همدستی زنی با شوهر و برادر شوهرش برای قتل مرد آشنا | قاتل چرا بخشیده شد؟

 نخستین برگ این پرونده جنایی ، ششم آذر سال 1400 ورق خورد. آن روز جسد مردی در یکی از محله های تهران پیدا شد که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. یک کارت شناسایی در جیب مقتول بود که هویت او را فاش کرد. آنطور که خانواده اش می گفتند، مرد جوان آخرین بار برای دیدن یکی از دوستانش از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته بود.

ردپای یک زن

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران با انجام تحقیقات در این پرونده به حقایقی دست یافتند. مقتول با زنی به نام طاهره تماس تلفنی داشت و آخرین بار با وی تماس گرفته و قرار گذاشته بود. همین کافی بود تا طاهره دستگیر شود. او که منکر هرگونه آشنایی با مقتول بود، وقتی شواهد را علیه خود دید، به قتل مرد جوان با همدستی شوهر و برادرش اعتراف کرد. او گفت: من با شوهرم به شدت اختلاف داشتم تا اینکه یک روز به عنوان مسافر سوار ماشین مقتول شدم. آن روز سفره دلم را برای او باز کردم و همین موجب شد تا آشنایی ما شکل بگیرد. از آن روز به بعد، هر ازگاهی با یکدیگر تماس می گرفتیم.

وی ادامه داد: در آن زمان من با شوهرم قهر کرده بودم و می‌خواستم طلاق بگیرم تا اینکه شوهرم رفتارش را عوض کرد و با هم آشتی کردیم. تصمیم گرفته بودم که دیگر جواب تماس‌های مقتول را ندهم تا اینکه شوهرم متوجه ماجرا شد. بعد از من خواست تا با مرد جوان قرار بگذارم که با وی حرف بزند. شوهرم از برادرم هم خواست آنجا باشد و من روز حادثه با مقتول قرار گذاشتم و وقتی به محل قرار آمد، با برادرم و شوهرم درگیر شدند. در جریان درگیری، طنابی دور گردنش انداختم تا او را بترسانم اما مرد جوان فوت شد. ما هم ناچار شدیم، او را در خیابان رها و فرار کنیم.

فرصت زندگی

متهمان این پرونده ، پس از مدتی در دادگاه کیفری محاکمه شدند. قضات دادگاه زن جوان را به قصاص و دو مرد دیگر ( شوهر و برادر زن جوان) را به زندان محکوم کردند. با قطعی شدن رای در دیوان عالی کشور، پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. در این شرایط شمارش معکوس برای قصاص زن قاتل شروع شد. از سوی دیگر جلسات صلح و سازش در دادسرای جنایی تهران تشکیل شد تا اینکه اولیای دم به خاطر رضای خدا، زنی که در یک قدمی چوبه دار بودند را بخشیدند و درخواست دیه کردند. به این ترتیب ، زن جوان از قصاص گریخت و فرصت زندگی دوباره یافت.