دقیقه ۶۰ فلاویو از حریف عقب بود کرنر ارسالی مهدویکیا را در یک شرایط سخت تبدیل به گل کرد.
وقتی به مصاحبه سهراب چندماه قبل از مسابقات برمیگردیم بهخوبی میتوانیم احساسی را که هنگام گل زدن داشت درک کنیم. شاید خیلیها با وجود حذف ایران آنقدر این گل برایشان حساس نبود، اما سهراب حتی وقتی رسول خطیبی قصد داشت با او خوشحالیاش را تقسیم کند، آنقدر از خود بیخود شده بود که با چرخی خودش را از دست شماره ۱۱ تیم ملی خلاص کرد و در گوشه سنترال استادیوم شهر لایپزیش فریاد بلندی کشید. فریادی که از آن فریمهای جالبی هم توسط عکاسان ایرانی و بینالمللی شکار شدند. گل سهراب هرچند باعث نجات ایران از حذف نشد اما توانست مهر طلایی را در کارنامه فوتبالی این بازیکن بزند که در ۳۱ سالگی توانست خودش را به تیم ملی تحمیل کرده و در این رقابتها گل مساوی تیم ایران را بزند.